🌹خط سرخ مرجعیت یا مرجعیت خط قرمز ۱۲
ابرمقایسه میان حسین فهمیده و آخوند خراسانی
1️⃣ امیرالمؤمنین ع فرموده اند: عقلها امامان فکرها هستند، فکرها امامان قلبها، قلبها امامان حس ها و حس ها امامان عضوها هستند. لذا #تعقل یعنی: عقل تصمیم بر کار درستی بگیرد، فکر، ابعاد آن کار را بررسی کند، قلب برای آن انگیزه فراهم کند، حس انگیزه را به عضو برساند و عضو آن را انجام دهد.
2️⃣ عقل ارزش #حیاتی دارد (الانسان بعقله) و ثواب هر کسی نیز، بنابر ارزش عقل وی است. (ان الثواب علی قدر العقول) و از دست دادن عقل، به معنای از دست دادن حیات است: فقد العقل فقد الحیاة و لا یُقاس الا بالاموات.
▫️راه انتقال حیات عقل به سایر لایه ها، امام پذیری (اناِمام) است و امامت سبب «بهینگی و مفید بودن فعالیت و رشد هر لایه» می شود. لذا اگر کسی ولیِ امر را قبول نداشته باشد، دچار فقدان حیات می شود و اگر ایتمام (امامت پذیری) انجام نشود، ظرفیتهای لایه ای که ماموم است (مثلا لایه فکر)، رشد مفید نمی کند.
▫️عقل جامعه (امام) نیز ارزش حیاتی دارد و اگر کسی بدون امام باشد، مرگ و زندگی اش جاهلی است: «میتةً جاهلیةً»
3️⃣ ابرمقایسه یعنی مقایسه بر پایه این «پردازه حیاتی» که مبنای «ابرفقه» می باشد. ابرمقایسه فرد را در یک مقایسه کلی، از نظر میزان ارزش حیاتی می سنجد و در بررسی جزئی تر، لایه های شخصیت حسین فهمیده و آخوند خراسانی را (در این جا لایه فکری) مقایسه می کند.
در ابرمقایسه نخست به سراغ ارزش سنجی عقلی می رویم:
آ. مقایسه عقلی حسین فهیمده و امثال آخوند خراسانی
👈یک. بالاترین مقام جامعه، مقام ولیّ امر است که عقل، تعقل، جوهره وجود و کمال وی، در بالاترین رتبه است و حیاتمندی افراد جامعه نیز به اطاعت از وی است؛ از جمله حیاتمندی مرجع تقلید.
از نظر فکری، ولیّ امر باید هر آنچه به امامت کردن در آن شرایط مرتبط است را بداند. پس کمال لایه فکر برای امام جامعه، به معنای فقیه بودن وی در حوزه های گوناگون دین نیست.
👈دو. مقام مأمومین جامعه بر اساس میزان اطاعت از امام جامعه است و اساساً کسی که مطیع امام جامعه و ولیّ امر زمان خود نباشد، اگر این عدم اطاعت، ناشی از استضعاف فکری نباشد، به سبب جهالت در جوهره است (میتةً جاهلیةً).
بی تردید حسین فهمیده مطیع ولیّ امر زمان و دارای هویتی حیاتی (#اناِمام) است ورشد بهینه به سبب امامت پذیری (#ایتمام) است.
اما ظواهر بر آن است که آخوند خراسانی مطیع ولیّ امر نبود؛ بلکه خود را ولیّ امر می پنداشت که انشاءالله از سر استضعاف بوده است؛ چون: «لَا عَقْلَ لِمَنْ يَتَجَاوَزُ حَدَّهُ وَ قَدْرَهُ» لیثی، علی، عیون الحکم: 538.
اگر آخوند خراسانی مطیع ولیّ امر زمان خود نبوده است، می توان گفت که یا جاهل قاصر (مستضعف فکری) بوده است یا جاهل مقصر (مستضعف #عقلی) ان شاء الله که چنین نبوده است.
به هر روی، بر طبق ابرفقه، اگر کفن پوشان ورامینیِ شهید انقلاب، مطیع ولیّ امر بوده اند، مقامشان بیش از کسی است که مطیع ولیّ امر نبوده است و فرضاً فقیه یا حتی مثلا عارف بوده است
ب. مقایسه فکری بین حسین فهیمده و امثال آخوند
👈یک. باید دانست که برتری فکری، به معنای برتری در مقام نیست؛
👈دو. این که کسی که فکرش عقلی نیست فکرش اولا مرده است و ثانیاً مفید یا بهینه نیست؛
4️⃣ اگر آخوند خراسانی فکرش تابع جهتگیری و ضوابط ولیّ امر زمانش نبوده است، از فکر حسین فهمیده که در جهت ولیّ امر زمانش بوده است، با ارزش تر نیست. دقت شود که تلاش فکری حسین فهمیده به انتخاب شهادت در اطاعت از ولیٌ امر انجامید و تلاش فکری آخوند خراسانی به صدور حکم بر ضد مخالفان مشروطه کذایی بود؛ مخالفینی که موضع شان، موضع جبهه حق بوده است. اگر آخوند خراسانی از این فکریات بازگشته است، مساله فرق می کند.
