eitaa logo
عباس موزون
50.8هزار دنبال‌کننده
901 عکس
2هزار ویدیو
3 فایل
مدیرکانال: عباس موزون ✍️پیشینه: پژوهشگر نویسنده تهیه کننده کارگردان مجری تلویزیون گوینده رادیو ✍دانش ها: کارشناسی: مهندسی تکنولوژی کارشناسی: کارگردانی سینما کارشناس ارشد: مدیریت اجرایی دکتری: مدیریت رسانه دانشجوی دانشگاه تهران ☎روابط عمومی @My_net_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت سوم فصل پنجم) 🔸وقتی به من فرصت داده شد توسط فرشته ابلاغ شد. او گفت: و خدا انسان را آفرید برای عبادت پروردگار، کمک به همنوع و آبادانی زمین ولی انسان نسبت به پروردگار خویش بسی ناسپاس است. کف دست راستش را گذاشت روی کتف سمت چپ من و من را پرت نکرد ،شلیک کرد به سمت بالا.... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/pfdyh8l 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت سوم فصل پنجم) 🔸بعد از اینکه جلوی پیاده روی منزلمان به حالت سجده آمدم پایین سرعت آرام شد، احساس آرامش میکردم که خدایا شکرت خیالم راحت شد. یکباره نمی‌دانم این صدای اذان از کدام مسجد بود ولی با اولین الله اکبری که از اذان شنیدم همان اذانی که شاید قبلاً زیاد برایم مهم نبود، به من جان داد دوباره آن الله اکبر... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/ijaxx2a 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فصل: پنجم قسمت: سوم عنوان: صبح غیرت مهمان: آقای فرهاد یزدان ستا تهیه کننده و مجری: عباس موزون 🎬 دانــــــلود بــــــا کیفیــــــت بالا از آپــــــــــــارات👇 https://aparat.com/v/mct4861 ⬇️ دانــــــلود با حجم کم از کــــانال ســـــروش👇 https://splus.ir/abbas_mowzoon/3464 📺 مشاهده بدون نیاز به دانلود از تلوبیون👇 https://telewebion.com/episode/0xbfc9c06 🔊 دریافت فایل صـــــــوتی از ایــــــران صـــــدا👇 http://sokhanrani.iranseda.ir/detailsPodcast/?g=611916 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔️ @abbas_mowzoon 🆔️ @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت چهارم فصل پنجم) 🔸من قبل از این شبهه هایی در ذهنم بود مثلاً چرا دین من باید شیعه باشد ؟ دین دیگری وجود ندارد؟ و...به خاطر این الگوها و معماها شروع کردم به مطالعه. نمی‌دانستم که زمین خوردم متوجه نبودم چه اتفاقی افتاده است، شخصی می‌گفت به ۱۱۰ زنگ بزنین دیگری می‌گفت این مرده .... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/cmnp53u 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت چهارم فصل پنجم) 🔸 فضایی را دیدم وقتی به خاطر می آورم خواه ناخواه گریه ام میگیرد، ای کاش برنمیگشتم . وقتی که وارد شدم همه من را تحویل میگرفتند، درخت حرف میزد سبزه حرف میزد آب روان حرف میزد همه شعور داشتند.... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/rsf63j7 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت چهارم فصل پنجم) 🔸دیدم روبروی من یک خانه است خانه ای تقریباً کاهگلی ساده ولی خیلی زیبا ، حضرات حالت نیم گرد ( نعل اسبی) نشستند رفتم جلوی در ولی اجازه نداشتم جلوتر بروم سلام علیک کردم جواب سلامم را دادند ، چقدر هم خوب جواب سلام میدهند با شوق .... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/ook8i8h 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت چهارم فصل پنجم) 🔸زمانیکه من برگشتم به بدن هنوز ذهنم درگیر آنجا بود چرا برگشتم ؟! بهترین جای عالم بودم ، وقتی فهمیدم که آمدم خانه دقیقاً فهمیدم جهنمم شروع شده اینجا جهنم مطلق است ... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/nxwahc5 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فصل: پنجم قسمت: چهارم عنوان: تردید مهمان: آقای حسین حاتمیان تهیه کننده و مجری: عباس موزون 🎬 دانــــــلود بــــــا کیفیــــــت بالا از آپــــــــــــارات👇 https://aparat.com/v/bpp18m6 ⬇️ دانــــــلود با حجم کم از کــــانال ســـــروش👇 https://splus.ir/abbas_mowzoon/3465 📺 مشاهده بدون نیاز به دانلود از تلوبیون👇 https://telewebion.com/episode/0xc018e47 🔊 دریافت فایل صـــــــوتی از ایــــــران صـــــدا👇 http://sokhanrani.iranseda.ir/detailsPodcast/?g=611943 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔️ @abbas_mowzoon 🆔️ @abbas_mowzoon_links
