eitaa logo
💠فضایل حضرت ابوتراب🌹
120 دنبال‌کننده
85 عکس
50 ویدیو
8 فایل
💠فضایل ومناقب امیرالمؤمنین علی بن ابوطالب علیهما السلام 💠فضایل و ختومات معجزه آسای صلوات 💠آقای بهجت ره فرمودند:گشتیم و بالاتر از این ذکر پیدا نکردیم. 🆔 @fath_khyber
مشاهده در ایتا
دانلود
«دلتنگ‌‌شھدا» : *بعداز‌شھادت‌علی‌خوابش‌رو‌دیدم😴 بهم‌گفت: «‌اگہ‌مےدونستم‌این‌دنیا‌به‌خاطر‌صلوات این‌‌همہ‌ثواب‌‌و‌پاداش‌میدن،✨ حالا‌حالاها‌آرزوۍ‌شھادت‌نمےکردم!🥀 میموندم‌توۍ‌دنیا‌و‌صلواټ‌می‌فرستادم.. »❤️ صلوات‌بفرست‌مومن‌‌.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روایت شده است که چون رسول خدا صلی الله علیه و آله در قبا فرود آمد فرمودند: داخل مدینه نمی شوم تا علی علیه السلام به من ملحق شود. سلمان در باره احوال رسول خدا بسیار جستجو می‌کرد. او را یکی از یهودیان مدینه خریده بود و در نخلستان او خدمت می‌کرد. چون سلمان مطلع شد که حضرت در قبا فرود آمده است، سلمان برخی از احوال پیامبر را از اصحاب عیسی شنیده بود. طبقی از خرما برداشت و به خدمت حضرت آورد و گفت: شنیده‌ام که شما جماعتی غریبید و به این مکان فرود آمده اید. این طبق خرما را از صدقه برای شما آورده ام. پس بخورید. رسول خدا به اصحاب خود فرمودند: نام خدا را ببرید و بخورید. خود هیچ تناول نفرمود. سلمان ایستاده بود و نگاه می‌کرد. پس طبق را گرفت و برگشت و به زبان فارسی گفت: این یکی. سپس طبق را از خرما پر کرد و دوباره به خدمت حضرت آورد و گفت: دیدم که شما از خرمای صدقه نخوردید. این خرمای هدیه است. پس حضرت دست دراز کرد و تناول نمود و به اصحاب خود فرمود: به نام خدا بخورید. پس سلمان طبق را برداشت و گفت: این دو تا و به پشت سر حضرت رفت. پیامبر منظور او را از این کار دانست. پس عبایش را از روی کتفش برداشت و سلمان مُهر نبوت را مشاهده کرد و بر آن مهر افتاد و آن را بوسید و گفت: گواهی می‌دهم خدایی جز خدای یگانه نیست و گواهی می‌دهم که تو رسول خدایی. سپس به حضرت عرض کرد که من غلام مرد یهودی ام. به من چه می‌فرمایی؟ پیامبر فرمودند: برو و بر مالی که می‌خواهیم به او بدهیم با او مکاتبه کن. پس سلمان به نزد یهودی رفت و گفت: من مسلمان شده‌ام و از این پیامبر در دینش پیروی نمودم و بعد از این از من سود نخواهی برد. بر من مالی را مکاتبه کن (بنویس) که بدهم و آزاد شوم. یهودی گفت: بر تو پانصد درخت خرما می‌نویسم که برای من بکاری و به من خدمت کنی تا آنها به بار بنشینند و آنها را به من تحویل دهی و چهل اوقیه طلای نیکو (که هر اوقیه چهل مثقال است) به من بپردازی. پس سلمان بازگشت و حضرت را به گفته یهودی آگاه کرد. پیامبر فرمودند: بر آنچه که گفته است با او مکاتبه کن. پس سلمان رفت و با یهودی بر سر آنها مکاتبه کرد. یهودی گمان کرد که این امر تنها پس از چندین سال محقق خواهد شد. سلمان نامه مکاتبه را خدمت آن حضرت آورد. حضرت فرمودند: برو پانصد هسته خرما برای من بیاور. در روایتی آمده