5️⃣ اگر آخوند خراسانی ولیّ امر نبوده است، تنها می توانسته است فقیه باشد و اگر فقیه بوده باشد، باید مطیع عقل می بود (مطیعا لامر مولاه) و اگر مطیع ولیّ امر نبوده است باید دید که به راستی ایشان به چه میزان از فکریات زنده و مفید می توانسته است برسد.
6️⃣ اکنون می پرسیم که اگر حوزه علمیه، حوزه عقلیه باشد؛ یعنی با اطاعت از ولیّ امر، زنده باشد، آیا می تواند در فکریات، (آن هم در حد سنجش مجتهد بودن یا نبودن افراد) به هویت فکری و کتابی تکیه داد که در حیاتمندی آن کتاب و حیاتمندی فکری نویسنده آن باید بررسی بیشتری کرد؟
کفایه برای آخوند خراسانی شدن کافی است یا برای شیخ فضل الله شدن؟ یا کفایه هیچ کمک خاصی برای شکل گیری شخصیت شیخ فضل الله ها ندارد
👈 از «رهبر ما آن طفل دوازده ساله» و پیروزی اسلام، تا آخوندِ خودرهبرپندار در مشروطه و شکست اسلام!
همسو: ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۰
ابرفقه: ۱ _ ۲ _ ۳ _ ۴ _ ۵ _ ۶ _ ۷ _ ۸ _ ۹ _ ۱۰ _ ۱۱ _ ۱۲
📚شیخ فضل الله در سخن امام صادق (ع)
◾️به دار آویختن شیخ تبرسی
سخنی از امام صادق (درودش باد) درباره نشانهای ظهور داریم که شاید بتوان مصداق آن را شهادت شیخ فضلالله نوری دانست: «اختلاف الصنفين من العجم في لفظ «عدل»، يقتل فيهم ألوف ألوف ألوف. يخالفهم الشيخ الطبرسي؛ فيُصلب و يُقتل.» إلزام الناصب، بیروت: الاعلمی، اول، ج ۲: ۱۳۴. روایت همانندی نیز در ۱: ۶۷ همان کتاب آمده است.
دو گروه از غیر عربها (ایرانیان) در معنای واژه عدل اختلاف کرده، شمار بسیاری کشته میشوند، شیخ تبرسی با آنان مخالفت کرده، به دار آویخته شده، کشته میشود.
◾️جنبش «عدالتخانه»
با فساد قاجار، علما و مردم جنبش عدالتخانه را برپا کردند. آنگاه دو گروه در پی تبدیل این جنبش به نظام مشروطه، با هم ستیختند:
آ. نیکانی چون شیخ فضلالله نوری که در پی برساختن یک نظام اسلامی با امتدادبخشی به این جنبش عدالتخانه بودند؛
ب. بدانی به سرکردگی انگلیس (زخم خورده ولایت میرزای شیرازی در جنبش تنباکو) که در پی آسیب به جایگاه ولیّ امر (مرجع تقلیدِ آن زمان) و چپاول ایران و عراق بودند.
◾️مدیریت انگلیس بر دنبال جنبش عدالتخانه
انگلیس برای ضربه به اسلام ناب و انحراف جریان مشروطه، از دو جریان بهره بردند؛ غربزدگان و عالمان زماننشناسی چون آخوند خراسانی. بدینسان نگلیس توانست، اسلام را در آن زمان، به شکست بکشاند و پس از چندی با جنگ جهانی نخست «اُلوف اُلوف اُلوف» (نزدیک به میلیونها ایرانی) کشته شدند. شد. بدینسان جنبش پاک عدالتخانه و دنباله مشروطهای که باید به نظام اسلامی میانجامید، کشتارگاه اسلام و ایرانیان شد.