💠 تجربه ی بالاتر از مرگ 🔸اینجا ژاپن است. سال ۱۹۴۷ آن سال، ژاپن تسلیم آمریکا شد. و نامش از «امپراتوری ژاپن» به ژاپن تغییر یافت. تصویر: سرباز جانباز ژاپنی گدای سربازان آمریکا شده و: آمریکایی ها، زنان ژاپن را به پایگاه خود می‌برند. این دیگر تجربه ی نزدیک به مرگ نیست. تجربه‌ی بالاتر از مرگ است. 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 به کانال عباس موزون بپیوندید: 🆔️ @abbas_mowzoon 🆔️ @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: کارگروه علمی عملیاتی کنترل و کاهش خودکشی سازمان امور اجتماعی کشور  با همکاری موسسه خانواده اسلامی و تربیت معنوی خاتم برگزار کرد: «همایش ملی پیشگیری از خودکشی» 🔸همایش در روز دوشنبه ۱۹ شهریورماه ۱۴۰۳ در محل سالن همایش‌های وزارت کشور برگزار شد. 🔸در این همایش، آقای دکتر موزون، تهیه کننده، کارگردان و پژوهشگر به ایراد سخنرانی پرداخته از نقش برنامه «زندگی پس از زندگی» در کاهش خودکشی سخن گفتند و در ادامه سخنرانی به ضرورت همکاری دستگاه‌ها و همکاری آن‌ها با رسانه‌های اجتماعی تاکید کردند. 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: «همایش روز جهانی پیشگیری از خودکشی» در این همایش که دوشنبه نوزدهم شهریورماه هزار و چهارصد سه در سالن همایش‌های وزارت کشور برگزار شد، درباره نقش و ساختار اقناعی برنامه «زندگی پس از زندگی» در کاهش خودکشی، مطالبی تقدیم و از مسئولان دستگاه‌های دولتی و غیردولتی دعوت کردم برای آگاهی از این روش و به کار بستن آن همکاری و همیاری کنند. قدردانم از کارگروه علمی عملیاتی کنترل و کاهش خودکشی سازمان امور اجتماعی کشور و موسسه خانواده اسلامی و تربیت معنوی خاتم که زحمت برگزاری این همایش را عهده دار شدند. این مجموعه محترم، تیم موفقی از مشاوران را برای مشاوره حضوری و تلفنی در راستای پیشگیری از خودکشی و دیگر آسیب‌های اجتماعی سازمان دهی کرده‌اند که از خداوند می‌خواهم در ارایه خدمتگزاری به مردم، روزافزون توفیقشان دهد. عباس موزون 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت پنجم فصل پنجم) 🔸زمانیکه من بالا بودم، خودِ خودم بودم تازه رسیده بودم به جایی که باید باشم، فهمیدم دو نفر حضور دارند که انگار می‌خواهند من رابه سمت بالا ببرند، آسمان اول که رد میشد یک صدایی می‌گفت ؛ یا حسیـن .... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/lai2vpw 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت پنجم فصل پنجم) 🔸از موقعی که برگشتم شروع به نوشتن کردم ، یک قسمتش این است که؛ «حتی هفت آسمان هم بر نام او استوار است و شکر خدایی را که حسین را آفرید». انگار این دو نفر مأمور بودند من را تا جایی برسانند و عده ای از افراد بیایند به عیادت من ، کسانی بودند که از دنیا رفته بودند و من خیلی سال برای اینها فاتحه می‌خواندم یکی از افراد پدر خانم من بود.... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/uooszcw 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت پنجم فصل پنجم) 🔸از او سوال کردم گفتم چرا فاتحه ی من میرسد اما فاتحه بچه های خودشان نه؟! من را به زمانی برد که کودک بودم عزاداری امام حسین(ع) بود محرم بود. یک تابلویی بود نگاه کردم نوشته بود؛ بنوشید به یاد حسین(ع) به یاد حمزه سیدالشهداء، به یاد هفتاد و دو تن شهید، آنجا این ملکه ذهنم شد.... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/osk00zw 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت پنجم فصل پنجم) 🔸مادربزرگ مادرم آمد همراهش نوری آمد، آن نور توجه من را جلب کرده بود دوست داشتم به آنجا بروم، به من گفت موقعی که برگشتی برو به پسرم بگو که حلالت کردم، این‌ را به من گفت اما من اصلاً دوست نداشتم برگردم چون آنجایی که بودم خیلی حالش خوب بود.... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/jqjos1m 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت پنجم فصل پنجم) 🔸این جماعت داشتن میومدن سمت من توی منجلاب بودن و گیر میکردن، من نمی‌تونستم تکون بخورم دستشونو دراز میکردن سمت من داشتن نزدیک و نزدیکتر میشدن ، یه صدایی تو گوشم گفت؛ بگو یاحسین(ع) با تمام وجود فقط صدا زدم یا حسیـن(ع) همینکه گفتم یا حسین(ع) انگار که یه نفر از پشت شما رو بگیره منو کشید بیرون، از اون منجلاب منو کشید بیرون... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/psl96oq 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت پنجم فصل پنجم) 🔸به پدر خانمم گفتم که میخوام بمونم گفت که نه باید برگردی حواست به خیلی ها باشه. موقعی که اومدم تو جسم دیدم یه نفر داره با سیلی میزنه تو سر و صورتم، وقتی که من برگشته بودم به جسم من خیلی بزرگتر از جسم بودم یعنی احساس میکردم جا نمیشم اون بزرگی هنوز تو من بود چیزایی که دیده بودم همه تو ذهنم بود... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/zbz6ds8 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فصل: پنجم قسمت: پنجم عنوان: آن مرد که نیامد مهمان: آقای طیب پیشداد تهیه کننده و مجری: عباس موزون 🎬 دانــــــلود بــــــا کیفیــــــت بالا از آپــــــــــــارات👇 https://aparat.com/v/vtwhz7r ⬇️ دانــــــلود با حجم کم از کــــانال ســـــروش👇 https://splus.ir/abbas_mowzoon/3466 📺 مشاهده بدون نیاز به دانلود از تلوبیون👇 https://telewebion.com/episode/0xc065da3 🔊 دریافت فایل صـــــــوتی از ایــــــران صـــــدا👇 http://sokhanrani.iranseda.ir/detailsPodcast/?g=612151 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔️ @abbas_mowzoon 🆔️ @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 چه شوقی دارد! با تن مجروح و در حال خونریزی، فریاد می‌زند "میخواهم نمازم را بخوانم…" 🔸به راستی کدام ابرقدرت می‌تواند آن‌ها را شکست دهد؟! 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 «اوون جونز» روزنامه نگار و خبرنگار بریتانیایی، درباره موضع‌گیری‌های متعصابه غرب در مورد اسرائیل صحبت میکنه 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت ششم فصل پنجم) 🔸یک ماشین با من تصادف کرد و تصادف کردن من و به کما رفتنم همانا. یک لحظه خودم را تقریباً یک متر و نیم دو متر بالاتر از سطح کفی که آنجا بود دیدم.روی تخت بیمارستان یه نفر هم مثل خودم دراز کشیده بود. چشم هایش هم بسته است، یه لحظه وقتی او را دیدم گفتم چقدر شبیه من‌ است... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/hjmjug1 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت ششم فصل پنجم) 🔸در صحنه ای دیگر پدرم را دیدم که از داخل پذیرایی به آشپزخانه آمد و مادرم نیمرو آماده کرد و نزد پدرم گذاشت، تا صبح لب به غذا نزد و گریه میکرد، من بالای سر او ایستاده بودم و داشتم نگاه میکردم ... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/beo7i28 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت ششم فصل پنجم) 🔸صحنه ای که خیلی ترسیدم و وحشت کردم بدون وزن ایستاده بودم، دو نفر را از پشت سر دیدم خیلی هیکل های قوی و قدهای بلند داشتند، یک نفرشان کاردی بزرگ در دست داشت و تنه درخت نیم متری جلوی او بود. نزدیک بیست متر جلوتر صفی طولانی بود که تا سیاهی ها می‌رفت... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/sgpr358 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت ششم فصل پنجم) 🔸باتلاقی را دیدم آب چرکین و کثیف و متعفنی بود که مثل آتشفشان داشت می‌جوشید. سه چهار نفر زن و مرد را آنجا دیدم. سرم‌‌ را برگرداندم دیدم خودم‌ هم آنجا‌هستم ، با خود گفتم من اینجا چکار میکنم!! تلاش و تقلا میکرد که این آب وارد دهانش نشود ولی وارد شد و از جایی که از نقطه ی گلو رفت پایین را من آنجا دقیقا حس کردم و آن حس هنوز هم همراهم هست ... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/ojo27w2 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت ششم فصل پنجم) 🔸خودم را دیدم بدون وزن ایستاده بودم که دو نفر را دیدم، خانم مسنی سمت راست نشسته بودند و آقای پیرمردی، چشمه ی آب خیلی زلال و شفافی هم جلوی ایشان جاری بود، خانم خندید گفت: نترس تو فرهادی پسر کیمراد هستی برادرزاده ی من، من هم عمه جانی هستم و ایشان هم شوهرم هست، نترس نمی میری برمی‌گردی به همان دنیا ... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/gsx2075 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links