eitaa logo
ابرفقه
1.5هزار دنبال‌کننده
454 عکس
408 ویدیو
19 فایل
امیرالمؤمنین (ع): عقل‌ها امامان فکرها هستند، فکرها امامان قلب‌ها، قلبها امامان حس‌ها و حسها امامان عضوها العقولُ أئمةُ الأفکار والأفکار أئمة القلوب والقلوب أئمة الحواسّ والحواسّ أئمة الأعضاء. کراجکی، کنز، ۱: ۲۰۰ کتاب ابرفقه: https://24on.ir/g/21
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 وندکاوی ۱۲؛ «ب» پیشوند بهینگی 👈 آیا می دانید (ساختار و ریشه) واژگان پزشک و چُس‌فیل چیست؟ پس پژوهش زیر را بخوانید! «ب» زادفت (زاداُفت: بُن مضارع مُرخّم) بختن یا زادفت ورزادبرهای آن (مصدرهای فرزندی آن؛ مانند بزتن، بستن، بشتن، بچتن و …) است و «بِه» و «بَه» زاد ورزادبر بس+ تن از ریشه بختن است. گویا همین زادُفت، پیشوندی با معنای «بهینه» می‌سازد و اینک این گمان را در نمونگانی می‌آزماییم:   ب+ جشک: ب+ چشک، ب+ زشک (پ+ زشک) «ز، ج، چ و …» واژزادهای «خ» هستند و همگی برخی سویه‌های مشترک معنایی را در بر دارند. ریشه واژگان بالا «چختن» یا «جختن» است. چختن یعنی تحرک سخت و ستیزا که به «خش» انداختن و «زخ+ م» می‌انجامد؛ چنان که با «چخ»ماق، آتش می‌افروزند. هر سه واژه «خش، زخ، چخ و نیز چش، جز، جس، چس و دیگر، از یک خاندان هستند. چش+ م نیز تحرک دقیق و قوی برای دیدن است. ب+ چشک یعنی بهترین چش+ م ورزی (معاینه) برای ستیز با بیماری و زخم کردن و بریدن بایسته و «جش» و «جُز» (جدا کردن) بیماری از بیمار و شکوفا کردن (جست و چست) بهبودی کسی. برادرزاد چش، چس است؛ همان که با «ت» نمونه‌ساز، می‌شود «چست» و چالاک. اسم مصدر مرکب آن می‌شود «چُس‌فیل»؛ از ریشه چستن (معنایی شبیه جَستن) و پیفتن و فیفتن (بنگرید سخواژ شهواژ ف) در معنای پُف‌کردگی و بزرگ و پُر شدن چیزی. چس‌فیل یعنی برجهیده و شکفتگی و بزرگ شدن ذرت. پسوند «ک» در خاندان شهواژ «خ» زیاد است. ب+ چشک یعنی بهینه چشم‌گزاری (معاینه) می‌کند، بهینه با بیماری می‌ستیزد و سلامت را بهینه می‌شکوفاید. زبان فارسی 📚 بررسی نمونگان بیشتر در ابرنگار
🌻وندکاوی ۱۳؛ پیشوند «س» در پیایند وندکاویها برای جالاکی زبان انقلاب (فارسی) پیشوند «س» را بررسی می کنیم. این پیشوند، معنای بهینگی است. ۴۵ نمونه آن را در پژوهشی بررسیده ایم؛ که دو نمونه را در اینجا پیشکش می کنیم: ◽️ س+ پاه «پاه»، زادبَر (بن مضارع فرزندی) از ورزادبر (مصدر فرزندی) پاستن است؛ خود پاس، زاد پاختن است. س+ پاه یعنی پاخت بهینه برای ماندگاری و نگهداری از چیزی. و چه نیکوست نام «سپاه پاسداران» که سختی و درستی، سه بار در آن بازآوری شده است و براستی سپاس از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ◽️س+ کند+ ر «کن»، زاد کَفتن است و «کان» اسم مصدر با میانوند «ا» یا از پیوند زادفت «ک» با «ان» جانما است؛ کان یعنی جای کندن (معدن و سنگ معدن) و کن+ ال و کان+ ال نیز یعنی کنده شده و «دُ+ کان» نیز یعنی برتر از کان (مغازه و بازرگانی). «د+ک+ ه» نیز شاید همانند «د+ ک+ ان» باشد. اما «س+ کند» یعنی کندن خوشتراش و بهینه و ساف و کانی و گوهر برتر: «دارایِ، گیتی‌داوری، خضر سکندرگوهری؛ عادل‌تر از اسکندری، کو خون دارا ریخته» خاقانی. یعنی تو «دارا» هستی، همان جناب «دارا» که داور جهان است و تو مانند خضر خوش تراش و بِه گوهرین و برگزیده هستی و دادگرتر از اسکندر هستی که او «دارا» را کشته است. این که حافظ می‌گوید: «نه هر که آینه سازد سکندری داند» س+کند+ر یعنی کسی که بهتر و استادانه تر از هر کسی چیزی را می‌کند و می‌تراشد. گویا این نخستین بار است که معنای «س+ کند+ ر» شناسایی می‌شود. فرد سکندر صفت نیز یعنی صفات مهذب و خوشتراش و ستوده دارد 👈دنباله نوشته در ابرنگار