◾️تبرسی نام منسوب از طبرستان یا از تفرش
آ. طَبْرِسیّ: یعنی تفرِشی؛ اهل تفرش
ب. طَبْرَسیّ: طبرستانی. نامهای دو بخشی را میتوان با یک واژه چهار حرفی بر وزن «جعفر» که از بخشهای هر دو واژه باشند، به گونه «اسم منسوب» درآورد؛ مانند: «حَضرَمَوت» که نام منسوب آن «حَضرَمی» است. پس میتوان گفت که نام منسوب «طبرستان»، «طَّبْرَسی» است.
ج. هم چنین شاید بتوان بخش نخست نامِ پیوندی را منسوب کرد؛ مانند بعلبکی که «بَعلیّ» میشود و طبرستانی که «طبری» میشود. حسینی طهرانی، ولایة الفقیه، ۳: درس ۳۱.
د. شاید «طبرسی» برپایه ذوق ایرانی «منسوب» شده باشد؛ زیرا هم آن کس و هم جای تکاپوی وی ایران بوده است؛ نه «حجاز» که جاافتادن یک واژه، بخواهد بر پایه هنجارهای ساخت زبان تازی باشد. به هر روی، هیچ منعی برای این که یک فرد طبرستانی (مازندرانی) را طَبرَسی بدانیم نیست. شیخ فضلالله نوری، زاده مازندران بود.
◾️نوشته همسو
گزارش شگفتِ آیةالله بهجت (نماد تقوا) درباره آخوند خراسانی
🌻اثبات ولایت خامنه ای از سوی امام زمان (عج)
📚 #غدیر روز تجدید بیعت با امام خامنه ای است
❌عجب!؟!
📚امام زمان فرموده اند که «آنان حجت ما بر شمایند و ما حجت خدا بر آنان: فإنهم حجتی علیکم و انا حجة الله علیهم».
❌ امام زمان از کسی اسم هم برده اند؟
📚اگر اسم می بردند، می شد «نائب خاص» و چون اسم نبرده اند، «نائب عامّ» است.
❌پس هر کس می تواند ادعا کند که ولیّ امر است!
📚👈 اگر هر کس بتواند ادعای ولایت کند، «سامانه نیابت عام»، کاری سفیهانه است و چون امام زمان عج، سفیه نیست، پس هر کسی نمی تواند ادعای ولایت کند؛ مگر این که بخواهد نزد عقلا و مؤمنین رسوا شود! اساساً #غدیر با آن عظمت بر پا شد که هر کس نتواند خود را ولیّ امر بداند.
❌ درست است! ضمناً آقای خامنه ای خودش ادعای ولایت نکرد و خبرگان با اصرار وی را ولیّ امر معرفی کردند!
◻️۱۲ نماهنگ ابرفقهی: ۱ _ ۲ _ ۳ _ ۴ _ ۵ _ ۶ _ ۷ _ ۸ _ ۹ _ ۱۰ _ ۱۱ _ ۱۲
🌻هسته ابرفقه در کلام امیرالمؤمنین:
❇️ العُقولُ أئمةُ الأفکار و الأفکارُ أئمةُ القلوبِ و القلوبُ أَئِمَّة الحواسِّ و الحواسُّ أئمة الأعضاء
عقلها، ائمه فکرها هستند و فکرها، ائمه دلها هستند و دلها ائمه حسّها هستند و حسّها، ائمه عضوها
◻️۱۲ نماهنگ ابرفقهی: ۱ _ ۲ _ ۳ _ ۴ _ ۵ _ ۶ _ ۷ _ ۸ _ ۹ _ ۱۰ _ ۱۱ _ ۱۲
7.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌕عید غدیر بر همه کسانی که گِل شان شیرین است مبارک باد؛ #خوش_گِل بودن یعنی «گِل شان» #ولایی است نه این که شکل شان قشنگ است: «شیعتنا خُلِقوا مِن فاضل طنتنا»: شیعیان ما از زیادی گِل ما آفریده شده اند؛ خوشگلند!
🌻 اینک #ابرفقه؛ دانش استراتژیک اسلامی که با روش تولید فقهی و پس از ۱۴۰۰ سال، به برکت انقلاب اسلامی ایران و با الهام از سخنان امام خامنه ای کشف شده است.
✅ ابرفقه را می توان جایگزینی شگرف و بسیار برتر، برای #علوم_شناختی دانست
💐 نشان ابرفقه حاوی عبارت «العلی الاعلی: #لا_فتی_الا_علی» می باشد! فقط شمشیر علی لافتی برانگیز نبود؛ قلم و زبانش، لافتی تر بود.
