eitaa logo
❤️اباالفضلی‌ام‌افتخارمه❤️
1.3هزار دنبال‌کننده
15.1هزار عکس
4.9هزار ویدیو
184 فایل
اَلسّلامُ عَلیک یاأبَاالْفَضْلِ الْعَبّاسَ یابْنَ أمِیرِالمُؤمِنِینَ 🌺اینستاگرام https://instagram.com/abalfazleeaam?igshid=je9syv0r6w83 ارتباط باادمین👇تبادل @yadeshbekheyrkarbala
مشاهده در ایتا
دانلود
┄┅─✵🍃🌹🍃✵─┅┄ سلام میدهم و دلخوشم که فرمودید هر انکه در دل خود یاد ماست زائر ماست ┄┅─✵🍃🌹🍃✵─┅┄ 🌹 @abalfazleeaam 🌹
⭕️ حضور بیش از ۱۴ میلیون زائر در کربلای معلی 🔹 آستان مقدس حضرت اباالفضل العباس (ع) اعلام کرد که بیش از ۱۴ میلیون امسال در مراسم امام حسین (علیه السلام) مشارکت کردند. 🖤 @abalfazleeaam
🖤شب رحلت،شهادت گونه پیامبر عظیم الشأن اسلام (صل الله علیه وآله) و شب یتیمی جهان اسلام است. امشب همه ی جهان اسلام عزادار و در واقع مصیبت دیده اند . 🖤از همه بیشتر ، بر تنها یادگارش فاطمه(سلام الله علیها) سخت بود. بر امیرالمؤمنین وبرنوادگان پیغمبر (علیهم السلام) حسن و حسین و زینب کبری و ام کلثوم سخت بود. 🖤چون یک اُنس عجیبی بین پیغمبر (صل الله علیه وآله) و فاطمه(سلام الله بود) بود. فاطمه پنج سال داشت که مادرش را از دست داد. فاطمه برای پیغمبر هم دختری کرد و هم مادری. پیامبر اکرم خطاب به فاطمه می فرمود: اُم ابیها؛ تو مادر من هستی. 🖤یک روز شخصی در کنار مسجدالحرام شکمبه ای روی پیغمبر انداخت، بدن و لباس آن حضرت قدری کثیف شد، پیامبر منزل آمدند{ پیغمبر خیلی رئوف بود، خیلی صبور بود، خیلی مهربان بود، همه ی آنها را با این جرم هایشان بخشید} فاطمه ی زهرا همین که این وضع را مشاهده کرد بلافاصله پدر را تطهیر کرد، لباسی برای او آورد. پیغمبر لباسش را عوض کرد و فرمود: انت اُمّ ابیها؛ تو مادر پدرت هستی. پیامبر این تعبیر را چند جا به کار برده است. روزی که پیغمبر مدینه بود و فاطمه را نمی دید به او خیلی سخت می گذشت، حتماً باید فاطمه را می دید. پدر و دختر خیلی ارتباط شان با هم صمیمی بود؛ خانه شان نزدیک هم بود حتی بعد از ازدواج، رفت و آمد می کردند. اما این دو سه روزی که پیغمبر حالش خوب نبود دیگر فاطمه خانه ی خودش نرفت، خانه ی پیامبر ماند. 🖤نوشته اند همین که پیامبر حالش بد می شد و رنگش تغییر می کرد؛ فاطمه گریه می کرد و می فرمود: وَاکَرْباهُ لِکَرْبِکَ یا اَبَتاهْ؛( آه وفغان ازرنج ومصیبت تو ای پدرجان) 1 همین که پیغمبر متأثر می شد، اشک فاطمه جاری می گشت. خیلی این پدر و دختر صمیمی بودند. با این ارتباط وسیعی که با هم داشتند. فاطمه امشب و فردا از بالای سر بابا تکان نخورد، نشسته بود و صورت بابا را نگاه می کرد{ یا بقیة الله! ان شاءالله یک شب ِ بیست و هشتم، مدینه ی منوّره عرض ارادت کنیم} فاطمه ، امیر المؤمنین، امام حسن و حسین علیهم السلام همگی دور پیغمبر بودند. 📖در نهج البلاغه آمده است: امیرالمؤمنین فرمود: لَقَد قُبِضَ رسولُ اللهِ و اَنَّ رأسَهُ علی صَدری؛2 پیامبر در حالی جان دادن که سرش روی سینه ی من بود. در حالی جان داد که سرش را به سینه چسبانده بودم، در این حالت از دنیا رفت. پیغمبر در خانه غسل داده شد، کفن شد، ولی تشییع نشد، در همان خانه ی خودش به خاک سپرده شد. 🖤اَنس بن مالک می گوید: وقتی پیغمبر را به خاک سپردیم، سنگ لحد را چیدیم و قبر را پوشاندیم، من از حجره بیرون آمدم، دیدم یک خانم کنار دیوار ایستاده و گریه می کند. از صدای گریه اش فهمیدم فاطمه است. شب بود، تاریک بود، جلو آمد،فرمود: اَنَس پیغمبر را به خاک سپردید؟ عرض کردم بله خانم. فرمود: چه طور طاقت آوردید جسم پیغمبر را زیر خاک کنید؟! چه طور گُل مرا زیر گِل قرار دادید؟ چطور خاک بر بدنش فشاندید؟3 اتاق را خلوت کردیم، فاطمه وارد اتاق شد، فرمود: بابا بلند شو، دخترت تنها مانده است. صُبَّتْ عَلَیَّ مصائِبُ لَو اَنَّها صُبَّتْ عَلَی الاَیّام صِرْنَ لَیالِیا4 بابا، روز ِ فاطمه شب شد. بابا، خوشی فاطمه تمام شد. بابا، احترام فاطمه پایان پذیرفت. بابا بلند شو ببین آماده شده اند به خانه ی دخترت حمله کنند. بابا بلند شو ببین دخترت تنها مانده. 🖤یا فاطمة طاقت نیاوردی بر بدن بابا خاک بریزند. شما را احترام کردند. وارد اتاق شدی کنار قبر پیامبر اشک ریختی. اما نبودی ببینی چگونه جلوی چشم قاسم بن الحسن، جنازه ی بابا را تیر باران کردند! به خدا امام حسن غریب است. امام غریب زیست و غریب مُرد. امروز هم قبرش ندارد. یا فاطمةالزهرا، جلوی چشم صغیرهایش بدن را تیر باران کردند. فاطمه جان، طاقت نیاوردی خاک بر بدن بابا بریزند. شما هم یک دختری و دختر اباعبدالله هم یک دختر است. واردقتلگاه شد، دید بابا سر در بدن ندارد، بدن قطعه قطعه، خودش را روی بدن بابا انداخت. خانم شما را کنار قبر بابا آزاد گذاشتند که اشک بریزید، گریه کنید، اما دختر اباعبدالله را با از بدن بابا جدا کردند! @abalfazleeaam
.حضرت‌ام‌البنین(سلامالله علیها) ادامه داد: یکی از تعاریف رشادت این است که خیلی مقاوم ،حلیم و صبور باشد و در موارد مشکلات و مصائب تامل بالایی داشته باشد بعد از واقع کربلا حضرت ام‌البنین(سلام الله علیها) با توجه به اینکه چهار فرزندشان در کربلا به شهادت رسیدند واقعیت اینجاست به هر خبر شهادت چهار فرزند در یک روز بدهند خیلی طاقت فرساست اما حضرت ام‌البنین (سلام اللهعلیها) با آن رشادتی که داشتند نه تنها این خبر را تحمل کردند بلکه این مصیبت را در برابر مصیبت امام حسین (علیهالسلام) کوچک می‌دیدند زمانی که بشیر خبر شهدای کربلا را به مدینه آورد حضرت ام‌البنین (س) کنار بشیر آمد و ایشان خبر شهادت فرزندانش را دادند ،اما ایشان از بشیر درباره امام حسین (علیهالسلام) سوال می‌کردند و اعتنایی به خبر شهادت فرزندان خود نکردند زمانی که بشیر خبر شهادت امام حسین (علیهالسلام) را گفتند حضرت ام‌البنین (سلامالله علیها) خیلی با تعجب نگاه می‌کردند بشیر می‌گوید تا آن زمان نمی‌دانستم آن خانم کیست؟ از بقیه سوال کردم که این خانم را معرفی کنند و به من گفتند مادر حضرت عباس (علیه السلام) است و به حضرت ام‌البنین(س) گفتم چرا شما باور نمی‌کنید امام حسین‌ (علیهالسلام) به شهادت رسیدند. حضرت ام‌البنین (س) فرمودند: چون من کسی را همراه امام حسین (علیه السلام) فرستادم که کسی جرات نکند با وجود عباس(علیه السلام) به امام حسین(ع) نزدیک شود و بشیر قصه شهادت حضرت عباس (ع) را به حضرت ام‌البنین (س) بیان می‌کنند حضرت ام‌البنین(ع) می‌فرمایند: فرزندان من و هر کسی که در این فلک روزگار زندگی می‌کنند به فدای امام حسین (ع) و خود این موضوع عظمت مادر را می‌رساند که شهادت فرزندانش را در برابر شهادت امام حسین (ع) کوچک می‌بیند و آن چیزی که طاقت فرسا و غیر قابل تحمل می‌داند شهادت فرزندانش نیست بلکه امام حسین (ع) می‌داند و این نشان می‌دهد که این مادر در تحمل مصیبت فرزندانش استقامت داشته و از همه مهمتر این است که به باور، اعتقاد‌های خود ملتزم بوده است و امام حسین (ع) را ولی و امام خود می‌دانسته و حاضر بوده همه چیز را فدای امام حسین (ع) کند تا امام حسین (ع) زنده باشد و برای ایشان مهم نبود فرزندانش شهید شدند. . . . . #امام_رضا https://www.instagram.com/p/CYq_pxboGZN/?utm_medium=share_sheet