eitaa logo
محسن عباسی ولدی
56.1هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
348 فایل
صفحه رسمی حجت الاسلام #محسن_عباسی_ولدی متخصص | نویسنده | مدرّس 🌱 مسائل تربیتی و سبک‌زندگی‌دینی 🌐 پایگاه‌های اطلاع رسانی: ktft.ir/v 📬 ارتباط با مدیر: @modir_abbasivaladi 📱نشـانی صفحات مجازی حاج‌آقا در پیام‌رسان‌ها: @abbasivaladi
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃قشنگی همه سرزمین ها مرا ببخش برای عمری شعار دادن. شعار دادم که منتظرت هستم و حالا فهمیده‌ام که منتظرت نبوده‌ام. مرا ببخش برای این که خودم را در صف منتظرانی جا زدم که مقامشان بعد از مقام تو، بالایی ندارد. من کجا و ادعای این مقام کجا؟! مرا ببخش که گهگاهی در خیالم به تو گلایه می‌کردم و می‌گفتم: با وجود این همه منتظر ماندنت در پسِ پردۀ غیب، چه معنایی دارد؟ حالا که دارم انتظار را مرور می‌کنم دلم هر روز بیشتر از دیروز برایت می‌سوزد غریب‌تر از تو کدام امام بود؟ مرا ببخش که داشتم می‌رفتم به سوی شبهۀ بودن و نبودنت با خودم می‌گفتم: اگر او هست با این همه منتظر، پس چرا نمی‌آید؟ و حالا چه خوب می‌فهمم که راز سر به مُهر معمّای نیامدنت را نبودن منتظرانت می‌گشاید. باید منتظرانت بیایند تا تو هم بیایی. گویی از امروز جز درد انتظار آمدن تو باید درد انتظار دیگری را هم بچشیم: درد انتظار آمدن منتظران تو. می‌خواهم منتظرت باشم و می‌خواهم دلم را پاک کنم از هر چیزی که دل تو از آن پاک است. حب الوطن از ایمان باشد یا نباشد این را می‌دانم که وطن من آن جایی است که تو دوست داری باشم. سرزمین مادری، هر کجا که می‌خواهد باشد، باشد هر چه قدر زادگاهم را هم که دوست داشته باشم وقتی که تو مرا در جای دیگری دوست داری حب الوطن نباید مرا از هجرت به آن جا منع کند. چنین حب الوطنی بدون تردید نشانۀ کفر است. باید دل بست به جایی که تو دوست داری و باید دل کند از هر جایی که باب میل تو نیست. من اگر وطنم را جایی قرار دهم که به آسمان نزدیک‌تر است وقتی که تو دوست نداشته باشی مرا به قعر زمین فرو می‌برد حتّی اگر آن جا مدینه باشد یا مکه، نجف یا کربلا. منتظر، کسی است که به هیچ سرزمینی دل نمی‌بندد مگر آن جا که تو نشانش بدهی. می‌خواهم منتظرت باشم بگو کجا را برایم می‌پسندی آقا؟! شبت بخیر قشنگی همۀ سرزمین‌ها! @abbasivaladi
0005 اطاعت رسول اطاعت خدا.mp3
6.65M
۵: «اطاعت رسول، اطاعت خدا» 🔻قسمت پنجم، جزء پنجم: 🍃مَن یُطِعِ الرَّسولَ فَقَد أَطاعَ اللَّهَ وَ مَن تَوَلَّی فَما أرسَلناکَ عَلَیهِم حَفیظاً (سوره نساء، آیۀ ۸۰، ص ۹۱) 🎙استاد @abbasivaladi
هدایت شده از هیأت میثاق با شهدا
ramazan1398-shab05-sokhanrani.mp3
30.81M
🔉 #سخنرانی 🎙 حجت الاسلام و المسلمین #عباسی_ولدی 🌙شب پنجم ماه مبارک #رمضان۹۸ 🔸🔸🔸 ✅ @misaq_ba_shohada
هدایت شده از هیأت میثاق با شهدا
