🍃روضه خوان غریب
با نقّاشیهای انتظار میشود طعم انتظار را
به کسانی که تا به حال منتظرانه زندگی نکردهاند چشاند.
باید با این نقّاشیها کاری کنم
که هیچ کسی با مفهوم انتظار غریبه نماند.
مردی با همسر و فرزند کوچکش به دیاری غریب سفر کرده.
در میان راه هر چه داشت گم کرد
حالا در شهر، بیکس و تنها
مادر و کودک را در گوشهای رها کرده
و رفته سراغ لقمهای نان برای کودکی که گرسنگی تاب از کفَش ربوده.
مردم شهر، دست بستهاند
نگاهشان به غریب، چونان دشمن است.
از سویی مادر نمیداند با رعب نگاههای ترسناک چه کند
و از سویی گریههای مدام کودک، بیقرارش کرده.
من میخواهم این مادر و کودک را در گوشهای از این شهر بکشم
و مردانی را در نزدیک او نقّاشی کنم
که چشمشان هیز است و تیز به سوی این زن
و کودک را در دامانش چنان بکشم
که معلوم باشد در حال فریاد زدن و گریه کردن است
چشم مادر را هم منتظرانه میکشم
تا معلوم باشد لحظهها را میشمارد تا مردش سر برسد.
آقا!
به ما بفهمان که وقتی تو نیستی
چشمهای زیادی به سوی ما تیز شده
و در باورمان بگنجان که در دل صاحبان این چشمها
رحم و مروتی نیست.
کاش میفهمیدیم که کورکنندۀ این چشمها تویی
این طور که اگر فکر میکردیم
همۀ نگاهمان خیره میشد به مسیر آمدنت
ما این طور فکر نمیکنیم، پس منتظر نیستیم
ولی من میخواهم منتظر تو باشم
پس باید شبیه تو شوم.
هیچ زیبایی و هیچ عطری نیست که تو زبانت را از آن محروم کنی
امّا در این میانه وقتی زبان باز میکنی به روضه خواندن
کارت میشود کشتن آدمها.
به قدری دلت متصل به خداست که وقتی روضه میخوانی
گویی واژههایی که از دهانت بیرون میآید
روضه را در مقابل نگاه آدم به تصویر میکشد.
دیدن این تصویر و شنیدن وصفش از زبان تو
اگر با مردن ما همراه نشود
یا نشان از جان سختی ما دارد یا از نگاه عنایت تو خبر میدهد.
تو هیچ گاه روضه را کنار نمیگذاری
روضه روزی توست و با آن زندگی میکنی.
روضه اگر نباشد، به گمانم از غصّه دق کنی.
ما روضه میرویم؛ ولی با روضه زندگی نمیکنیم.
روضه میخوانیم؛ اما روضه را در روضهخانه جا میگذاریم
ما روضه را به خانه نمیآوریم.
کسی که روضه میخواند و آن را به خانه میآورد
بعد از هر روضهای، یک قدم نزدیکتر شدن به صاحب روضه
روزیاش میشود.
من میخواهم با روضه زندگی کنم تا مثل تو شوم و منتظرت.
یک بار برایم روضه بخوان
شاید روضه همۀ زندگیام شد!
شبت بخیر روضهخوان غریب!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃دغدغه بزرگ هستی
خیلی به قطره فکر میکنم
من در زندگی مدیون قطرهام
او با این که قطره است
ولی برای من به اندزۀ یک دریا فکر و خیال تراشیده
من از قطره درسهای زیادی یاد گرفتهام.
او یک بار برایم درس انتظار گذاشت
و چه شیرین بود درس انتظار قطره.
از آن روز تا امروز دیگر نمیتوانم پای رودی بنشینم
و یادی از درس انتظار قطره نکنم.
امشب ایدۀ نقّاشی انتظار را
از درس انتظار قطره میگیرم.
قطرهای را که میکشم که به سنگی خورده
و کمی از رود فاصله گرفته
همۀ وجودش اضطراب است.
دارد خیال میکند اگر از رود بیرون بیفتد
در کنار رودخانه زیر نور آفتاب از میان میرود و به دریا نمیرسد
سرزنش میکند خودش را
چرا در مسیر رودخانه حواسش به این تخته سنگ نبود.
با خودش عهد میکند اگر وقتی که پایین افتاد
در رودخانه فرود بیاید
دیگر حواسش را در مسیر رودخانه تا دریا
به سنگهای کوچک و بزرگی که شاید او را از رودخانه جدا کنند جمع کند.