◻️۱۲ نماهنگ ابرفقهی: ۱ _ ۲ _ ۳ _ ۴ _ ۵ _ ۶ _ ۷ _ ۸ _ ۹ _ ۱۰ _ ۱۱ _ ۱۲
14.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺نقد خاطرهپردازی آ. شبیری
انگار که درس اخلاق رهبر برای به خاطرهپردازی شبیری باشد که یک درونمایه ناسازگار و آشفته و بدون توجه به «جهتِ» صدور را با یک عنواندهی تنقیصی پخش کرده است.
📚شبهات کار شبیری
أ. دستمایه وهن، ریشخند و کمینه تضعیف ولیّ امر مستضعفان جهان؛
ب. شبهه تهمت به رهبر؛
ج. شبهه ناخیرخواهی در حق برادر مؤمن به ویژه امام مسلمین؛
د. شبهه غیبت رهبر؛
ه. شبهه ناامانتداری درباره یک نشست.
📚کار مقدس اردبیلی یا شبیری؟
مقدس اردبیلی به پاسِ شکوه شیخالاسلام صفویه (شیخ بهایی) در یک گفتگوی علمی شکست خورد تا شیخ الاسلام تضعیف نشود!
📚کار طیّب یا کار شبیری؟
«طیّب» یک لات چاقوکش میخواره و مردمی بود که به باور برخی، در کنار شاه حکومتی تهران، شاه جمهوری و شاه دل مردمی تهران بود و این دو شاه در کودتای ۲۸ مرداد همدل و همراه بودند.
طیب در سال ۴۲ همه سرمایه اجتماعی خود را با زدن عکس امام خمینی به عَلَمهای بزرگترین هیأت تهران (هیأت طیب)، «سیاسی» کرد. از نگاه برخی، امامت اسلامیت قیام ۱۵ خرداد ۴۲ با امام خمینی بود و امامت جمهوریت آن با طیب که در دل مردم تهران بود! شاه از طیب خواست بگوید «از امام خمینی پول گرفتم تا قیام را بر پا کنم» وگرنه گور خود را کنده است! طیب ۶ فرزند داشت! نازدختر ۴ ماهه داشت! میتوانست باشکوه زندگی کند و تنها با چند واژه، خود را از راه ولیّفقیه جدا کند! ولی با برگزیدن اعدام، طیب شد: لِیَمیزَ اللهُ الخبیثَ من الطیب.
👈 به جای محفلیات «آلوده به شبهه»، داستان «طیب» را بخوانیم!
▪️همسو: ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۰
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌻خطای خطیر کمیل در کمین لاریجانی
1️⃣ آیا انتقاد آ.یزدی از آ.شبیری و آ.لاریجانی، داد و قال است؟
آ. ادبیات سلیمان (ع) با هدهد
هدهد به عنوان کارگزاری که مسوول حضور در جایی، تأخیر یا غیبتی داشت؛ حضرت سلیمان فرمود: «لَأُعَذّبَنَّه عذاباً شديداً أو لَأَذبَحَنَّه أو لَيَأْتِيَنىِّ بسلطانٍ مُّبينٍ» نمل، ۲۲. به بیان غیر رسمی، بلایی به سرش بیاورم که مرغان آسمان به حالش بگریند! خداوند بنا بر این فرض که پیامبر خاتم سخنی بر وی ببندد می فرماید: «لقطعنا منه الوتین». حاقه، ۴۶. رگ گردنش را می زنیم.
ب. داد و قال آخوند خراسانی
سخن محمد یزدی درباره«نجف رفتن اعتراضی و خروج از حاکمیت» را که از سر نگرانی از هتک حرمت «ولایت» است، مقایسه کنید با حکم حکومتی آخوند خراسانی درباره مشروطه تحت مدیریت مخفی انگلیس: «به عموم ملت ایران حکم خدا را اعلام میداریم؛ الیوم بذل جهد در استحکام و استقرار مشروطیت به منزله جهاد در رکاب امام زمان _ ارواحنا فداه_ و #سر_مویی مخالفت و #مسامحه به منزله خذلان و #محاربه با آن حضرت _صلوات الله و سلامه علیه_ است».
2️⃣ آقای لاریجانی عزیز! پس اگر آ.یزدی اشتباه کرده است، اشتباهش داد و قال کردن نیست.
3️⃣ داد و قال منتسب به آیة الله یزدی
«هرچند در مسالهای، نظر #ولی_فقیه، خلاف عقیده من باشد، #موظفم که اطاعت کنم؛ چون ضررش کمتر از شکستن #حرمت_ولایت و حاکمیت است. فلانی میگوید اگر این کار را نکنید به نجف میروم! خب بروید، آیا با رفتن شما قم به هم میخورد؟»
4️⃣ میدانید استاد ارجمند، اگر من به جای شما بودم دست محمد یزدی را به سبب دغدغه شدید در حمایت از نظام ولایی می بوسیدم و بعد می گفتم این خیانت کثیف و این #فحشای_سیاسی (#خروج_از_حاکمیت) در مخیله ام هم نیامده است و آن را اقتدا به عبدالله #بن_عمر می دانم و هیچ فرقی نمی کند که خارجی، به نجف اشرف برود یا به لندن!