📌 نکاتی از بیانات حجت الاسلام و المسلمین (در دو قسمت) 🔺شب چهارم ماه مبارک ۹۸ 🍃 در مدار نور خانه ای بساز 🍃 🔸🔸🔸 ✅ @misaq_ba_shohada 👇👇👇👇
هدایت شده از هیأت میثاق با شهدا
💠 قسمت اول
هدایت شده از هیأت میثاق با شهدا
💠 قسمت دوم
محسن عباسی ولدی
📌پرسش های شما سوال: 🔹احساس عدم کفویت در دوران عقد در دوران پس از عقد به سر می‌برم. شوهرم از اقوام
۴.مراقب وظایف دینی خود باشید در این مدّت، مراقب باشید که به دلایل مختلف، وظایف دینی خود را زیرِ پا نگذارید. شما نباید در مجلس گناه، شرکت کنید؛ حتّی اگر موجب ناراحتی همسرتان شود. ۵.اهمّیت قیافه در بارۀ چهره و قیافۀ همسر و تأثیر آن در زندگی مشترک، در کتاب نیمۀ دیگرم، به صورت مفصّل، صحبت کرده‌ایم؛ امّا همین قدر بدانید که قیافه در زندگی هیچ کس رُکن اصلی خوش‌بختی، نبوده، نیست و نخواهد بود. 📚تا ساحل آرامش، کتاب اول، ص۸۸ و۸۹ @abbasivaladi
🍃🌼🌼🌼 ✅ خلاصه‌ی صد و پنجاهم: فرار کردن، می‌تونه مصداق بندگی باشه؟ 🍃🌼🌼🌼 ❇️ اصحاب کهف حرفشون رو در بارۀ عقیدۀ توحیدی خودشون گفتن و نقدشون رو هم بر عقیدۀ شرک‌آمیز قومشون کردن. حالا وظیفه از مبارزه تغییر کرد به سمت فرار. ✳️ تو یه مرحله تقیه، تو مرحلۀ بعد ابراز عقیده و تو یه مرحله هم فرار. من از عمد کلمۀ فرار رو استفاده می‌کنم. ✅ تو وادی بندگی، بنده هر کاری که خدا ازش بخواد، انجام می‌ده: ▫️باش و با صدای بلند از عقیدۀ خودت دفاع کن. ▫️نباش و برو. هیچ کدوم از اینا برا بنده فرقی نداره، اگه خدا از آدم بخواد، خیلی زود و بدون چون و چرا انجام می‌ده. ✔️ اصل، بندگیه. شکلش تو موقعیتای مختلف، فرق می‌کنه. ♦️بنده‌های کلاس بالا، از این که جونشون رو در راه خدا بدن، هیچ ابایی ندارن. یقین بدونید که جون دادن برا دوستای خدا خیلی شیرین‌تر از فرار کردنه؛ امّا وقتی وظیفۀ بندگی، فرار کردن باشه، باید فرار کرد و همینم شیرینه. در این صورت فرار کردن دیگه عیب نیست، اوج زیباییه. 🔰اصحاب کهف، می‌تونستن چند تا کار بکنن: ➖ یکی این که بمونن و با تقیه به زندگیِ راحتشون ادامه بدن. ➖ دوم این که فریاد بزنن و فرار نکنن، مبارزه کنن و شهید بشن. ➖ سوم این که از شهر و دیارشون دل بکَنن و برن جای دیگه. ◽️بدون در نظر گرفتن این که خدا نظرش به کدوم کاره،‌ دو تا کار اول، راحت‌تر بود. اوّلی راحتیِ تو این دنیا و دومی راحتی تو دنیای دیگه. ❇️ وقتی از این زاویه به کار اصحاب کهف نگاه می‌کنید،‌ می‌بینید تو اون موقعیت، کاری رو انتخاب کردن که سخت‌تره. ❎ امروز اون چیزی که تو مسیر بندگی کمتر ازش حرف می‌زنن، همینه. گاهی وقتا ما بین چند تا کار، گیر می‌کنیم که همه شکل عبادت دارن. اتّفاقاً بعضیاش ظاهراً شکل بندگیش قوی‌تره. این جا شیطون سراغمون می‌‌آد و ماها رو وادار به انتخاب نفسانی می‌کنه. ❗️ما اشتباه می‌کنیم که خیال می‌کنیم کار نفسانی، یعنی گناهای معروفی که همه به عنوان گناه می‌شناسن؛ مثل شراب‌خواری، روابط نادرست با نامحرم و غیبت و دروغ و ... . ☑️ اتّفاقاً