قطره از همان اوّلی که به رودخانه افتاد، به فکر دریا بود
هر چه او را از رسیدن به دریا باز بدارد، به همَش میریزد.
دریای من!
من قطرهای هستم که هوای انتظار تو در سرم نیست
زیرا در مسیر رودخانه با تخته سنگهایی که مرا از تو دور میکند
دوست شدهام.
من حواسم جمع قشنگیهای کنار رودخانه است
حسابی از تو غافل شدهام آقا!
پس من منتظر تو نیستم، ولی میخواهم منتظر تو باشم
برای همین هم باید شبیه تو شوم.
آقای مهربانم!
تویی که حواست هست عمرت را جز در مسیر بندگی
جای دیگری خرج نکنی
فراموش نمیکنی که دغدغههای پست
کارشان مشغول کردن آدم به خویش و غافل کردن آنها از بندگی است.
در میان دغدغههای تو هر چه بگردیم
حتی یک دغدغۀ کوچک هم پیدا نمیکنیم.
ما را کشتند این دغدغههای کوچک
و عمرمان را پای خودشان قربانی کردند.
میان دغدغههای ما تا دغدغهها تو فاصله از زمین تا آسمان، نه
کهکشان کهکشان فاصله است میان دغدغههای ما و تو.
با این همه فرقی که میان دغدغههای ما و توست
چگونه میشود ما هم چون تو از عمر خویش
تنها در مسیر بندگی استفاده کنیم؟
و کسی که عمرش را خرج دغدغههای بیخود میکند
مگر میتواند شبیه تو باشد؟
خدا را شکر که اگر درگیر دغدغههای کوچکیم
ولی این قدر زنده هستیم که خسته شده باشیم از این دغدغهها
وای به روزی که با این دغدغهها خوش باشیم!
تا حال و روزمان این اندازه خراب نشده، به فریادمان برس.
شبت بخیر دغدغۀ بزرگ هستی!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
📌روحیّات و حسّاسیتهای شخصی
✅حسّاسیتهای شخصی نیز از اهمیّت ویژهای برخوردار است. تنها توجّه به روحیّات نوعی کافی نیست؛ زیرا هر کسی معمولاً علاوه بر روحیّات نوعی، روحیّات شخصی هم دارد که بیتوجّهی به آن، زندگی با آن فرد را دچار مشکل میکند.
📌زمان به دست آوردن روحیّات شخصی
🔰به دست آوردن روحیّات شخصی، میتواند در سه مرحله انجام بگیرد:
1⃣ قبل از ازدواج و در زمان خواستگاری
✳️اصلیترین و مهمترین مرحلۀ شناخت روحیّات، زمان خواستگاری است؛ زیرا برخی از افراد به جهت تفاوت بسیار زیاد روحی، نمیتوانند زندگی مشترک موفّقی را با هم آغاز کنند. پس در مرحلۀ خواستگاری، باید دقّت فراوانی در شناخت روحیّات طرف مقابل به خرج داد.
2⃣ دوران عقد
⚠️متأسّفانه جوانان ما مرحلۀ عقد را _ که یکی از بهترین زمانها برای شناخت دقیق همسر است _ به راحتی از دست میدهند. معمولاً این مرحله، تنها به تبادل احساسات، خلاصه میشود.
📛 اگر چه دوران عقد، مرحلۀ اوج احساسات است و باید ابراز احساسات هم به خوبی در این دوران انجام پذیرد؛ امّا خلاصه کردن دوران عقد به ابراز محبّت، کار درستی نیست.
❇️گفتگوهای جدّی در بارۀ زندگی در این دوران، میتواند ما را با روحیّات همسرمان آشنا کند. بهتر آن است که هم زن و هم شوهر در دوران عقد، به صورت صریح از حسّاسیتهای خود سخن بگویند تا همسرشان بتواند با توجّه به حسّاسیتهای طرف مقابل رفتار کند.
3⃣ دوران زندگی مشترک
✔️اگر چه شناخت روحیّات اصلی در این دوران، کمی دیر به نظر میرسد؛ ولی در زندگی مشترک، بویژه اوایل آن میتوان با برداشتن گامهای موفّقیت در زندگی مشترک، اختلافات میان خود و همسر را کم کرد.
⬅️ ادامه دارد .....
📚تا ساحل آرامش، کتاب اول،ص ١۹۲
#تا_ساحل_آرامش
#کتاب_اول
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
0132 baghareh 284-285.mp3
9.62M
#لالایی_خدا ۱۳۲
#سوره_بقره آیات ۲۸۵ - ۲۸۴
#محسن_عباسی_ولدی
#نمایشنامه
#قصه
✅ شنبه ها و چهارشنبه ها، ساعت ۹شب
📣 بچّههای لالای خدا!