5️⃣آن وقت می دید که هم نزد طلبه ها عزیزتر می شدید، هم دل خامنه ای خون نمی شد، هم نظام مقدس مان دشمن شاد نمی شد، هم همه می دیدند که شما اسوه اخلاق و عدالت و شرح صدر و تعقل هستید و اشک شوق بر چشم مخالفان شما هم می تراوید و یزدی هم از شرم و شوق کفش شما را جفت می کرد؛ نه اکنون که طلبه ها از غصه گریه می کنند و درد دل به جمکران می بریم: «ادْفَع بالتي هي أحسَنُ فَإذا الذي بينك و بينه عداوةٌ كأَنه وليٌّ حمیم» فصلت ۳۴.
6️⃣خطای خطیر کمیل: تعاطی در خطا و تعطیل وظیفه
سخنان تلخ شما درباره آ.یزدی با حیثیت ش.نگهبان و ج.مدرسین چه می کند؟ آیا تصویر شدن آ. یزدی مثل پیری لجوج و فاقد مشاعر و منطق، بهترین هدیه به دشمنان تنگه احد انقلاب (ش.نگهبان) و تنگه احد حوزه (ج. مدرسین) نیست؟ آیا زیر سوال رفتن ولیّ امر و علمای ج. مدرسین را سبب نمی شود؟ به جان آقا صادق روزگارمان به اشک و آه می گذرد.
7️⃣در حالی که ولیّ امر، شما را رئیس مجمع تشخیص «مصلحت نظام» گذاشته است نه رئیس دستگاه قضایی و اینک بخشی از نوشته شما دستاویز تخریب ش.نگهبان و ج.مدرسین شده است، شما را به «داد و قال» امیرالمؤمنین (ع) در نامه ۶۱ ایشان به کمیل می سپارم:
8️⃣«اما بعدُ فَإنّ #تضييعَ_المرء ما وُلِّيَ و #تَكلُّفَهُ ما كُفي لَعجزٌ حاضر و رأْيٌ مُتَبَّر و إن #تَعاطیَك الغارةَ على أَهل قِرقيسيا و #تَعطيلَك مَسالحَك التي وَلَّيناك ليس بها مَن يَمنَعُها و لايَرُدُّ الجيش عنها لَرأيٌ شَعاعٌ #فقد_صِرتَ_جسراً لمن أراد الغارة مِن أعدائك علی أوليائک»
9⃣ آیا شما وظیفه ای که بر عهده تان نهاده شده بود را عمل کردید؟ یا به عکس، بستر تخریب مصالح نظام به ویژه در حوزه ش. نگهبان و ج. مدرسین را برای bbc و نفوذی های داخلی شان که حقیقتاً احقاد بدریه و خیبریه و حنینیه و غیرهن» را با نظام ولایی دارند، فراهم کردید؟ آیا نمی شد حد اکثر قضاوت درباره موضع آ.یزدی را به دادگاه واگذارید و این باری که ولایت بر دوش شما ننهاده است را با این تلخی بر پشت خود نکشید!
🚨👈نباید خود را در معرض #ناتوانی_آشکار و #گزینشی_تباه_کننده و #پل_غارتگری دشمنان قسم خورده بر دوستان و نظام اسلامی قرارداد!
🔟 بعید الصدور بودن جملات زیر از یک فقیه یا رئیس تشخیص مصلحت:
۱. «#جز با صدای بلند و داد و قال، به مسئولین و بزرگان توهین کردن و افترا زدن و تحقیر کردن، #کار_دیگری هم کرده اید؟ ... آخر چرا به خودتان اجازه می دهید به #همه توهین کنید!»
۲. «متاسفانه شما #خودتان را در جایگاهی #می_بینید که نه تنها مرجع تعیین کنید، بلکه به مراجع بزرگواری که شاید #شاگرد_آنها هم محسوب نمی شوید، امرو نهی کنید.»
۳. «گویی روزتان به شب نمی رسد اگر تعریضی، توهینی و افترایی نداشته باشید.»
۴. «جناب آقای یزدی مشکل اصلی جنابعالی این است که #فکر میکنید #قیم حوزه های علمیه هستید» ص.لاریجانی، ۹۸/۵/۲۶
❌نیت خوانی ها و عبارات غیر فقهی، غیرحقوقی و ... در شأن قلب و قلم شما نبود!