است: پانصد نهال. سلمان پانصد هسته را آورد و پیامبر فرمودند: آنها را به علی علیه السلام بده. سپس به سلمان فرمودند: ما را به سوی زمینی ببر که یهودی می‌خواهد اینها در آنجا کاشته شود. پس به سوی آن زمین رفتند. آن گاه رسول الله صل الله علیه و آله زمین را با دست خود حفر می‌کرد و به امیرالمؤمنین می‌فرمودند: هسته خرما را در حفره قرار بده. سپس خاک را بر آن هسته می‌ریخت. و رسول الله انگشتان خود را می‌گشود و آب از میان انگشتانش جاری می‌شد و به آن موضع آب می‌داد. سپس به موضع دیگر می‌رفت و باز چنین می‌کرد. چون از دومین نهال فارغ می‌شد اولین نهال روییده بود. سپس به موضع سوم می‌رفت و چون از سومی فارغ می‌شد اولین نهال درخت شده و به بار نشسته بود. و چون به موضع چهارم می‌رفت و فارغ می‌شد نهال سوم روییده بود و نهال دوم به بار آمده بود و چنین کرد تا از کشت پانصد دانه خرما فارغ شد و همه به بار نشستند. چون یهودی این حالت را دید گفت: قریش راست می‌گفت که محمد ساحر است. گفت: من درختان خرما را از تو گرفتم طلا کجاست؟ پس رسول خدا صلی الله علیه و آله سنگی که پیش رویش بود برداشت و به طلایی تبدیل شد که از آن نیکوتر نبود. یهودی گفت: هرگز طلایی مثل این ندیده ام. چنین گمان کرد که آن طلا مقدار ده اوقیه است. پس آن را در ترازو گذاشت و آن از ده اوقیه فزونی یافت و مساوی چهل اوقیه شد نه زیاد و نه کم. سلمان گفت: پس با رسول خدا آزاد برگشتم و به خدمت آن حضرت مشغول شدم. الخرائج و الجرائح ج۱،ص۱۵۰ یاعلی‌مددی 🤲🏻
گویَند علیﷺ میزده صد وصله به کفشَش ای کاش دلِ خسته ی من کفشِ علی بود
جرم خلایق همه گردن ما بود ولی ما را به محبت علیﷺ بخشیدند 😭
ای تو نشاطِ دلِ هر خسته دل...
ابن نباته گوید از امیرالمؤمنین در مورد سلمان پرسیدم و گفتم: در مورد او چه می‌گویید: مولا فرمودند: من درباره کسی که از سرشت ما آفریده شده و روحش با روح ما آمیخته شده چه می‌توانم بگویم. خداوند تبارک و تعالی او را به آگاهی از آغاز و انجام علوم و ظاهر و باطن و رموز دانش‌ها مختصّ گردانیده است. به خدمت رسول خدا رسیدم در حالی که سلمان نزد پیامبر نشسته بود. یک فرد بادیه نشین وارد شد و سلمان را از محضر آن حضرت دور کرد و خود به جای سلمان نشست. پیامبر به قدری خشمگین شد که چشمانش سرخ گردید و رگ آبی میان دو چشمانش آشکار شد. سپس فرمودند: ای بادیه نشین! تو مردی را از جایش دور کردی که خداوند او را در آسمان و رسول خدا در زمین او را دوست دارند. ای بادیه نشین! تو مردی را دور می‌کنی که هرگاه جبرئیل نزد من می‌آید مرا امر می‌کند تا سلام خدا را به او برسانم. ای بادیه نشین! به راستی که سلمان از ماست. هر کس به او جفا کند به من جفا کرده است و هر کسی که او را بیازارد مرا آزرده است و هر کس او را دور کند مرا از خود دور کرده است و هر کس او را به خود نزدیک کند مرا به خود نزدیک کرده است. ای بادیه نشین! در مورد سلمان اشتباه نکن. خداوند به من امر کرده تا او را از علمِ مرگ‌ها و بلاها و نسب‌ها و فصل الخطاب آگاه و مطلع سازم. مولا در ادامه فرمودند: آن بادیه نشین گفت: یا رسول الله گمان نمی کردم که سلمان به این درجه که فرمودید رسیده باشد. مگر سلمان زرتشتی نبود و سپس مسلمان شد؟ پیامبر فرمودند: ای بادیه نشین! من درباره سخن خدا با تو سخن می‌گویم و تو با من مجادله می‌کنی؟ سلمان مجوسی بود، ولی ظاهراً مشرک بود و باطناً مؤمن. ای بادیه نشین! آیا این سخن خداوند متعال را نشنیدی که فرمود: «فَلاَ وَرَبِّکَ لاَ یُؤْمِنُونَ حَتَّیَ یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لاَ یَجِدُواْ فِی أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُواْ تَسْلِیمًا» {ولی چنین نیست، به پروردگارت قسم که ایمان نمی آورند مگر آنکه تو را در مورد آنچه میان آنان مایه اختلاف است داور گردانند. سپس از حکمی که کرده ای در دل هایشان احساس ناراحتی (و تنگی) نکنند و کاملاً سر تسلیم فرود آورند} آیا نشنیدی که خداوند عزّوجلّ فرمود: « وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا » {آنچه را رسول او به شما داد آن را بگیرید و از آنچه شما را بازداشت باز ایستید}. ای بادیه نشین! آنچه به تو می‌دهم بگیر و از شکرگزاران باش و از منکرین نباش تا سزاوار عذاب نگردی. همواره مطیع رسول خدا باش تا در صف مؤمنان قرار بگیری. اختصاص ص۲۲۱
دَعَا سَلْمَانُ أَبَا ذَرٍّ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَیْهِمَا إِلَی مَنْزِلِهِ فَقَدَّمَ إِلَیْهِ رَغِیفَیْنِ فَأَخَذَ أَبُو ذَرٍّ الرَّغِیفَیْنِ یَقْلِبُهُمَا فَقَالَ لَهُ سَلْمَانُ یَا بَا ذَرٍّ لِأَیِّ شَیْ ءٍ تَقْلِبُ هَذَیْنِ الرَّغِیفَیْنِ قَالَ خِفْتُ أَنْ لَا یَکُونَا نَضِیجَیْنِ فَغَضِبَ سَلْمَانُ مِنْ ذَلِکَ غَضَباً شَدِیداً ثُمَّ قَالَ مَا أَجْرَأَکَ حَیْثُ تَقْلِبُ هَذَیْنِ الرَّغِیفَیْنِ فَوَ اللَّهِ لَقَدْ عَمِلَ فِی هَذَا الْخُبْزِ الْمَاءُ الَّذِی تَحْتَ الْعَرْشِ وَ عَمِلَتْ فِیهِ الْمَلَائِکَةُ حَتَّی أَلْقَوْهُ إِلَی الرِّیحِ وَ عَمِلَتْ فِیهِ الرِّیحُ حَتَّی أَلْقَتْهُ إِلَی السَّحَابِ وَ عَمِلَ فِیهِ السَّحَابُ حَتَّی أَمْطَرَهُ إِلَی الْأَرْضِ وَ عَمِلَ فِیهِ الرَّعْدُ وَ الْمَلَائِکَةُ حَتَّی وَضَعُوهُ مَوَاضِعَهُ وَ عَمِلَتْ فِیهِ الْأَرْضُ وَ الْخَشَبُ وَ الْحَدِیدُ وَ الْبَهَائِمُ وَ النَّارُ وَ الْحَطَبُ وَ الْمِلْحُ وَ مَا لَا أُحْصِیهِ أَکْثَرُ فَکَیْفَ لَکَ أَنْ تَقُومَ بِهَذَا الشُّکْرِ فَقَالَ أَبُو ذَرٍّ إِلَی اللَّهِ أَتُوبُ وَ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ مِمَّا أَحْدَثْتُ وَ إِلَیْکَ أَعْتَذِرُ مِمَّا کَرِهْتَ قَالَ وَ دَعَا سَلْمَانُ أَبَا ذَرٍّ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَیْهِمَا ذَاتَ یَوْمٍ إِلَی ضِیَافَةٍ فَقَدَّمَ إِلَیْهِ مِنْ جِرَابِهِ کِسَراً یَابِسَةً وَ بَلَّهَا مِنْ رَکْوَتِهِ فَقَالَ أَبُو ذَرٍّ مَا أَطْیَبَ هَذَا الْخُبْزَ لَوْ کَانَ مَعَهُ مِلْحٌ فَقَامَ سَلْمَانُ وَ خَرَجَ فَرَهَنَ رَکْوَتَهُ بِمِلْحٍ وَ حَمَلَهُ إِلَیْهِ فَجَعَلَ أَبُو ذَرٍّ یَأْکُلُ ذَلِکَ الْخُبْزَ وَ یَذُرُّ عَلَیْهِ ذَلِکَ الْمِلْحَ وَ یَقُولُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی رَزَقَنَا هَذِهِ الْقَنَاعَةَ فَقَالَ سَلْمَانُ لَوْ کَانَتْ قَنَاعَةً لَمْ تَکُنْ رَکْوَتِی مَرْهُونَةً امام جواد علیه السلام به نقل از پدران بزرگوارش فرمودند: سلمان ابوذر را به خانه اش دعوت کرد و دو قرص نان بر سفره جلوی او گذاشت. ابوذر دو قرص نان را برداشت و به زیر و رو کردن آن پرداخت. سلمان به ابوذر گفت: چرا دو قرص نان را زیر و رو می‌کنی؟ ابوذر گفت: ترسیدم که کاملاً پخته نشده باشد. سلمان به شدت خشمگین شد و گفت: چه چیزی تو را به این جرأت و جسارت واداشته است. به خدا سوگند آب زیر عرش در این نان موثر بوده، فرشتگان برای آن، باد را به حرکت درآورده و باد ابر را جابه جا نموده و ابر بر زمین باران ریخته و رعد و برق و ملائکه فعالیت کرده تا آن را در جای خود قرار داده اند و زمین و چوب و آهن و چارپایان و آتش و هیزم و نمک و آنچه که قابل شمردن نیست در کار بوده است (تا این قرص نان سر این سفره قرار گرفته) چگونه می‌توانی به شکر این همه نعمت برخیزی؟ ابوذر گفت: به پیشگاه خدا توبه می‌کنم و از آنچه پیش آمده طلب مغفرت می‌کنم و از اینکه باعث ناراحتی تو شدم از تو پوزش می‌خواهم. حضرت فرمودند: روزی سلمان ابوذر را به مهمانی دعوت کرد. تکه نانی خشک را از کیسه چرمی بیرون آورد و با آب کوزه به آن تکه نان، رطوبت داد (تا نرم شود) ابوذر گفت: اگر در کنار این نان نمکی بود چه قدر این نان بهتر می‌شد. سلمان از جای برخاست و از خانه بیرون رفت و کوزه اش را در برابر مقداری نمک به گرو گذاشت و به نزد ابوذر بازگشت تا نان را با نمک بخورد. ابوذر نمک را به نان می‌پاشید و می‌خورد و می‌گفت: خدا را شکر و سپاس که این قناعت را نصیب ما فرمود. سلمان گفت: اگر قناعتی در کار بود، کوزه ما به گرو نمی رفت. عیون الاخبار الرضا ج۲،ص۵۲
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم‏ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُم‏ وَ العَن أعدائهم أَجْمعين ✅فضیلت شماره ۱۱۳۹ وَ فِي رِوَايَةِ عَمَّارٍ وَ مُعَاذٍ وَ عَائِشَةَ عَنِ النَّبِيِّ صلی اللّه علیه وآله النَّظَرُ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ صلوات الله علیه عِبَادَةٌ وَ ذِكْرُهُ عِبَادَةٌ وَ لَا يُقْبَلُ إِيمَانٌ‏ إِلَّا بِوَلَايَتِهِ وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِه‏. 📚مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب) ‏3/202 نظر کردن به علی بن ابوطالب صلوات الله علیهما عبادت است و یاد کردن او عبادت است و ایمان بنده ای جز با قبول ولایت او و بیزاری جستن از دشمنانش، پذیرفته نمی شود.