رزمندههای جبهه مواسات!
از لشگر بچّههای صاحب زمانی جا نمونید.
#رزمایش_مواسات
#به_مدد_الهی_کرونا_را_شکست_میدهیم
#لبیک_یا_خامنه_ای
@lalaiekhoda
🍃حضرت عید
زمزمه افتاده در میان مردم که ماه را دیدهاند
و فردا روز عید است
و حالا شعرِ «عید آمد و عید آمد»، نُقل مجلسهایمان شده.
ببخش ما را که به جای شعر «عید آمد و عید آمد»
غزل سوزناک «چرا تو نیامدی» را نمیخوانیم.
ولی اجازه بده امشب کمی از نیامدنت بگویم
و این حرفها را حتّی اگر حرف دلم نیست
و واژههای پشت هم ردیف شده است
تو حرف دلم بدان و آن وقت بخوان.
عید آمد؛ ولی تو نیامدی
و کاش یاد میدادی به ما
چگونه در عیدهایی که میآیند و تو نمیآیی
از ته دل شاد باشیم و لبخند بزنیم!
دلم میگوید: «بدون تو از ته دل شادی کردن
نشانۀ عاشق نبودن است
و ما که محکومیم به عاشقی
تا تو نیایی، نمیتوانیم از ته دل شاد باشیم».
دلم که اشتباه نمیگوید. میگوید؟
قبول داری در دل شاد نبودن و در ظاهر خندیدن
کار هر کسی نیست و برای خودش ریاضتی است؟
یعنی ما در هر عیدی که میآید
محکومیم به یک ریاضت جان فرسا:
در دلمان کوه غم باشد و بر لبمان رود لبخند جاری؟!
کاش فقط غصّه، غصّۀ نیامدنت بود!
دیدی یک ماه رمضان دیگر هم گذشت
ولی حتّی یک برای یک بار به اندازۀ یک خرما
مرا مهمان سفرۀ افطارت نکردی!
چند افطار به انتظار نشستم
ولی پیکی از سوی تو نیامد برای دعوت به افطاری
و چه قدر در خیالم خرمای افطار را
با دست تو در دهانم گذاشتم.
تو بگو که این غم را در کجای دلم بگذارم
که ماه رمضان دیگری آمد و رفت
و من نه یک سحر و نه یک افطار
با تو همسفره نشدم.
باشد قبول! من لایق همسفره شدن با تو نبودم
خوش به حال جذامیهایی که
توفیق یافتند همسفرۀ جدت شوند
چه کار باید کرد جز این که قبول کنم نشستن در کنار من
از همنشینی با آن جذامیها هم سختتر است!
باشد باز هم قبول!
من ریاضت خندیدن را در عید فردا به جان میخرم.
شبت بخیر حضرت عید!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🔰در این جا، نمونه ای از نامۀ محبّتآمیز یک مادر به دخترش را می آوریم. در این نامه، مادر میخواهد در بارۀ حجاب به دخترش تذکّری دوستانه بدهد.
✨به نام کسی که دخترم را به من عطا کرد
✨
دختر عزیزم، سلام!
❤️امیدوارم حالا که این نامه را می خوانی، تمام وجودت پُر از شادی و نشاط باشد. لبخندی که روی لبهای تو می نشیند، زندگی را به کام من، شیرین می کند.
❤️هیچ وقت فراموش نمی کنم آن روزهایی را که منتظر آمدنت به این دنیا بودم. چه قدر خوشحال بودم که خدا می خواهد فرزندی به من عطا کند. وقتی به دنیا آمدی، سر از پا نم یشناختم. هنوز هم بعد از گذشت سالها، هر روز خدا را شکر می کنم که دختری مانند تو به من داده است.
❤️درست است که هر مادری، فرزندش را دوست دارد و من هم مثل همۀ مادرها هستم؛ امّا وقتی به خوبی هایت فکر میکنم، محبّت تو در دلم چند برابر می شود.
❤️ نماز که می خوانی، نمی دانی چه جشنی در دلم به پا می شود.
❤️ رفتار مؤدّبانۀ تو با پدرت، واقعاً مثالزدنی است. دیگران، همیشه از ادب تو تعریف میکنند. من خیلی خوشحالم که درسهایت را می خوانی و مثل بعضی از بچّه ها نیستی که پدر و مادرشان را برای درس خواندن، جان به لب می کنند.