📚ابرفقه مباهله
مباهله یک سنت نبوی است و پیامبر الگوی ما است و خوب است ما این سیره را بیشتر بررسی و در هنگام فراهمش هنجارهای فقهی، آن را به گونه مقتضی به اجرا در آییم.
اگر شرایط اجازه دهد من آمادهام با آن فرد مدعی مرجعیت که حامی ریاست جمهوری حسن روحانی بوده است، مباهله میکنم!
◾️ابرفقه فرایندها
برپایه ابرفقه، نظام قوای انسان و جامعه دارای پنج لایه است: عقلها امامان فکرها هستند، فکرها امامان قلبها، قلبها امامان حسّها و حسّها امامان عضوها. کنز، ۱: ۲۰۰. برای ارتباط فراخور با نظام قوای فرد یا جامعه باید فرایند حرکت بر پایه ابر فقه تعیین شود.
◾️انواع فرایند
◽️حرکت از مرکز به پیرامون: حرکت تراز برای ارتباط تراز با فرد تراز
◽️حرکت از پیرامون به مرکز: برای مخاطب سطحی و ضعیف
◽️حرکت از میان به دو سو
◾️نمونه فرایندکاوی
◽️قفل کششی گوشی
الگوی کشش قفل نمایشگر گوشی همراه را بنگرید؛ اگر نقطه آغاز کشش، نقاط کششی دنباله و نقطه پایانی درست نباشد، قفل باز نمیشود.
◽️قفلگشایی مباهله
ابرفرایند ارتباطی با رشد نیافتگان کمابیش، از در به درون است؛ چنانکه قرآن در مباهله آن را پی گرفته:
_ فقُل تَعالَوا: ندع ابنائنا و ابنائکم👈 حسین (لایه عضو) و حسن (لایه حس)
_ و نسائنا و نسائکم👈 فاطمه (لایه قلب)
_ و أنفسَنا و أنفسَکم👈 علی (لایه فکر)
_ همگی در پرتو امام جامعه👈 محمد (لایه عقل).
◽️اعجاز ابرفرایند ارتباطی سوره قریش در نمودار بالا
قلب، حس، عقل، عضو، قلب.
👈وانمایی ابرفرایند آیه مباهله با راهنمایی برادر حسن احمدی انجام شد.
◻️۱۷ نماهنگ ابرفقهی: ۱_ ۲_ ۳_ ۴_ ۵_۶_۷_ ۸_ ۹_ ۱۰_ ۱۱_ ۱۲_ ۱۳_ ۱۴_ ۱۵_ ۱۶_۱۷_
😢نهی از "نهی از منکر" در برابر کشف حجاب در فرودگاه
📛من خیلی غصه می خورم از اینکه یک عده #مدعی_مرجعیت حامی حسن روحانی بودهاند
پگاه ۵ شهریور در فرودگاه امام خمینی، خانم ۲۰ و چند سالهای دیدم با سر کاملا برهنه و حتی بدون هیچ شالی که دور گردنش باشد با زیرپوش آستین یک ربع یعنی تا میانه بازو.
💠به مسئول درگاه (گیت) گفتم چرا چیزی نمیگید؟
🚨گفت: 👈#به_ما_گفتند_چیزی_نگید!
💠گفتم خوب من باید به کی مراجعه کنم که تذکر بده؟
❇️گفت به برادران سپاه
🌕 رفتم به فاصله ده متر یک برادر سپاهی با لباس مقدس سپاه دیدم. اون خانم را نشونش دادم گفتم تذکر بدهید!
🚨👈گفت: #به_ما_گفتند_تذکر_ندهید!
😱 گفتم آخر این که کشف حجاب کامله و اونم با لباس آستین یه ربع!
🚨👈با حالت تاسف گفت: #به_ما_گفتند_تذکر_ندهید!
👥بعد خودم رفتم و به مرد همراهش گفتم: هلو مستر!
🔴بعد با رعایت احترام براش توضیح دادم که طبق قانون کشور ما پوشش سر و دستهای بانوان لازمه
👫خانم گفت من یه مسیحی ام.