این طور جاهاست که مرد میدون مبارزه با نفس معلوم می‌شه؛ همین جاهایی که با همۀ وجودت دوست داری فریاد بزنی؛ امّا خدا ازت می‌خواد سکوت کنی. ♦️بین ائمه علیهم السلام کاری که امیر المؤمنین علی علیه السلام بعد از شهادت رسول خدا صلی اللّه علیه و آله انجام دادن و صلح امام حسن علیه السلام و پذیرش ولایتعهدی از طرف امام رضا علیه السلام از سخت‌ترین کارهایی بود که انجام شد. ❓کسی مثل امیر‌المؤمنین علی علیه السلام که مرد میدون مبارزه‌ست و مشتاق شهادت، 25 سال چه جوری تحمّل می‌کنه و مدارا و صبر می‌کنه؟ ❓کسی مثل امام مجتبی علیه السلام که یه پهلوون به تمام معناست، چه جوری می‌پذیره صلح کنه؟ ❗️کار کسی مثل امام رضا علیه السلام یه معجزه‌ست که بیاد تو دربار کسی که پدرش قاتل پدر ایشونه و به ناحق جایی نشسته که حقّّ امامه. ❌ این، نگاه رو اگه نداشته باشیم و بر اساسش بندگی نکنیم، نمی‌تونیم تو مسیر بندگی حتّی یه قدم پیش بریم. ماها خیلی تو این وادی مشکل داریم. ❗️گاهی وقتا یه مراسم معنوی‌مون مثل دعای عرفه‌ای، شب قدری، روز عاشورایی و ... به خاطر یه وظیفه جا به جا می‌شه، یه عالمه به هم می‌ریزیم. اینا در برابر امتحانای بزرگی که اولیای الهی شدن هیچه. ⬅️ با توجه به نکته مهمی که گفته شد ادامه داستان اصحاب کهف رو تو متن کامل درس بخونید. صد و پنجاهم ‌ @abbasivaladi ➖➖➖🍃🌼🌼🌼🍃➖➖➖ 🌼 اینم پی‌دی‌اف درس صد و پنجاهم، برا کسایی که دوست دارن متن کامل درس رو بخونن: 👇👇👇👇👇
150 درس صد و پنجاهم فرار کردن، می‌تونه مصداق بندگی باشه؟.pdf
215.9K
درس صد و پنجاهم: فرار کردن، می‌تونه مصداق بندگی باشه؟ @abbasivaladi
0049 baghareh 130-131.mp3
7.54M
49 آیات 130- 131 روزهای زوج، ساعت ۹شب با تشکر از گروه "نسیم قدر" که زحمت اجرای تیتراژ این برنامه رو کشیدن. 🌹بچه‌های لالایی خدا! کمک به سیل‌زده‌های عزیز یادتون نره @lalaiekhoda
🍃زبان خدا باز هم دوست دارم انتظار را نقّاشی کنم. می‌خواهم بروم در طبیعت طبیعتی که دوست آدم‌ها و رفیق آدمیت است همان که سال‌هاست با او قهر کرده‌ایم. می‌گردم و می‌گردم و می‌گردم تا خود طبیعت ایده‌ای را نشانم دهد که وقتی نقشش را کشیدم آدم را یاد انتظار بیندازد. چه قدر محتاج یادآوری انتظاریم! ما انتظار را فراموش کرده‌ایم که تو از یادمان رفته‌ای. باید باور کنیم که زندگی بدون انتظار، مرگ تدریجی است باورمان که شد، دنبال کسی می‌گردیم که شایستۀ انتظار کشیدن باشد و مگر می‌شود در این پی‌جویی به کسی جز تو رسید؟ نشسته‌ام در میان درخت‌های یک باغ چشمم خورده به یک درخت سیب. در میان انبوه سیب‌هایی که روی درخت نشسته‌اند سیبی را می‌بینم که از رسیدنش خیلی گذشته و دارد خراب می‌شود. دلهره را در نگاه آن سیب می‌شود دید. زبان حالش را هم می‌شود شنید که دارد می‌گوید اگر باغبان نیاید و مرا نچیند همۀ عمرم بر فنا می‌رود. کاش کسی باغبان را صدا می‌زد که مرا بچیند. چه خوب فریاد می‌زند این سیب حال منتظری را که به اضطرار رسیده. منتظر می‌داند که اگر نگاه منتظَر به او نیفتد عمرش بر باد می‌رود و خراب می‌شود. ما منتظر نیستیم؛ چون دلهرۀ خراب شدن بدون تو را نداریم. چه قدر بد است توهّم سلامت بدون تو! می‌خواهم منتظر تو باشم پس باید شبیه تو شوم. آقا! تو زبانت را از هر چه آلودگی است پاک کرده‌ای. برای همین هم بوی دهانت مشک و عنبرهای عالم را خجل می‌کند. زبان تو زبان خداست زبانی که ذرّه‌ای آلودگی داشته باشد مگر می‌تواند زبان خدا باشد؟ تو اگر حرفی می‌زنی و تا عمق دل ما نفوذ می‌کند برای آن است که با زبانی سخن می‌گویی که هر چه بگوید، همان است که خدا دوست دارد. تو که با آدم‌ها حرف می‌زنی با همۀ‌ وجودشان احساس می‌کنند خدا رو به رویشان نشسته و دارد با آنها سخن می‌گوید. با وجود تو آرزوی با خدا سخن گفتن، آرزوی محالی نیست. دوست دارم زبان من هم بشود زبان خدا کمکم کن تا پاک کنم این زبان را از هر چه آلودگی است. تو اگر مدد کنی، می‌رسد آن روزی که اگر با تو حرف زدم به من بگویی از واژه واژۀ کلامت بوی خدا به مشامم می‌رسد. شبت بخیر زبان خدا! @abbasivaladi
هدایت شده از هیأت میثاق با شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 🔹" آسیب دوم: خطر گمراهی " 🔺گزیده سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین 🚩 شب چهارم ماه مبارک ۹۸ 🍃 در مدار نور خانه ای بساز 🍃 ✅ @misaq_ba_shohada
0006 ولايت و تربيت.mp3
10.29M
۶: «ولایت و تربیت» 🔻قسمت ششم، جزء ششم: 🍃الیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم فَلا تَخشَوهُم وَ اخشَونِ الیَومَ أکمَلتُ لَکُم دینَکُم وَ أتمَمتُ عَلَیکُم نِعمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الإسلامَ دیناً (سوره مائده، آیه ۳، ص ۱۰۷) 🎙استاد @abbasivaladi
🍃قیامت صغرای خدا راستش را بگویم؟ من از فکر کردن به قیامت می‌ترسم. راست‌ترش را بگویم؟ من از فکر کردن به قیامت فرار می‌کنم. فکر کردن به قیامت، بدجور دنیا را به کامم تلخ می‌کند. صحنه به صحنۀ قیامت وقتی از نظرم می‌گذرد نمی‌گذارد دلم به دنیا خوش باشد من با دنیا خوشم، از هر چه مرا از این خوشی جدا کند، فرار می‌کنم ولی امشب می‌خواهم پا روی دلم بگذارم و حسابی به قیامت فکر کنم. می‌خواهم یک نقّاشی بکشم از آدمی که در عرصۀ محشر ایستاده و منتظر است نامۀ عملش را به دستش بدهند نامه اگر به دست راستش داده شود راه بهشت در برابرش گشوده می‌شود امّا اگر نامه به دست چپش برسد قعر جهنّم را نشانش می‌دهند. عجب هول و ولایی در دل آدم می‌افتد! مگر می‌شود این لحظه را توصیف کرد؟ وقتی قیامت را با این لحظه‌هایش ترسیم می‌کنم می‌بینم عجیب دلم از دنیا کنده می‌شود آقا! می‌گویند آمدن تو قیامت صغری است. وقتی بیایی، آدم از نا آدم، مرد از نامرد، خوب از بد جدا می‌شود. دوران غیبت تو، فرصت خدا به ماست برای آدم شدن شنیده‌ام ظهورت ناگهانی است اگر در فرصتی که خدا به ما داده آدم نشدیم و تو ناگهان آمدی باید چه خاکی به سر بریزیم؟ این طور نمی‌شود فرصتی ندارم باید منتظر تو باشم پس باید شبیه تو شوم. تو با این که از هر گناه و خطایی بری هستی امّا وقتی که با خدا مناجات می‌کنی اشک می‌ریزی، ضجه می‌زنی از وحشت روز قیامت من اگر بخواهم شبیه تو باشم نباید دلم را لحظه‌ای از ترس قیامت خالی کنم فرار از فکر قیامت یعنی فاصله گرفتن از تو می‌خواهم از همین حالا صحنۀ قیامت را روی مردمک چشمم بکشم تا حتی اگر چشم را هم بستم باز هم قیامت را ببینم و ببینم اصلاً قیامت را روی تک تک سلول‌های مغزم می‌کشم می‌خواهم خواب هم اگر بودم قیامت را از یاد نبرم. من می‌دانم اگر همیشه یاد قیامت باشم دغدغه‌ام می‌شوم شبیه تو شدن چون فقط کسانی نامۀ عملشان به دست راستشان می‌رسد که شبیه تو باشند. هر گاه قیامت را فراموش کردم منّت بگذار بر سرم و به یادم بینداز. شبت بخیر قیامت صغرای خدا! @abbasivaladi
0007 فراموشی خدا بعد از حل مشکل.mp3
5.34M
۷: «فراموشی خدا بعد از حل مشکل» 🔻قسمت هفتم، جزء هفتم: 🍃قُل مَن یُنَجّیکُم مِن ظُلُماتِ البَرِّ وَ البَحرِ تَدعونَهُ تَضَرُّعاً وَ خُفیَةً لَئِن أنجانا مِن هذِهِ لَنَکونَنَّ مِنَ الشّاکِرينَ * قُلِ اللَّهُ یُنَجّيکُم مِنها وَ مِن کُلِّ کَربٍ ثُمَّ أنتُم تُشرِکونَ (سوره انعام، آیات ۶۴-۶۳، ص۱۳۵) 🎙استاد @abbasivaladi
🔰زمینه‌سازی برای انتقاد ❓گاهی انسان وقتی با همسرش انتقادی را مطرح می‌کند، به شدّت ناراحت می‌شود. به نظر من، یکی از دلایل اصلی این ناراحتی این بوده که ما نتوانسته‌ایم زمینه‌سازی خوبی برای طرح این انتقاد داشته باشیم. به نظر شما چه کارهایی می‌تواند زمینۀ شنیدن و پذیرش انتقاد را در همسرمان فراهم کند؟ #تا_ساحل_آرامش #کتاب_اول #کتاب_صوتی #فانوس_دانایی #شناختهای_لازم_در_زندگی_مشترک ♦️ پرسش‌های گام ششم، زمینه‌سازی برای انتقاد @abbasivaladi 👇👇👇👇👇
🔴 گفت و گوی خواستگاری 2⃣ تنظیم زمان گفت و گو، به اندازۀ فهم معیارها و روحیّه‌های یکدیگر خجالت کشیدن ممنوع!! ❗️بعضی از دخترها خجالت می‌کشند که به پدر و مادرشان بگویند: «من باید یک جلسۀ دیگر با این پسر حرف بزنم». ❌ خجالت ندارد. می‌‌خواهید یک زندگی را شروع کنید. شوخی که نیست. باید به اندازه‌ای حرف بزنید که بتوانید روحیّه‌ها و معیارهای یکدیگر را برای زندگی بفهمید. 🔹 اگر به هر دلیلی، نیازمند گفت و گوی بیشتری هستید امّا خانواده‌ها مخالفت می‌کنند، از آنها بخواهید اجازۀ گفت و گوی تلفنی به شما بدهند. 🔹 اگر این هم نشد، سؤال‌هایتان را بنویسید و به فرد دیگری مثل خواهرتان بدهید تا او از طرف مقابل بپرسد و پاسخش را به شما بدهد. 🔹 اگر این هم نشد، سعی کنید کمبودی را که در گفت و گو داشته‌اید، با تحقیقِ دقیق‌تر جبران کنید. 📚نیمه دیگرم، کتاب اول، ص۷۴ ⬅️ ادامه دارد... @abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
0050 baghareh 132-134.mp3
7.61M
50 آیات 132- 134 روزهای زوج، ساعت ۹شب با تشکر از گروه "نسیم قدر" که زحمت اجرای تیتراژ این برنامه رو کشیدن. 🌹بچه‌های لالایی خدا! کمک به سیل‌زده‌های عزیز یادتون نره @lalaiekhoda
🍃یوسف بازار عشق فصل‌های زندگی همگی خزان است؛‌ زرد و بی‌جان فقط انتظار توست که بهار می‌کند فصل‌های زندگی را. در خزان‌های ممتد زندگی، مرگ‌هایمان امتداد یافته و ما را از نفس کشیدن خسته کرده. انتظار تو آب حیاتی است که انسان آخرالزمان برای بازگشتن به زندگی به آن محتاج است. چگونه می‌شود به آخرالزمانی‌ها فهماند بی‌انتظار تو این خزان‌های طولانی را پایانی نیست؟ مرگ و رخوت در زندگی آخرالزمانی‌ها بی‌هیچ مزاحمی دارند جولان می‌دهند. کسی باید به آخرالزمانی‌ها بفهماند انتظار تو تنها سلاحی است که می‌تواند به جنگ با این مرگ و آن رخوت برود. کاش کسی پیدا می‌شد که زندگی‌ش را وقف رساندن این سلاح به دست آخرالزمانی‌ها می‌کرد! من خودم یکی از همین آخرالزمانی‌ها هستم که سال‌های مدیدی است در امتداد این خزان با مرگ و رخوت دست و پنجه نرم می‌کنم. تا پیش از این گمانم این بود «چند بار مردن» بیش از آن که واقعیت داشته باشد تعبیری شاعرانه است امّا حالا که مرگ را در محرومیت از انتظار تو چشیده‌ام یقین دارم که می‌شود هر لحظه هزار بار مرد. برای رهایی از این مرگ‌های ممتد باید منتظر تو بشوم،‌ راه دیگری نیست. هنوز کار دارم با دلم. پاک کردن دل، کار یک روز و دو روز نیست. وقتی بناست دلم به پاکی دل تو بشود باید عمری را خرج کنم تا شاید دلم پاک شود. حتّی اگر به مقصد هم نرسیدم دلم خوش است در مسیری جان داده‌ام که تو دوست داری بپیمایم. آقا! وقتی بیایی شاید تکلیفمان شود که دست از کار و کاسبی‌هایمان بکشیم و با دکان و بازار خداحافظی کنیم تا بشود در رکابت باشیم و شمشیر بزنیم. حالا اگر دلمان خوش باشد با کار و کاسبی‌هایمان و دلمان نیاید از آن جدا شویم تکلیفِ در رکاب تو جنگیدنمان چه می‌شود؟ گاهی بستن در دکانمان به اندازۀ باز کردن پنجرۀ مرگ برایمان سخت می‌شود. ما خدا را رزّاق نمی‌دانیم با باز و بسته شدن در دکانمان است که در روزی را به رویمان باز و بسته می‌بینیم. تو اگر بیایی و مجبور شویم در دکانمان را ببندیم شاید خیال کنیم که در روزی به رویمان بسته شده و اگر یقین نداشته باشیم که به یُمن وجود تو خدا به همۀ‌ خلائق روزی می‌دهد در رکاب تو بودن هم خیالمان را بابت روزی آسوده نمی‌کند. اصلاً از اینها که بگذریم ما بدجور دل بسته‌ایم به دکان و تجارتمان و راستش آن را بیشتر از جنگیدن در رکاب تو دوست داریم. پس نمی‌شود این محبّت را در دل داشت و به جنگیدن همراه تو فکر کرد. کسی که دکان و تجارتش را بیشتر از تو و در رکاب تو جنگیدن دوست داشته باشد منتظرت نیست. ما را رها کن از هر محبّتی که ناممان را از فهرست منتظرانت پاک می‌کند. شبت بخیر یوسف بازار عشق! @abbasivaladi