❤️به قدری دوستت دارم که دوست ندارم حتّی یک عیب کوچک در وجود تو باشد. دوست دارم همۀ وجودت، مملوّ از خوبی باشد. این احساسی که به تو دارم، باعث شده همیشه نگرانت باشم و چند وقتی است که مسئله ای مرا خیلی نگران کرده.
❤️شاید دوست داشته باشی زودتر بدانی که این مسئله چیست؟ باشد، من هم منتظرت نمی گذارم.
❤️چند باری که در کوچه و خیابان، در راه مدرسه تو را دیدم، آن گونه که باید، حجابت را رعایت نکرده بودی. البته نمی خواهم بگویم که از عمد، این کار را کرده بودی؛ امّا همان طور که گفتم، تو به قدری خوبی که دوست ندارم حتّی یک عیب کوچک داشته باشی. شاید هم در آن چند باری که من تو را دیدهام، حواست نبوده که حجابت آن طور شده بود.
❤️شاید خود من هم مقصّر هستم و در تربیت تو در مسئلۀ حجاب، کوتاهی کرده ام.
هر چه که هست، دوست دارم در این باره به من توضیح دهی تا خیالم راحت شود.
❤️خیلی دوست دارم که جوابم را به صورت نامه بدهی. می خواهم جوابت را با خطّ دوست داشتنی ات بخوانم.
❤️کاش هیچ وقت فراموش نمی کردی که مادر، از صمیم دل، دوستت دارد و همیشه خدا را برای داشتن چنین دختری شکر می کند.
❤️دوستدار همیشگی تو❤️
مادرت
📚منِ دیگرِ ما، کتاب دوم، ص۱۴۵
#من_دیگر_ما
#کتاب_دوم
#گزارههای_رفتاری
#تربیت_فرزند
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃ساقی تشنه خدا
داشتم دنبال ایدهای میگشتم
برای نقّاشی انتظار امشب.
یادم افتاد به نگاه منتظر کودکی که
پردۀ خیمه را کنار زده
و دارد از دور، سمت شریعه را نگاه میکند.
مادرش را درون خیمه میکشم
که دارد کودک منتظرش را نگاه میکند
آن هم با اشکهای جاری
که کار هزار شعلۀ آتش را میکند برای سوزاندن دل.
لب کودک، تکیدۀ عطش است
و اشکش میریزد روی لب تکیدهاش
و لبش شور میشود و مثل دل به شور افتادهاش میسوزد.
برادرش را درون گهواره میکشم
که دارد با هق هق گریهاش انتظار عمو را فریاد میزند
عمه را باید کجا بکشم که بچهها را به وعدۀ آمدن عمو آرام میکند؟
کاش میشد نقش دل همه را طوری بکشم
تا خلایق بدانند آنها منتظر عمو هستند، نه آب.
کاش دلهرۀ این بچهها کشیدنی بود
تا با دیدن این نقّاشی مردم میفهمیدند
بچّهها منتظر برگشتن نگهبان خیمهها هستند
من این دلهره را این گونه به تصویر میکشم:
بچّههای خردسال را در حالی میکشم
که دستهایشان را روی گوشوارههایشان گذاشتهاند
و بزرگترها را در حالی میکشم
که با هر دو دست چادرشان را محکم گرفتهاند.
منتظرانهترین نگاه به گمانم نگاه مادر شیرخواره است
و شاید هم منتظرانهتر از او، نگاه باباست.
بوم نقاشی امشبم را باید بزرگتر بگیرم
زیرا میخواهم منتظری را به تصویر بکشم
که همه منتظر او هستند.
میروم سمت شریعه و سقّا را میکشم
سقّا منتظر آمدن برادر است
روی زمین افتاده و گوشش را تیز کرده
تا صدای پای اسب برادر را بشنود.
سقّا کنار آب افتاده
کاش میشد انتظار به بن بست رسیدۀ آب را هم بکشم.
آب، منتظر خروشید و خروشید تا به لب سقّا برسد
ولی امیدش ناامید شد و به لب نرسید.
مَشک را هم میکشم
پر از تیرهایی که سینهاش را دریدهاند
این تیرها پیش از آن که مشک را بدرند
انتظارش را تکه تکه کردهاند
چه قدر منتظر ماند تا به خیمهها برسد ولی نرسید
انتظار در چشمها خودش را نشان میدهد
سقّا منتظر برادر است
ولی چگونه میشود نگاه منتظر را
از چشم به خون نشسته تماشا کرد؟
شکر خدا در میان همۀ این انتظارها، یک انتظار به مقصد رسید
و برادر به برادر رسید.