من با رعایت ادب گفتم این قانون کشور ما است
💠بعد خانم خیلی عادی روسری از توی کیفش درآورد و گذاشت ولی خوب دستش را دیگه چیزی نداشت بپوشونه😅
📛از شما چه پنهان بیش از همه دلم برای مدعیان #مرجعیت سوخت که حامی حسن روحانی با این سیاستهای فرهنگی بوده اند
😱به نظر شما این گناهان فقط پای حسن روحانی است یا یقه عمامه به سرهای مدعی #مرجعیت را هم می گیرد؟
#اام رُم
🌻ابرفقه
هدایت شده از امامی ابوالفضل
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
♻️ابرفقه معیار دینداری در بررسی سخن اکبرنژاد و باباخانی
🌻هسته ابرفقه در سخن امیرالمؤمنین (ع): عقلها امامان فکرها هستند و فکرها امامان عقلها و عقلها امامان حسها و حسها امامان عضوها.
🌕عنصر حیاتی ارزش فرد و جامعه به این است که عقل داشته باشد و عقل غیر از فکر و استدلال و درک کلی است؛ بلکه امام آن است.
✅بر این اساس معیار حیاتی دینداری «سلامت عقل درون» و «پذیرش عقل برین» یعنی ولیّ امر است؛ اما معیارهای دیگر، سطحی است؛ از جمله معیار «صدق الحدیث و اداء الامانة» و حتی معیار «اعتقاد داشتن به امام»:
🌗انواع نسبت فرد با امام
آ. امام پذیری سطحی (فکری): شناخت فکری و تعهد قلبی به وی (امام پذیری اعتقادی)
ب. امام پذیری عمقی (عقلی): سنخیت عقلی با امام، حتی اگر از نظر فکری او را نشناخته ایم؛ مانند امام پذیری شهید راشل کوری که شیعه عقلی بود؛ اما مسیحی اعتقادی (فکری).
📚 ابرکاوی بخشی از گفتگوی فوق
آن بخش از سخنان استاد باباخانی که درباره تدین هیأتی آمده است، قرینه بر تدین عقلی (حیاتی) است و برتر از تدین سطحی مورد انتقاد استاد اکبرنژاد (صدق الحدیث و اداء الامانة) است؛ هر چند می توان گفت که سخنان اجمالی استاد اکبرنژاد، اگر در دستگاه ابرفقه، فهم شود اوج تدین را نشان می دهد؛ یعنی نه تدین عضوی، نه تدین حسی، نه تدین قلبی، نه تدین فکری و حتی نه تدین عقلی، بلکه تدین «تعقلی»؛ یعنی رشد همه لایه ها با محوریت عقل؛ لذا رشد آ.بهجت بیشتر عقلی است و رشد امام خامنه ای تعقلی و همه جانبه
👇🏽تبیین بیشتر در متن پسین
🌻ابرفقه
@abarin
♻️ابرفقه معیار دینداری
🌻هسته ابرفقه
👈 العقول أئمه الافکار ...
عقلها امامان فکرها هستند و فکرها امامان عقلها و عقلها امامان حسها و حسها امامان عضوها
🌕عنصر حیاتی ارزش فرد و جامعه به این است که عقل داشته باشد و عقل غیر از فکر، بلکه امام آن است
✅ لذا معیار حیاتی دینداری «سلامت عقل درون» و «پذیرش عقل برین» یعنی ولیّ امر است؛ اما معیارهای دیگر، سطحی است؛ از جمله معیار «صدق الحدیث و اداء الامانة» و حتی معیار «اعتقاد داشتن به امام»:
🌗انواع نسبت فرد با امام
آ. امام پذیری سطحی (فکری): شناخت فکری و تعهد قلبی به وی (امام پذیری اعتقادی)
ب. امام پذیری عمقی (عقلی): سنخیت عقلی با امام، حتی اگر از نظر فکری او را نشناخته ایم؛ مانند امام پذیری شهید راشل کور ی که شیعه عقلی بود؛ اما مسیحی اعتقادی (فکری).
🌒معیارهای سطحی دینداری
آ. معیار عملی (عضو): برجسته ترین معیار عملی نماز است: «الصلاة عمود الدین ...» محاسن، ۱: ۴۴؛ اما این معیار به هیچ وجه ارزش حیاتی و تعیین کننده در تعیین تدین کسی ندارد
ب. معیار ارتباطی (حس): در انتخاب طرف ارتباط و نوع ارتباط با دیگران تدین درستی داشته باشیم. لذا گفته می شود که «المرء علی دین اخیه». یا امام فرمودند که معیاریّت طول رکوع و سجود نماز برای ارزیابی تدین فرد، نادرست است و راستگویی و امانت داری معیار است: «لا تنظروا الی طول رکوعه و سجوده ... و لکن انظروا الی صدق الحدیث و اداء امانته» کافی، ۳: ۲۷۳ بنابراین «لا ایمان لمن لا أمانة له و لا دین لمن لاعهد له» مستدرک وسائل، ۱۶: ۹۶
ج. معیار قلبی: بر پایه برخی روایات، ارزش فرد به ارزش کسی است که او را دوست دارد: المرء مع من احب. اما باید دانست که محبت قلبی، معیار ارزش فرد نیست؛ زیرا ممکن است که کسانی «قلوبهم معک» باشند در عین حال «سیوفهم علیک» هم معنادار باشد
د. معیار فکری (اعتقادی): معیار رایج برای ارزش سنجی افراد، افکار مورد اعتقاد افراد است که آنان را به مسلمان و شیعه و سنی و غیر آنان تقسیم می کند؛ در حالی که معیار تدین افراد به تعهدات قلبی نسبت به دانسته های فکری نیست و ارزش هر کس به «عقل» وی است.
