هدایت شده از کمیته خادمین شهدای شهرستان زاوه
7.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 وصف جوانان عاشق شهادت از زبان امام دلها 💕
🌴 دوران #دفاع_مقدس
📽 من به این چهرههای نورانی و بشّاش شما
و به این گریههای شوق شما حسرت میبرم.
من #احساس_حقارت میکنم.
#دفاع_مقدس
#فتح_قله
#قهرمان_وطن
خادم الشهدا-شهرستان-زاوه
هدایت شده از کمیته خادمین شهدای شهرستان زاوه
44.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴 محور عشق به حق💕
📽 برشی از مستند #روایت_فتح
🎤همراه با گفتاری زیبا از #شهید_آوینی :
🌿 .... یا همهی ما باید بمیریم یا استعمار را در تمام دنیا دفن خواهیم كرد و این همهی ماجراست.
راستی پشتوانهی شجاعت ما كدام قدرت عظیم است كه اینچنین بی پروا و از سر یقین و اطمینان سخن می گوییم؟ شجاعت غالباً از احساس قدرت است كه ریشه میگیرد. ریشهی شجاعتی كه ما را اینچنین دلاورانه به صحنهی نبرد كشانده است در كدام قدرت است؟
اگر كسی در جستوجوی مصادیق كاذب قدرت باشد، آن را در میان بسیجیان نخواهد یافت. آنها آرتیستهای دروغین سینما، هركول و سامسون و یا جیمز باند و سوپرمن نیستند؛ آنها هم مثل من و تو، كارگر و كارمند، دانشجو و دكاندار هستند و قدرتشان نه در موهای بلند و بازوهای كلفت است و نه در بالهای آهنین و پاهای الكترونیكی؛ در ایمان است.
جهان بر محور عشق به حق میگردد و همهی جذبههای فطری از این عشق زاییده میشوند. انگیزههای قدرتمندی كه از حقطلبی و عدالتخواهی فطری منشأ میگیرند نه تنها هرگز در وجود انسان رو به زوال نمی روند، بلكه روز به روز قوی تر می شوند و نهایتاً مظلومان سراسر جهان را به قیام علیه ظلم می كشانند. آنچه كه امروز در پهنهی كرهی زمین میگذرد، مؤیدی بر همین معناست...
#دفاع_مقدس
#فتح_قله
#قهرمان_وطن
خادم الشهدا-شهرستان-زاوه
هدایت شده از کمیته خادمین شهدای شهرستان زاوه
⚪️شرح شفا یافتن ابراهیم همت👇
▫️میخواستم برم کربلا زیارت امام حسین(علیهالسلام)
همسرم سه ماهه باردار بود
التماس و اصرار که منو هم ببر،
مشکلی پیش نمیآید
هرجوری بود راضیم کرد.
با خودم بردمش؛
اما سختی سفر به شدت مریضش کرد.
وقتی رسیدیم کربلا
اول بردمش دکتر...
دکتر گفت:
"احتمالاً جنین مرده.
اگر هم هنوز زنده باشه،
امیدی نیست چون علایم حیاتی رو نداره."
وقتی برگشتیم مسافرخونه
خانم گفت:
《من این داروها رو نمیخورم!
بریم حرم.
هر جوری که میتونی منو برسون به ضریح آقا!》
زیر بغلهاش رو گرفتم
و بردمش کنار ضریح.
تنهاش گذاشتم
و رفتم یه گوشهای واسه زیارت.
با حال عجیبی شروع کرد
به زیارت.
بعد هم خودش بلند شد و رفت
تا دم در حرم.
صبح که برای نماز صبح بیدارش کردم.
با خوشحالی بلند شد و گفت:
《چه خواب شیرینی!
الان دیگه مریضی ندارم.》
بعد هم گفت:
《توی خواب یه خانمی رو دیدم
که نقاب به صورتش بود،
یه بچهی زیبا رو گذاشت توی آغوشم...》
بردمش پیش همون پزشک.
۲۰ دقیقه ای معاینه کرد.
آخرش هم با تعجب گفت:
"یعنی چه؟
موضوع چیه؟
دیروز این بچه مرده بود،
ولی امروز کاملاً زنده و سالمه!
اونو کجا بردید؟
کی این خانم رو معالجه کرده؟
باور کردنی نیست،
امکان نداره!؟"
خانم که جریان رو براش تعریف کرد
ساکت شد و رفت توی فکر...
وقتی بچه به دنیا اومد
اسمش رو گذاشتیم
محمدابراهیم
محمدابراهیم همت
🌴 نثار روح مطهر سردار شهید "حاج محمدابراهیم همت" صلوات
#دفاع_مقدس
#فتح_قله
#قهرمان_وطن
خادم الشهدا-شهرستان-زاوه