eitaa logo
شهید اباذری
87 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
4.2هزار ویدیو
871 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🍃 سبک زندگی، همگام با شهدا ❣ شهید ابراهیم هادی ❓ ابراهیم همیشه قبل از مسابقات دو رکعت نماز می‌خواند ازش پرسیدم چه نمازی می‌خوانی؟ 🌹🍃 گفت دو رکعت نماز می‌خوانم و از خدا می‌خواهم یه وقت تو مسابقه حال کسی را نگیرم ❤️••࿐ ᪥࿐࿇🌺࿇࿐᪥ ✅ کانال دیارسرداران @diarsardaran
هدایت شده از محتوای ثامن استان اصفهان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 🎥تیزر دیدنی و جذاب میهمانی خصوصی شهدا 🍃🌹🍃 🔻بزرگداشت شهید «ابراهیم هادی» و شهید «سید مرتضی رضا قدیری» 🔻پنج‌شنبه یک اردیبهشت ساعت ۱۸ گلزار شهدای بهشت زهرا قطعه ۲۶ | | 🆔 eitaa.com/meyarpb
هدایت شده از ||| پیام های من |||
ابراهیم را دیدم ؛ خیلی ناراحت بود ؛ پرسیدم چیزی شده؟ گفت:دیشب با بچه ها رفته بودیم شناسایی؛ هنگام برگشت درست مقابل مواضع دشمن ماشاالله عزیزی رفت روی مین و شهید شد.عراقی ها تیر اندازی کردند ما مجبور شدیم برگردیم. ..تازه فهمیدم ابراهیم نگران بازگرداندن همرزمش بوده.. هواکه تاریک شد ابراهیم حرکت کرد و نیمه های شب برگشت ؛ آن هم خوشحال و سرحال ...! مرتب داد میزد امدادگر ؛ امدادگر ...سریع بیا، ماشاالله زنده است! بچه‌ها خوشحال شدند، مجروح را سوار آمبولانس کردیم و فرستادیم عقب. ولی ابراهیم گوشه ای نشست و رفت توی فکر... رفتم پیش ابراهیم گفتم چرا توی فکری؟ بامکث گفت ماشاالله وسط میدان مین افتاد؛ آن‌هم نزدیک سنگر عراقی ها.💔 اما وقتی رفتم آنجا نبود،کمی عقب تر پیدایش کردم و در مکانی امن! بعدها ماشاالله ماجرا را این گونه توضیح داد: خون زیادی از من رفته بود و بی حس بودم. عراقی هاهم مطمئن بودند زنده نیستم. حال عجیبی داشتم، زیرلب فقط می گفتم: یا صاحب الزمان عجل الله ادرکنی🌱 هوا تاریک شده بود؛ جوانی خوش سیما و نورانی بالای سرم آمد. چشمانم را به سختی باز کردم. مرابه آرامی بلند و از میدان مین خارج کرد و به نقطه ای امن رساند. من دردی احساس نمی کردم. آن آقا کلی با من صحبت کرد؛ بعد فرمودند کسی می آید و شما را نجات می دهد. او دوست ماست! لحظاتی بعد ابراهیم آمد.باهمان صلابت همیشگی مرا به دوش گرفت و حرکت کردیم. آن جمال نورانی ابراهیم را دوست خودش معرفی کرد ؛ خوشا به حالش 🕊🌹 📚سلام بر ابراهیم۱📕 @kashkolkashkol
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز جمعه ۲۲ بهمن ۱۳۶۱ پنج روز است که در هستیم. آب و غذا و مهمات نداریم. شمار بچه های بسیار کم است و بسیاری شهید و یا زخمی شدند. باقی از هم از عطش فراوان توانی برایشان نمانده است. امیدواری دادن های ابراهیم بهترین رزق این چند روز برای بچه ها بود.. ابراهیم می گفت : اگر همگی هم شهید شویم تنها نیستیم، مطمئن باشید مادرمان سلام الله علیها می آید و به ما سر می زند. در همین حال رزمنده ای فریاد زد : مادر بخدا قسم اگر گردان کمیل در مدینه بود هرگز نمی گذاشتند به تو سیلی بزنند. نوای مادر مادر در کانال طنین انداز شده بود...😭 کماندو های عراقی به کانال رسیدند و شروع کردند به بچه های باقی مانده کمیل و حنظله بچه های کمیل و حنظله همراه با راهپیمایی ۲۲ بهمن در شهرهای مختلف ایران داشتند حماسه دیگری رقم می زدند. ابراهیم باقی رزمندگان را به عقب راند و خود در برابر کماندوها مقاومت می کرد که ناگهان نوایی بلند شد : ابراهیم شهید شد...😭😭😭 ❤️ 🌷 📡 کانال اینجا بیت شهداست🌷🌷