من از جایی خبر دارم که باشد بهتر از جنت که زیبایی آن چیزی ندارد کمتر از جنت ندارد شربت و شهد و شراب و شیر و شیرینی ولی ایوان طلای آن بُوَد مُسکِر تر از جنت و آدم از بهشت آمد که در آنجا شود مدفون و جبرائیل هر هفته بیاید با سر از جنت من از انگور اطراف ضریحش خوب فهمیدم: شرابِ تلخِ این وادی بُوَد شیرین تر از جنت به قول اهل معنایی: که گرمایش گنه سوز است و حتی هست در آب و هوا هم خوشتر از جنت پناهِ بی پناهان است و گنجِ بی سر و پاها "نجف" اسم همان جایی که باشد برتر از جنت نجف درد و نجف درمان نجف پیدا نجف پنهان نجف آغاز و هم پایان نجف دلبَر تر از جنت جهان ارزانی اهلش، نجف اما برای من که شارعُ الرسولش هست حتی بهتر از جنت
بسم هو به لطف آتش عشقت که میسوزاند این دل را شدم عودی که هردم از شمیم تو سخن گوید
کَسَم علیست، در آن بی‌کسی که می‌گویند: به عزت و شرف لا اله الا الله....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️‍🩹 چه باک اگر هـمـه رفتند و دور من خالیست کسی که دار و ندارش علی است، تنها نیست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم‏ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُم‏ وَ العَن أعدائهم أَجْمعين ✅فضیلت شماره ۱۱۴۰ و قد سئل امیرالمومنین صلوات الله علیه عن شیعته ما حالهم فی عرصة القیامة؟فضحک و قال:اذا کان یوم القیامة جاء شیعتناء و محبونا صفاٌ صفاٌ کما یجیء الطیر إلی أعشاشها،و معهم لواء یعزمون به حتی یدخلوا الجنة بلا وقوف و لا حساب. فیقول الامم من هولاء الذین جللهم الله و توجهم بکرامة،فیقال هولاء شیعة علی والائمة من ولده صلوات الله علیهم،فعندها یقولون یا لیتنا کنا تراباً،أی مومنین بعلی صلوات الله علیه کما آمنوا هولاء،و هو والله قول الله: ... و یقول الکافر یا لیتنی کنت ترابا. 📚سرائر و اسرار النطقاء (جعفر بن منصور الیمن) 101 از امیرمومنان صلوات الله علیه سوال شد حال شیعیان در روز قیامت چگونه است؟،خندید و فرمود : آنگاه که روز قیامت باشد شیعیان و محبان ما گروه گروه خواهند آمد همانطور که پرندگان به منازل خود میروند ، و با آنان پرچمیست که به آن دعوت شده اند تا آنکه وارد بهشت شوند بدون توقف و حسابرسی. آنگاه از امت هایی که خداوند به آنان جایگاه داده و به کرامتش تاج نهاده میگویند اینان شیعیان علی و ائمه از فرزندانش صلوات الله علیهم هستند،آنجاست که گویند ای کاش تراب بودیم ، یعنی مومنین به علی صلوات الله علیه آنگونه که اینان ایمان آوردند.و قسم به خداوند آن فرموده خداست : ... و کافر گوید ای کاش تراب بودم. 🆔💚 @abana110
💠بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم‏ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُم‏ وَ العَن أعدائهم أَجْمعين ✅فضیلت شماره ۱۱۴۱ الجوهر الاول قال علی علیه السلام لکمیل بن زیاد علیه الرّحمة: اعلم یا کمیل اول ما خلق الله تعالی نور محمّد صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم قبل خلق العرش و الکرسی و اللوح و القلم و السّماء و الارض و الجنّة و النّار بالف الف الف و ستمائه الف و سبعین الف سنة و اقامه فی مقامه الکرامة تمام هذه المدة بکلمة بلا واسطة و کان هذا النور ینظر الی عظمته تعالی الف سنة و الی قدرته تعالی الف سنة و کذا الی عزته و جلالته و کبریائه و لطفه و رحمته و قربته و مشاهدته و رؤیته الیها الفا الفا ثّم یقوس ذلک النّور فانقسم عشرة اقسام خلق من احدها العرش و من الاخر الکرسی و من الاخر اللوح و من الاخر القلم و من الاخر الجنّة و من الاخر الشمس و من الاخر القمر و من الاخر الکواکب و من الاخر جوهرا اعظما و ذلک مسیرة اربعة الاف سنة فی اربعة الاف سنة ارتعد ذلک الجوهر من هیبة الله تعالی فصار مآء فمنه بحار العالم من ذلک الموج و من بزاقه الجبال والارض و خلق فی الجبال الحدید و الذهب و الفضّة و النحاس و الصّفر والارزیز و البرشیش و فی الحدید النّار و من النّار خلق جهنم و ارتفع من الماء بخار و خلق منه السّموات باختلاط البرد معه و به جموده و خلق منه السّموات السبع و من زبدة الماء خلق الارضین و بثّ فیها من الوحوش والبهایم و الحشرات و طیور الهواء و حیّات الماء و الصحراء و سباع الصحراء و الحیوان و الانسان و جعل الارضین سبعا و بعضها فوق بعض و السّموات کذلک و خلق من النّار الجان و من الهواء الارواح و من الماء النباتات. 