امشب از میان این انتظارها
نمیخواهم پلی بزنم به انتظار خودم.
امشب شبیه تو شدم و برای سقّا گریستم.
شبت بخیر ساقی تشنههای خدا!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
محسن عباسی ولدی
✅ جایگاه محبّتورزی در زندگی مشترک 🌸 وقتی محبّت نبارد از آسمان زندگی تو، خشک میشود زمین دلت. تو از
n077 تا ساحل،گام چهارم،بخش سوم.mp3
3.55M
✅ جایگاه محبّتورزی در زندگی مشترک
🌸 وقتی محبّت نبارد از آسمان زندگی تو، خشک میشود زمین دلت. تو از زمینِ خشکیده، انتظارِ حاصل داری؟!
🔻شیوههای ابراز محبّت
2️⃣ محبّت رفتاری:
5. سخاوت
6. تواضع
7. صداقت
8. حُسن ظن
9. انصاف
ادامه دارد...
#تا_ساحل_آرامش
#کتاب_دوم
#کتاب_صوتی
#قایق_مهربانی
#بایدهای_زندگی_مشترک1
🎧 گام چهارم (بخش سوم)
@abbasivaladi
🍃حقیقت دین خدا
من از شما یاد گرفتهام
که اگر کسی پرسید دین چیست
در پاسخش بگویم: دین همان محبّت است و محبّت، همان دین
و فهمیدم دین هر کسی را باید
با آنچه که دوست دارد بسنجم.
یکی دنیا را دوست دارد
پس دینش دنیاست و دنیایش دین او.
یکی خدا را دوست دارد
پس دینش خداست و خدایش دین او.
من فکر میکردم که تو را دوست دارم
پس خیالم این بود که دین من تویی
و افتخار میکردم به این دین.
چه قدر دلم آرام بودم که دینم تو هستی
امّا در این چند شب
یعنی از وقتی که دارم به شباهتها فکر میکنم
ترس بیدینی افتاده در بند بند وجودم.
میان محبّ و محبوب، باید شباهتی باشد
بدون شباهت نمیشود ادّعای محبّت کرد.
شباهت باید به خاطر محبّت آمده باشد
این، کار مرا سخت میکند.
حالا باید بگردم دنبال شباهتی که
چون تو را دوست دارم، آمده باشد.
میگردم، ولی بعید میدانم پیدا شود.
اگر پیدا نشود، یعنی تو را دوست ندارم
و اگر تو را دوست نداشته باشم
یعنی تو دین من نیستی.
نمیخواهم بگردم دنبال چیزهایی که دوست دارم
خودت میدانی چرا
چون نمیخواهم قبول کنم دین من تو نیستی
من بیدین بودن را بیشتر میپسندم
تا این که بپذیرم
دین من دنیاست، دین من مردماند
دین من پول است،دین من جاه و مقام است.
نه، بیدین بودن بهتر است از این دینها.
چون بیدین به تو نزدیکتر است
تا کسی که دینش دنیای اوست.
آقا!
نمیخواهم فقط ذهنم را پاک کنم
از فکرهایی که به من میگویند دینم دنیای من است
میخواهم دلم را پاک کنم
از هر محبّتی که بوی تو را نمیدهد.
این محبّتها اگر پاک شود
شاید محبّت تو را در پستوی دلم
هر اندازه کم، ولی پیدا کنم.
همان را میکنم سرمایۀ دینداریام.
محبّت تو کمش هم به اندازۀ کوهی از طلای سرخ میارزد.
کار تو دیندارکردن بیدینهاست
مگر غیر از این است؟
دلم میخواهد دیندار باشم.
شبت بخیر حقیقت دین خدا!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
radio-maaref-99_03_04-18_00.mp3
12.81M
#خانه_های_هیأتی
(قسمت بیست و پنجم، بخش اول)
🎙استاد #محسن_عباسی_ولدی
✅ موضوعات این برنامه:
🔸وظایف مداحان درجهت استحکام بنیان خانواده
🔹وظایف متولّیان هیئتها برای جهت گیری خانوادگیِ سخنرانی، مداحی و محیط هیئت
🔸شعر آیینی، خانواده و سبک زندگی
🗓 یکشنبهها، پرسمان تربیتی خانواده، #رادیو_معارف
🕰 ساعت ۱۸
⬅️ تکرار برنامه، ساعت ۲۲:۳۰
@abbasivaladi
radio-maaref-99_03_04-18_30.mp3
8.73M
#خانه_های_هیأتی
(قسمت بیست و پنجم، بخش دوم)
🎙استاد #محسن_عباسی_ولدی
✅ موضوعات این برنامه:
🔸وظایف مداحان درجهت استحکام بنیان خانواده
🔹وظایف متولّیان هیئتها برای جهت گیری خانوادگیِ سخنرانی، مداحی و محیط هیئت
🔸شعر آیینی، خانواده و سبک زندگی
🗓 یکشنبهها، پرسمان تربیتی خانواده، #رادیو_معارف
🕰 ساعت ۱۸
⬅️ تکرار برنامه، ساعت ۲۲:۳۰
@abbasivaladi
سلام 🌸
وقت همگی بخیر.
