eitaa logo
❤️اباالفضلی‌ام‌افتخارمه❤️
1.2هزار دنبال‌کننده
15.7هزار عکس
5.3هزار ویدیو
199 فایل
اَلسّلامُ عَلیک یاأبَاالْفَضْلِ الْعَبّاسَ یابْنَ أمِیرِالمُؤمِنِینَ 🌺اینستاگرام https://instagram.com/abalfazleeaam?igshid=je9syv0r6w83 ارتباط باادمین👇تبادل @yadeshbekheyrkarbala
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 ! . که با به جایی می‌رسد آنجا "جایی" نیست که او رسیده؛ همچنان که جوانی که از بترسد و به جایی برسد آنجایی که او رسیده جای فوق‌العاده‌ای نیست. . کسی بخواهد باشد اولین شرطش این است که آدم مستقلی باشد، خودش باشد. ، تحقیرها، تشویق‌ها روی او مؤثر نباشند. روانشناس‌ها می‌گویند بچۀ خودتان را اگر تشویق کنید در اثر یک کار خوبی این تشویق یک کمی زیادتر از باشد، این بچه یک کار قشنگی کرده یک خلاقیتی نشان داده یک کلمۀ زیبایی گفته تشویق که بشود این تشویق اگر در کامش بنشیند دفعۀ بعد خودش را تکرار می‌کند، کار جدید انجام نخواهد داد. لذا زیادی نباید تشویق کنید. کمااینکه زیادی تنبیه کردن هم انسان را توی و دلهره و اضطرابی می‌اندازد که بیرون آمدن از این ترس و دلهره منشأ فعالیت می‌شود، خلاقیت از بین می‌رود. . روحی داشتن یعنی اینکه آدم خوب فکر بکند، خوب بکند، خوب بررسی بکند، بعد که فهمید کارش چیست راهش چیست بعد محکم قدم بردارد. را از تشویق دیگران هم نگیرد. برای چی؟ تشویق می‌خواهم چی‌کار؟ من روحیه‌ام همین‌جوری شاد است. . اگر دیدید کسی خیلی داشت، یک ده درصدش را استفاده کرد توی کنکور نفر اول شد، فکر نکنید حتماً زندگی او است. تو خودت باش. تو با استعدادهای خودت باید حرکت کنی. . هر کی باید خودش باشد خوب خواهد شد. اکثر آدم‌هایی که بد می‌شوند نگاه کنید تأثیر دیگران هستند. به خاطر حرف و حدیث دیگران، به خاطر مقایسه با دیگران. . در روایت هست که می‌فرماید اگر همۀ مردم شهر تو بگویند خوب هستی بشوی یا همه بگویند تو بد هستی تو ناراحت بشوی تو از دوستان ما نیستی. ما آدم‌های می‌خواهیم. نه اینکه آدم اعتنا نکند به انتقادهای دیگران، چرا احترام می‌گذارد واقعاً اگر کسی عیبی از من دیده بگوید من خودم را تغییر می‌دهم. ولی اینکه تو روی من اثر ندارد، تشویق تو هم روی من اثر ندارد. مستقل، محکم برو جلو، تشویق بشوی متوقف می‌شوی. . من به آرزوهایم وقتی نمی‌رسم که دیگران من را تشویق بکنند. من به آرزوهایم وقتی می‌رسم که به خودشکوفایی خودم برسم. کسی تشویق‌تان کرد، شما از خودتان خبر دارید. بگویید من هنوز یک درصد استعدادهایم را بروز ندادم. این چه کفی می‌زنید برای من؟ من به آرزوهایم وقتی نمی‌رسم که دیگران من را تشویق بکنند. من به آرزوهایم وقتی می‌رسم که به اوج خودم برسم. .   #خودت_باش 🌹 @abalfazleeaam
❤️اباالفضلی‌ام‌افتخارمه❤️
🌸 #سرگذشت_ارواح در عالم برزخ ✍قسمت هفت از ترس خودم را به نیک رساندم و محکم او را در برگرفتم. ناگها
🌸 در عالم برزخ ✍قسمت هشت از قبر بیرون رفتیم. نیک جلو رفت و من با کمی از پشت سر او حرکت می کردم. واضطراب مرا لحظه ای آرام نمی گذاشت. هر چه جلوتر می رفتیم، محیط بازتر و مناظر اطراف آن عجیب تر می شد. از نیک خواستم که از من فاصله نگیرد، همدوش و همقدمم باشد و اندکی نیز آهسته تر گام بردارد. نیک ایستاد و گفت: تو را به من اند که یار و مونس ات باشم. تا آنگاه که به سلامت قدم به گذاری به همین خاطر اندکی جلوتر از تو در حرکتم تا راه را بشناسی. پس از لحظه ای سکوت، بدین گونه سخنش را ادامه داد: البته اگر بتواند فریبت دهد و یا به اجبار تو را همراه خود سازد، بدون شک دیرتر به مقصد خواهی رسید... اضطرابم بیشتر شد و از آن به بعد هر آ ن احتمال آشکار شدن را می دادم. مسیر راه را با همه مشکلاتش پیمودیم تا به کوهی رسیدیم که البته با سختی فراوان توانستیم خود را به اوج آن برسانیم. در چشم انداز ما، بیابانی قرار داشت که از هر طرف، بی انتها و آسمان آن مملو از دود و آتش بود. نیک خیره به چشمانم گفت: این همان وادی است که اکنون فقط دورنمایی از آن را می بینی. خودم را به نیک رساندم و گفتم: من از این وادی هراسانم. بیا از راه ایمن تری برویم. نیک و گفت: راه عبور تو، همین است اما تا آنجا که در توان من باشد تو را رها نخواهم کرد و در مواقع خطر نیز به یاریت خواهم شتافت. حرفهای نیک اندکی از اضطراب و وحشتم کاست اما با این همه، هنوز نگرانی در وجودم قابل احساس بود. لحظاتی به گذشت. سپس رو به نیک کردم و دوباره گفتم: راه امن تری وجود ندارد؟ صورتش را به سمت من چرخاند و گفت: بهتر است بدانی که: در عالم برزخ نیز، که تنها سایه ای از بهشت و جهنم است بیابان برهوتی قرار دارد، که همانند پل صراط در قیامت است و به ناچار باید از آن گذشت. تا در صورت لیاقت به وادی السلام رسید. اما وای بر آنان که می مانند و به عذاب مبتلا می گردند و یا دست کم گرفتار و سرگردان می شوند... به سمت آن دشت بی پایان به راه افتادیم. هرچه پایین تر می رفتیم، هوا گرم و گرمتر می شد. وقتی به سطح زمین رسیدیم، نفسم به شماره افتاد. از نیک خواستم که لحظه ای برای استراحت توقف کند، اما او و گفت: راه طولانی و خطرناکی در پیش داریم. بنابراین وقت را تلف نکن. گفتم: من دیگر نمی توانم چون شدت گرما مرا از پا درآورده است. در همین حال و در حالی که عرق از روی من فرو می ریخت، نقش بر زمین شدم. نیک از آبی که همراه داشت به من نوشاند. ادامه دارد... 🌹 @abalfazleeaam
24.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جادویی برای انتقال یک ویروس💀 🌿🌿🌿🌿🌿 یه ضرب المثل انگلیسی هست که میگه: You have to crawl before you can walk. قبل از راه رفتن باید رایاد گرفت. ✍این وسط اون کسایی گند میزنن به اسلام که میان خودشونو ی شبه به عنوان لیدر ومعرف مذهب معرفی میکنن... لطفا اول خیزید را یاد بگیرید🙏