ه. معیار عقلی: عقل یعنی جوهره وجود نه قوه فکر، که کارش درک کلی یا استدلال کردن باشد. بنابراین امیرالمؤمنین می فرماید «الانسان بعقله» و در عین حال امام صادق (ع) می فرماید که عقل عامل به دست آوردن بهشت است و لذا معاویه را فاقد عقل می داند؛ در حالی که معاویه فاقد قوه فکر و استدلال و درک کلی نبود
🌕به امام صادق (ع) عرض کردم در معاشرتم با مردم به شگفتی افتادهام، چون کسانی را می بینم که فلان و فلان را به سرپرستی برگزیده اند، اما راستگو، وفادار به عهد و پیمان و امانتدارند؛ و از آن سو هم مردمانی را می بینم که شما را به ولایت و سرپرستی برگزیده اند، اما مثل آنان راستگویی، عهد شناسی و امانتدار نیستند: «... أقوام لا یتولَّونکم و یتولَّون فلاناً و فلاناً؛، لهم أمانة و صدق و وفاء؛ و أقوام یتولَّونکم لیست لهم تلک الأمانة و لا الوفاء و لا الصدق؛ قال: فاستوی ابوعبدالله جالسا فأقبل علی کالغضبان ...» کافی، ۱: ۳۷۵
امام صادق (ع) مساله عمق و سطح را بازگو کردند: کسانی که ولیّ امرشان الهی است، و عمق استراتژیک شان آباد و نورانی است، خداوند سطح شان را نیز از ظلمت به در می آورد: «اللَّه ولیّ الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات إلى النور» و کسانی که در عمق استراتژیک (حوزه ولیّ امر) دچار طاغوت شده اند، این طاغوتها، در نهایت، سطح نورانی آنان را نیز به ظلمت می آلایند و دچار ظلمت در عمق و سطح، خواهند شد: «و الذین کفروا أولیائم الطاغوت یخرجونهم من النور إلی الظلمات» کافی، همان
⁉️یک هیأتی دچار لغزش در راستگویی، امانتداری و وفای به عهد، بهتر است یا یک غیرشیعه ای که کمتر دچار این لغزشها می شود؛ به عبارت دیگر، یک فرد بی ولایت اما با اخلاق اجتماعی قوی تر، بهتر است یا یک فرد ولایی با اخلاق اجتماعی ضعیف تر؟ درست است که ارزش راستگویی و امانتداری، نسبت به طول دادن رکوع و سجود نماز ، بیشتر است، اما نه اینکه از همه چیز مهمتر باشد؛ حتی از عمق استراتژیک؛ لذا تمام خیرها نیز، از عقل داشتن ارزش کمتری دارد
📚 ابرکاوی بخشی از گفتگوی اکبرنژاد و باباخانی
آن بخش از سخنان استاد باباخانی که درباره تدین هیأتی آمده است، قرینه بر تدین عقلی (حیاتی) است و برتر از تدین سطحی مورد انتقاد استاد اکبرنژاد (صدق الحدیث و اداء الامانة) است؛ هر چند می توان گفت که سخنان اجمالی استاد اکبرنژاد، اگر در دستگاه ابرفقه، فهم شود اوج تدین را نشان می دهد؛ یعنی نه تدین عضوی، نه تدین حسی، نه تدین قلبی، نه تدین فکری و حتی نه تدین عقلی، بلکه تدین «تعقلی»؛ یعنی رشد همه لایه ها با محوریت عقل؛ لذا رشد آ.بهجت بیشتر عقلی است و رشد امام خامنه ای تعقلی و رشد متوازن همه لایه ها است
◻️نماهنگ ابرفقهی: ۱ _ ۲ _ ۳ _ ۴ _ ۵ _ ۶ _ ۷ _ ۸ _ ۹ _ ۱۰ _ ۱۱ _ ۱۲