🍃طاعات و عباداتتون قبول درگاه حق.
🔸استاد عباسی تا آخرخرداد ماه ازتون مرخصی خواستن.
🔹ان شاء الله بنا شده از سوم تیر ماه درسای
سه شنبهها دوباره شروع بشه.
موفق باشید
یا علی
@abbasivaladi
🍃شیرین اتفاق زندگی
امشب میخواهم کودکی خودم را نقّاشی کنم
وقتی که پدرم رفته بود سفر
و در روزهایی که سایۀ او بالای سرم بود
اتّفاقهای خوب و بد زیادی میافتاد.
من در تنهاییهای خودم وقتی
به اتّفاقهای تلخ فکر میکردم
اشک میریختم و در خیال خویش با پدر حرف میزدم
و منتظر بودم که روزی بیاید
و هر چه از تلخیها در دلم جمع شده برای پدر بگویم.
به اتّفاقهای شیرین که فکر میکردم
در خلوت خودم برای پدر تعریف میکردم و لبخند میزدم
بعد هم منتظر بودم که روزی بیاید
و هر چه از شیرینیها در خاطرم مانده
برای پدر بگویم و با هم بخندیم.
همیشه در خیالم صورت پدر را میکشیدم
وقتی که برایش از اتّفاقهای تلخ میگفتم و او برایم اشک میریخت
و من هم با دستان کوچکم اشکهایش را پاک میکردم
صورت پدر وقتی که به اتّفاقهای شیرینم میخندید
با این که خیالی بود، ولی حسابی بیخودم میکرد از خویش.
پدر که آمد، یادم رفت که خسته است
هنوز گرد سفر از روی صورتش پاک نشده بود
که او را مینشاندم و ناز میکردم و حرف میزدم.
کجای این قصه را باید نقّاشی کنم؟
من دوست دارم کودکیهای خودم را
در آن زمانی نقاشی کنم که تنگ غروب در کنج اتاق نشستهام
و عکس پدر را به دست گرفتهام و قطره قطره اشک میریزم.
کودکیهایم به من میگوید که من منتظر نیستم.
من دلم با حرف زدن با تو آرام نمیشود
یعنی تو برای من حتی به اندازۀ یک پدر برای کودکش نیستی.
یادم نمیآید به این فکر کرده باشم
که بار حادثههای تلخ را با گفتگوی با تو سبک کنم
و شیرینی اتّفاقهای خوب را با تو تقسیم کنم.
در حادثههای تلخ، اگر با تو هم حرف بزنم، بیشتر گله میکنم
و وقتی اتّفاقهای خوب میافتد، مست غفلت میشوم
و تو را از یاد میبرم.
من منتظر نیستم، ولی میخواهم منتظر شوم
پس باید شبیه تو شوم.
باید تلخ و شیرین زندگی را مثل تو معنا کنم.
این واقعیت را نمیتوانم انکار کنم
ولی قبول آن هم نفسم را بند میآورد:
تلخ و شیرینهای زندگی خودم را که نگاه میکنم میبینم
چه تلخهایی که برای تو شیرین است
و چه شیرینهایی که برای تو تلخ است.
وقتی تلخ و شیرین زندگی در کام من
با آنچه تو تلخ و شیرین میدانی
این اندازه فرق میکند
رعب و وحشت، همۀ وجودم را میگیرد.
اگر بیایی و امر کنی یکی از آن شیرینهایی را که به کام من تلخ است
نوش جان کنم
قبول میکنم یا نه؟
و اگر نهیم کنی از آن شیرینهایی که به کام تو تلخ است
میپذیرم یا نه؟
من از تفاوت ذائقۀ خودم با تو میترسم
آخرش کار دستم میدهد.
زودتر کاری کن برایم
نکند دیر شود.
شبت بخیر شیرین اتّفاق زندگی!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
بازی با حیوانات
🔹وجود حیوانات اهلی🦆🦃🐇 در کنار انسان، در همیشۀ تاریخ، جزئی از زندگی انسان بوده است. این جزء از زندگی، با گسترش شهرنشینی 🏢و مدرن شدن شیوۀ زندگی، از محدودۀ زندگی انسانها حذف شد. سرگرم شدن کودکان👦👧 با حیوانات، هیچ جایگزینی ندارد. در روایات نیز توصیه های فراوانی به ما در این باره شده است.
🔸رسول خداصلی الله علیه و آله فرمود:
در خانه هاتان، پرندۀ خانگی (مثل کبوتر یا مرغ🐓)، بسیار نگه دارید که موجب می شود شیاطین به جهت مشغول شدن به آنها از فرزندانتان غافل شوند.
🔹در بارۀ خروس هم روایات بسیاری داریم که یکی از آنها را در این جا می آوریم. ✨رسول خداصلی الله علیه و آله فرمود:
خروس تاجدار سفید، از خانۀ صاحب خود و هفت خانۀ اطراف آن، حراست می کند.
🔸کبوتر هم از جمله پرنده هایی است که در روایات به نگهداری آن در خانه، توصیه شده است. ✨امام صادق علیه السلام فرمود:
🔹کبوتر، 🕊از پرنده های انبیاست که در خانه هاشان نگاه می داشتند. هیچ خانه ای نیست که در آن کبوتر نگه داشته می شود، مگر آن که اهل آن خانه از گزند جن، محفوظ می مانَد.
🔸امام صادق علیه السلام فرمود:
در خانههایتان کبوتر راعِبی نگاه دارید؛ زیرا او قاتلان امام حسین علیه السلام را لعنت می کند و خدا هم قاتل او را لعنت😡 می کند.
🔹در بارۀ نگهداری حیوان در خانه، به چند نکته توجّه ‼️داشته باشید:
1⃣ ممکن است برخی از شما و یا فرزندانتان، حسّاسیت (آلرژی)🤧 داشته باشید. در نگهداری حیوان، توجّه به این حسّاسیت ها، مهم است.
2⃣ نگهداری سگ 🐕برای کاری غیر از شکار یا نگهبانی، به شدّت، نهی شده است.
3⃣در خانه های آپارتمانی که محیط مناسبی برای نگهداری 🐥🦆پرنده وجود ندارد، می توان با هماهنگی همسایه ها، از محیط پشت بام برای این کار، استفاده کرد. نگهداری ماهی های آکواریومی🐠🐟 هم سرگرمی خوبی برای بچّه هاست.
📚 بازی ، بازوی تربیت ص ۷۲
#بازی_بازوی_تربیت
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
0133 baghareh 286.mp3
8.44M
#لالایی_خدا ۱۳۳
#سوره_بقره آیه ۲۸۶
#محسن_عباسی_ولدی
#نمایشنامه
✅ شنبه ها و چهارشنبه ها، ساعت ۹شب
🎁بچّههای لالای خدا!
از شرکت تو #مسابقه لالایی خدا جا نمونید!
🌸اگه دوست دارید هم «جایزه» ببرید هم با «عمو عباسی» تلفنی صحبت کنید سعی کنید یکی از ده برنده، شما باشید🌸
@lalaiekhoda
🍃فراقت جهنّم عاشقان
نمیخواهم فکرم را از قیامت خالی کنم
دیشب که گفتم
میخواهم مثل تو لحظههایم را با فکر کردن به قیامت پر کنم.
امشب خیالم پر کشید و رفت پیش یک جهنّمی
و گفت میخواهد او را نقاشی کند
چگونهاش را نمیدانم
ولی گفت جهنّمیها دو دستهاند
آنها که حکمشان خلود در آتش است
و آنها که روزی از آتش بیرون میآیند.
خیالم گفت آن جهنّمی که میخواهم بروم پیشش
از آنهایی است که بناست روزی بیاید بیرون.
خیالم گفت: این جهنّمی را طوری میکشم
تا همه بدانند دارد فریاد میکشد ضجّه میزند
التماس میکند که زودتر بیاید بیرون
انتظاری که او برای بیرون آمدن دارد
در تب و تابی که از سر و رویش پیداست موج میزند
او به بهشت که فکر میکند
جهنّم بودن جهنّم را بیشتر می فهمد
برای همین هم ملتمسانهتر فریاد میکشد.
آقا!