📚کتاب خطی بحارالعلوم (المخزن الثالث عشر من المسائل الشّتی فی حکمة الله تعالی فی تخلیق الانسان و غیره و فی عجایب مخلوقاته تعالی والمقدمات الغربیة واللطیفة ) ص34 امیرالمومنین علی (علیه السلام) به کمیل بن زیاد (رحمت خدا بر او) فرمودند: بدان ای کمیل! اول چیزی که خدای تعالی خلق فرمود، نور محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بود، قبل از خلق عرش و کرسی و لوح و قلم و آسمان و زمین و بهشت و جهنم به هزار هزار هزار (1 میلیارد) و 600 هزار و 70 هزار سال! و او را در مقام کرامت خود، تمام این مدت، با کلمه ای بی واسطه قرار داد و این نور، هزار سال به عظمت خدای تعالی می‌نگریست، و هزار سال به قدرت خدای متعال می‌نگریست! و همچنین به عزتش و جلالش و بزرگی‌اش و لطفش و رحمتش و قربتش و مشاهده‌اش و رویتش به سوی آن، هزار هزار (1 میلیون سال) می‌نگریست! سپس آن نور خمیده شد، پس به 10 قسمت تقسیم شد! از یکی عرش را آفرید و از دیگری کرسی را و از دیگری لوح را و از دیگری قلم را و از دیگری بهشت را و از دیگری خورشید و از دیگری ماه را و از دیگری کواکب را و از دیگری گوهری بزرگی خلق فرمود، و آن مسیر 4000 سال در 4000 بود (16 میلیون سال)! سپس آن گوهر از هیبت خدای تعالی لرزید و به آب تبدیل شد! پس از آن، دریاهای جهان است از آن موج! و از بزاق آن، کوه ها و زمین است! و در کوه ها، آهن و طلا و مس و برنج و قلع و برشیش! و در آهن آتش را و از آتش جهنم را آفرید و از آب، بخاری بلند شد و از آن، آسمان ها را آفرید با آمیختن سرما همراه آن و با انجمادش! و از آن، آسمان های هفتگانه را آفرید. و از کف آب، زمین ها را خلق فرمود و در آن پراکنده فرمود: از وحوش و چهارپایان و حشرات و پرندگان هوا و مارهای آبی و صحرایی و درندگان صحرا و حیوان و انسان! و زمین ها را هفتگانه قرار داد، و بعضی از آن بالای بعضی است! و آسمان ها همینطور است! و از آتش، جانّ (جنیان) را آفرید و از هوا، ارواح را و از آب، روییدنی ها را آفرید! ... 🆔💚 @abana110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«فراوان»، «با عقیده» و «عاشقانه»...! ا༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀ا 🎙آیت‌الله بهجت قدس‌سره: [شخص] عاشقانه صلوات بفرستد، می‌فهمد که چطور محبتش زیاد می‌شود؛ اما به‌ شرط عقیده، که بفهمد این‌ می‌کِشد او را به طرف معبود خودش و محبوب خودش. 🔸دعایی که خیلی «مختصر» باشد و کار «مفصل» را بکند ذکر «صلوات» است. 🔹غفلت از «صلوات» و پرداختن به دعاهای شخصی مانند آن است که سرچشمه را بگذاری و به دنبال جوی آب یا حوضی در منزل شخصی باشی! 🔸لازم نیست انسان هر حاجتی دارد آن را به زبان بیاورد، بلکه به نیّت آن حاجت بسیار صلوات بفرستد، هم ثواب صلوات را می‌دهند و هم زودتر حاجت را برآورده می‌سازند. 🔹شخصی که حال خوبی هم دارد، خدمت صاحب الأمر علیه‌السلام رسیده و آن حضرت به او فرموده است: بعد از صلوات بر محمّد و آل محمّد گفته شود: «وَعَجّل فَرَجَهُمْ». 🔸اگر انسان «کسل» است، باید بداند که صلوات به انسان نشاط می‌دهد. 🔹ادامه بدهیم «صلوات» را برای تمام حوائج، برای تمام حوائج، برای تمام حوائج. 🔸اگر واقعا می‌خواهید مشکل‌تان حل شود، با اعتقاد کامل بسیار صلوات بفرستید از این کار خسته نشوید تا می‌توانید به همین نیت و دیگر آثار[و برکات] آن، زیاد صلوات بفرستید. 📚ذکر محبوب، ج ١، ص ٣۵۵. ارواحنافداه ۱۱۲۶ 🌹به روح ملکوتی و با کرامت آیت الله بهجت رضوان الله تعالی علیه صلواتی هدیه بفرمائید. 🆔💚 @abana110
یا اَبَا الغَیْثِ اَغِثْنی! یا اَبَاالحَسَنَیْنِ اَدْرِکنی! یاسَیفَ اللهِ اَدرِکنی! یا بابَ اللهِ اَدرِکنی! یاحُجَّةَ اللهِ اَدرِکنی! یا وَلِیَّ اللهِ اَدرِکنی! بِحَقِّ لُطفِکَ الخَفیِّ... یا قَهّارُ! تَقَهَّرْتَ بِالقَهرِ... وَ القَهرُ فی قَهرِ قَهرِکَ! یا قَهّارُ... یا قاهِرَ العَدُوِّ... یا والِیَ الوَلِیِّ... یا مَظْهَرَ العَجائِبِ... یا مُرتَضی عَلِیٌّ!
لَيسَتِ العِبادَةُ كَثرَةَ الصّيامِ وَالصَّلوةِ و إنَّمَا العِبادَةُ كَثرَةُ التَّفَكُّرِ في أمرِ اللّه امام رضا علیه السلام فرمودند: عبادت به بسيارىِ روزه و نماز نيست و بی شک جز این نیست که عبادت همان انديشيدنِ بسيار در امر خداوند است. تحف العقول ۴۴۲ انا امر الله و الروح، کما قال سبحانه تعاّلی: «و یسئلونک عن الرّوح قل الرّوح من امر ربّی» مولا امیرالمومنین فرمودند: من آن امر خداوند و روح هستم، کما اینکه خدای متعال فرمود: {از تو درباره روح سوال می کنند، بگو روح از امر پرودگارم هست} مشارق انوار اليقين ص۲۶۹
أَنَا صَلاَةُ اَلْمُؤْمِنِ أَنَا حَيَّ عَلَى اَلصَّلاَةِ أَنَا حَيَّ عَلَى اَلْفَلاَحِ أَنَا حَيَّ عَلَى خَيْرِ اَلْعَمَل مولا امیرالمومنین فرمودند: منم نماز مومن، منم حی علی الصلاة (بسوی نماز بشتاب)، منم حی علی الفلاح (بسوی رستگاری بشتاب)، منم حی علی خیر العمل (بسوی بهترین عمل بشتاب) الفضائل (لإبن شاذان) ص۸۳
«وَ ما أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفاءَ وَ یُقِیمُوا الصَّلاةَ وَ یُؤْتُوا الزَّکاةَ وَ ذلِکَ دِینُ الْقَیِّمَةِ» یَقُولُ مَا أُمِرُوا إِلَّا بِنُبُوَّةِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ هُوَ الدِّینُ الْحَنِیفِیَّةُ الْمُحَمَّدِیَّةُ السَّمْحَةُ وَ قَوْلُهُ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ فَمَنْ أَقَامَ وَلَایَتِی فَقَدْ أَقَامَ الصَّلَاةَ وَ إِقَامَةُ وَلَایَتِی صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا یَحْتَمِلُهُ إِلَّا مَلَکٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِیٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ مولا امیرالمومنین درباره آیه: {و فرمان نیافته بودند جز اینکه خدا را بپرستند در حالی که یکتاپرست اند دین (خود) را برای او خالص گردانند و نماز را برپا دارند و زکات بدهند و دین (استوار و) پایدار همین است.} فرمودند: دستور داده نشده به آنها، مگر اینکه ایمان به نبوت حضرت محمّد آورند که همان دین حنیفیه (یکتاپرستانه) محمدیه سمحه (سهلی که حرج و سختی ندارد) است و این قسمت آیه «وَ یُقِیمُون الصَّلاةَ» یعنی هر کس اقامه ولایت مرا کرده باشد، نماز را به پای داشته است، اما به پا داشتن ولایت من صعب و مستصعب (سخت و دشوار شونده) است که تاب آن را ندارد، مگر فرشته مقرب یا پیامبر مرسل یا بنده مؤمنی که خداوند دلش را به ایمان آزمایش کرده باشد. بحارالانوار ج۲۶،ص۲
یدالله‌ فوق ‌ایدیهم...
تیغ علی با اهل خیبر کار دارد...
ای شير نيزه زار چه كردی كه قرن‌هاست شمشير می‌زنند دليران به نام تو...!
ای حـیــدر شهسوار، وقت مدد است ای صاحب ذوالفقار، وقت مدد است ❤️‍🩹 🎨حسن‌روح‌الامین