eitaa logo
❤️اباالفضلی‌ام‌افتخارمه❤️
1.3هزار دنبال‌کننده
14.8هزار عکس
4.8هزار ویدیو
181 فایل
اَلسّلامُ عَلیک یاأبَاالْفَضْلِ الْعَبّاسَ یابْنَ أمِیرِالمُؤمِنِینَ 🌺اینستاگرام https://instagram.com/abalfazleeaam?igshid=je9syv0r6w83 ارتباط باادمین👇تبادل @yadeshbekheyrkarbala
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🍃🌼 🌸 ✨ روزی قصد سفر کرد ،پس خواست پولش را به امانت داری بدهد. به نزد شهر رفت و به او گفت: به مسافرت می روم، می خواهم پولم را تو به امانت بگذارم و پس از برگشت از تو# پس بگیرم. قاضی گفت: اشکالی ندارد پولت را در آن بگذار... پس مرد همین کار را کرد. وقتی از سفر ، نزد قاضی رفت و را از خواست. قاضی به او گفت: من تو را شناسم. مرد شد و به سوی شهر رفت و قضیه را برای او شرح داد... حاکم گفت: فردا قاضی نزد من خواهد آمد و وقتی که# در حال صحبت هستیم تو وارد شو و امانتت را بگیر. در روز بعد وقتی که قاضی نزد حاکم آمد، حاکم به او گفت: من در ماه به حج سفر خواهم کرد و می خواهم سرزمین را به تو بدهم چون من از تو چیزی جزء ندیده ام. در این وقت صاحب امانت داخل شد و به آن ها سلام کرد و گفت: ای قاضی من نزد تو دارم. پولم را نزد تو گذاشته ام. قاضی گفت: این صندوق است، پولت را بردار و برو. بعد دو روز قاضی نزد حاکم رفت تا درباره ی آن موضوع با هم کنند. حاکم گفت: ای قاضی امانت آن مرد را پس نگرفتیم مگر با کشوری به تو! حالا با چه چیزی کشور را از تو بگیریم؟ و بدین ترتیب دستور به وی داد. 🌹 @abalfazleeaam
. ای که به لوستر های حرم حضرت امیر المؤمنین (عليه السلام) اعتراض داشت  فاضل بزرگوار جعفر مزارعى روایت کرده : یکى از هاى حوزه با عظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و غیر قابل تحملّى بود . روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار مطهّر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) عرضه مى دارد : شما این قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید ، در حالى که من براى امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم ؟! شب امیرالمؤمنین (علیه السلام) را در مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید : اگر مى خواهى در مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فجل و طلبگى است ، واگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو : به رود و کار آفتاب کند .  پس از این خواب ، دوباره به مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اینجا پریشان و است ، شما مرا به حواله مى دهید !! بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید : سخن همان است که گفتم ، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى ورزى اقامت کن ، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان را سراغ بگیرى و به او بگویى: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) ، پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن ، ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند، و خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد ، مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى کنند !!   وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند ، چون در را مى کنند ، مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد ، طلبه وقتى با او مى شود مى گوید: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) ، فوراً راجه خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید : این طلبه را به عمارت راهنمایى کنید ، و پس از پذیرایى از او تا خستگى اش وى را به حمام ببرید ، و او را با هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید . مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد ، و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا پذیرایى مى شود .  فردا دید شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند ، و هر کدام در آن پر زینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى که کنار دستش بود ، پرسید : چه خبر است ؟ گفت : جشن عقد دختر صاحب خانه است . پیش خود گفت : وقتى به این خانواده وارد شدم که عیش براى آنان آماده است . هنگامى که مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى ، و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست .نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت : آقایان من ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم ، و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دختر است ، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم ، و شما اى دین ، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید . چون جارى شد ، طلبه که در دریایى از و حیرت فرو رفته بود ، پرسید : شرح این داستان چیست ؟ راجه گفت : من چند سال قبل قصد کردم در امیرالمؤمنین (علیه السلام) شعرى بگویم ، یک مصراع گفتم و مصراع دیگر را بگویم . به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان نبود ، به شعراى ایران مراجعه کردم ، مصراع آنان هم چندان به دل نمى زد ، پیش خود گفتم : حتماً شعر من منظور کیمیا اثر امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید ، نصف دارایى ام را به او ببخشم ، و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم . شما آمدید و مصراع دوم را گفتید ، دیدم از هر جهت این مصراع شما و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است . طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ راجه گفت : من گفته بودم : به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند طلبه گفت : مصراع دوم از من نیست ، بلکه خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) است راجه شکر کرد و خواند : به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند به آسمان رود و کار آفتاب کند وقتی نظر کیمیا اثر حضرت مولا، فقیر نیازمندی را اینگونه به ثروت و جاه و جلال برساند، نتیجه نظر حق، در حقّ عبد، چه خواهد کرد؟ ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 🖤 @Abalfazleeaam
روز قیامت، را می آورند که وقتی متوجه اوضاع و احوال خود می شود و می بیند اصلا حسنه ای ندارد، ندا می شود ای فلان، به وسیله عمل خود داخل شو. او می گوید بار خدایا، با کدام عمل!؟ 🌸خطاب می رسد در فلان شب که خواب بودی و از این پهلو به آن پهلو می غلطیدی، گفتی یا الله و سپس فورا خوابت برد. تو این موضوع را فراموش کردی، اما من که خمار نبودم و خواب در وجودم راه ندارد، این سخن تو را فراموش نکردم که مرا صدا زدی. 📚 تفسیر آسان، ج1، ص 19 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹@abalfazleeaam
🍃﷽🍃 🍃🌸 گروهی که در روز قیامت،درصحرای محشر در زیر سایه عرش اللّه تعالی ﷻ قرار می گیرند: 🍃🌸 که در خلوت و تنهایی خویش یاد و اللّه متعال ﷻ می کند و از چشمانش اشک می ریزد. 🍃🌸 و حاکمی که عادل و پرهیزگار است. 🍃🌸 که در عبادت اللّه متعال ﷻ رشد کند. 🍃🌸 که قلبش به مسجد وابسته است.و تمام نمازهایش را در مسجد به جماعت ادا می کند. 🍃🌸 که یک دیگر را به خاطر رضای اللّه متعال ﷻ دوست داشته باشند . 🍃🌸 که طرف مقابل او را بسوی خود(عمل زنا و فحشا)بخواند، و او برای کاری خلاف وی بگوید: من از اللّه متعال ﷻ می ترسم. 🍃🌸 که صدقه و احسان می دهد تا جایی که دست چپش هم خبر دار نمی شود. 🍃🌸سُبْحَـــــانَ اللَّهِ          🍃🌸وَ الْحَـمْــــدُ اللَّهِ 🍃🌸وَ لَا إله إلا اللّه          🍃🌸وَ اللَّهُ أَکْــبَــــر ‌‌ ‌‎‌‌‎‎‌‎‎‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌ ‌‌‎‎‎‎‎‌‌‎‌‌‎‎‌‌‎‎‌‎‎‌‎‎‌‌‎‌‌‍ ‌‌‎‎‌‌ ‌°‌‌‎‎‎‎•♡•━━━❥🥀❥━━━•♡•° ‌‌‎‎‎‎♤❥•[ https://eitaa.com/abalfazleeaam ]• ✯ ╰─►🍂🕊 اباالفضلی ام افتخارمه ╰─► 🍂🕊 ‌‌ ‌‎‌‌‎‎‌‎‎‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌ ‌‌‎‎‎‎‎‌‌‎‌‌‎‎‌‌‎‎‌‎‎‌‎‎‌‌‎‌‌‍ ‌‌‎‎‌