من باور نکردهام دنیا بیتو جهنّم است
و باور نکردهام که بهشت با آمدن تو معنا میشود
برای همین هم آسوده و بیخیال نشستهام و در تب و تاب نیستم
به دعاهایم نگاه میکنم و میبینم
یکی یکی دعاها نمایشی و از دل سیری است
از دعاهایی که برای آمدنت میکنم
بوی التماس به مشام نمیرسد.
من منتظر نیستم، ولی میخواهم منتظر تو باشم
پس باید شبیه تو شوم.
کاش یک بار برای همیشه باور میکردم که تو
خودت را لایق بهشت نمیدانی
و وقتی که به خدا از آتش جهنم پناه میبری
پناه بردنت واقعی است، نمایشی نیست.
چرا من که باید شبیه تو باشم
بهشت را بر خودم واجب میدانم
و خدا را بدهکار یک بهشت به خویش میبینم؟
من شبیه تو نیستم که فاصلۀ خودم را تا جهنّم
به قدری دور میبینم که دلم از ترس جهنّم نمیلرزد.
تو وقتی به بهشت فکر میکنی
عبادتهایت را از فکرت گذر نمیدهی
فقط به رحمت خدا میاندیشی
من شبیه تو نیستم که وقتی به عبادتهایم نگاه میکنم
اوّلین چیزی که به فکر میآید
بهشتی است که بیتردید باید از خدا بگیرم.
تا وقتی که دربارۀ فاصلۀ بهشت و جهنّم تا خودم
مثل تو فکر نمیکنم
نمیتوانم دنیا را بی تو جهنّم ببینم و با تو بهشت
و اگر دنیا را این طور ندیدم
در نبودنت حالم، حال التماس و ضجّه و ندبه نخواهد شد.
مرا مثل خودت به این یقین برسان
که بیلطف و فضل خدا، بیشک جهنّمی هستم و از بهشت محروم.
من به این یقین، سخت محتاجم.
شبت بخیر فراقت جهنّم عاشقان!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
محسن عباسی ولدی
3⃣ مطالعه کردن 📚یک همسر و یک مادر، برای این که بتواند خوب از عهدۀ شوهرداری و تربیت فرزند بر آید، ب
4⃣مشغول شدن به کارهای دستی
❇️هنوز هم که هنوز است، کارهای دستی بر کارهای صنعتی، ترجیح دارد. بعید است هر اندازه هم که فنآوری پیشرفت کند، بتواند جذّابیت کارهای دستی را از میان بردارد. بسیاری از ما آبلیمو، آبغوره، رُب، ترشی و مرّبایی که در خانه تهیّه شده را بر موادّی که در کارخانهها ساخته میشود، ترجیح میدهیم. ناگفته پیداست که موادّ غذایی، وقتی در خانه تهیّه میشوند تا چه اندازه از نظر سلامت هم بر موادّ صنعتی غلبه دارند. نشاطی هم که درست کردن این مواد در خانه به زن میدهد، قابل قیاس با استفاده از مواد صنعتی نیست. امتحان کنید. ضرر ندارد.
5⃣ کارهای هنری و خیریه
✳️خودتان را دستِ کم نگیرید. اگر وقت اضافهای در طول روز پیش آمد، میتوان آن را به کارهای خیریه و هنری گذراند. همیشه نباید کاری را کار به حساب آورد که در آن پول باشد؛ بلکه میتوان با شرکت در کارهای خیریه، برکت معنوی زندگی را دوچندان کرد. بسیارند زنانی که د ر کنار تربیت فرزند و همسرداری موفّق، در کار رسیدگی به امور فقرا، فعّالیت میکنند که هم بازتاب اجتماعی دارد و هم آرامشی را برای زن به ارمغان میآوَرَد.
6⃣ گذراندن کلاسهای آموزشی و آموزش از راه دور
✅میتوان با شرکت در کلاسهای علمی که به صورت مقطعی در طول هفته برگزار میشود و یا با شرکت در کلاسهای آموزش از راه دور، بخشی از وقتتان را به صورت مفید، پُر کنید.
7⃣ صِلۀ رَحِم
❌یکی از آسیبهای ماهوارهای شدن، دور شدن از صِلۀ رحِم است. رفت و آمد با فامیل، اگر با آسیبهایی مثل غیبت کردن، چشم و همچشمی، غرق در دنیا شدن و ... همراه نباشد، به شدّت، نشاطانگیز است.
📚بشقابهای سفره پشت باممان ص۲۶۷
#بشقابهای_سفره_پشت_باممان
#ماهواره
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi