┏━━━ 🍃🌷🍃 ━━━┓
@abbass_kardani
┗━━━ 🌷🍃🌷 ━━━┛
شهیدمدافع حرم عباس کردانی 👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بدون شرح ولی بسیار عالی 😍👌
بی نهایت جالبه خودتون ببینید.
کسانی که می گفتند دنیای آینده دنیای گفتمان است نه موشک 😒
چه احتیاجی به موشک داریم.....
حالا ببینید و لذت ببرید و به کشور خودتون افتخار کنید.✌️
ارسالی از اعضای محترم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آیا سهراب سپهری را میشناسید
#قسمت_دوم (۲ / ۲)
#شانزده_دی_پنجاهونه_بر_حسین_و_یارانش_چه_گذشت؟!
🌷پيش از اينكه خودم كارت شناسايی را نگاه كنم، روزعلی را صدا زدم. كارت را برای هر دومان خواندم: حسين خوشنويسان .... نام پدر .... متولد .... سمت: مسئول جهاد سازندگی سوسنگرد. پيش از اين بارها او را در جهاد سوسنگرد ديده بودم، اما اسمش را نمیدانستم. آر.پی.جی را از زمين برداشتم و به راه افتادم. هنوز چند قدمی نرفته بودم كه روزعلی خودش را به من رساند. گفتم: تو ديگه كجا میآی؟ _اگه تو هم ده قدم ديگه به سرنوشت خوشنويسان دچار شدی، كی آر.پی.جی رو به حسين برسونه؟ راست میگفت، با هم راه افتاديم.... به هر زحمتی بود خودمان را به حسين علمالهدی رسانديم. قامت حسين از ميان دود و گرد و غبار پشت خاكريز پيدا بود. يك تانك ديگر با گلوله حسين به آتش كشيده شد. پيدا بود كه از همه افراد گروه اكنون فقط حسين زنده مانده است. حسين از جا بلند شد و خود را به خاكريز ديگر رساند.
🌷غير از گلولهای كه در آر.پی.جی بود، يك گلوله ديگر هم در دست داشت، ما هم فقط دو گلوله داشتيم. تانكها هنوز ما را نديده بودند، دوباره پيشروی تانكها شروع شده بود. به قصد تصرف خاكريز پيش میآمدند، حسين پشت خاكريز خوابيده بود. تانك به چند متری خاكريز كه رسيد، حسين گلولهاش را شليك كرد، دود غليظی از تانك بلند شد. تانك ديگری با سماجت شروع به پيشروی كرد. روزعلی كه آر.پی.جی را آماده كرده بود، از خاكريز بالا رفت و آن را هدف گرفت. تانك به آتش كشيده شد. روزعلی همينطور كه خودش را پايين میكشيد، گفت: حسين يه گلوله بيشتر نداره. تانكها هم دارند میرن سراغش. من فقط همين يه گلوله برام مونده. چهار تانك ديگر به پنجاه متری حسين رسيده بودند. حسين بلند [شد] و آخرين گلوله را رها كرد. سه تانك باقیمانده در يك زمان به طرف حسين شليك كردند و گلولهها خاكريزش را به هوا بردند.
🌷گرد و خاك كه كمی فرو نشست، توانستيم اول آر.پی.جی و بعد حسين را ببينيم. جسد حسين به پشت، روی ته مانده خاكريز افتاده بود و چفيه صورتش را پوشانده بود. يكی از تانكها به چند قدمی حسين رسيده بود و میرفت كه از روی جسد حسين عبور كند. روزعلی با شليك آخرين گلولهاش تانك را ناكام كرد....» دو تانك دشمن خلاف آن سمتی كه من تصور میكردم به راه افتادند، به سمت مجروحان. با خودم گفتم حتماً نزديك بچهها كه برسند، راهشان را كج میكنند يا میايستند. تانكها نزديك و نزديكتر شدند، ولی نه ايستادند و نه راهشان را كج كردند. دستهايم را روی چشمانم گرفتم و سرم را بیاختيار به لبهی خاكريز كوبيدم. آنچه در آن حال میشنيدم، صدای آزاردهندهی زنجير تانكهای دشمن بود، ولی....
🌷ولی برای من از همه جانسوزتر فرياد آن مجروح زنده بود كه حركت تانك عراقی و سنگينی آن را بر بدنش احساس میكرد. تانكها با تكهپارههايی از گوشت و استخوان بهجا مانده بر زنجيرها گذشتند و پنج جنازه را با خاك همسطح كردند. از جنازهها تنها آن مقداری که به زير چرخ نرفته بود، سالم مانده بود، سری، دستی، پايی، يا سينهای. تانكها رفتند، ولی من توان بلندشدن نداشتم. به فكر روز گذشته افتادم، روزی كه آن همه اسير را مثل مهمان در آغوش گرفتيم و آنقدر با آنها ملاطفت كرديم كه تصور كردند فريب و توطئهای در كار است و حالا جنازه همان بچههايی كه ديروز دشمن را در آغوش گرفته بودند، لابهلای زنجير تانكهای دشمن خرد میشد!!!
🌹خاطره ای به یاد تمامی شهدای کربلای هویزه؛ فرمانده شهید سید محمدحسین علمالهدی، شهید معزز حسین خوشنویسان
#راوی: رزمنده دلاور نصرتالله محمودزاده
📚 کتاب "حماسه هويزه"
❌️❌️ حضرت امام خامنهای حفظهالله: «وقتی که خبر شهادت سید حسین علم الهدی را شنیدم، اوّل چیزی که به ذهنم آمد، شهادت حافظان قرآن در صدر اسلام بود.»
شهید مرتضی عطایی:
بسیجی بود
و علاوه بر فعالیت های فرهنگی
وفعالیت هایی که در بسیج داشت
به کار های خیر دیگری مشغول بود که
از جمله اینها بردن کاروان هایی به کربلا بود
بیش از بیست بار به کربلا رفته بود
و ایام اربعین گروهی از مرد های فامیل را
به کربلا می برد
حتی اگر کسی هزینه سفر را نداشت؛
خودش مقدار هزینه ای که نیاز بود را
محیاو پرداخت میکرد...
#روز_پنجم....
🌷عبدالله پسر اولم بود، چند روزی بود که به مرخصی آمده بود و وقتی میخواست برود کمی به حال و روزم نگاه کرد و گفت: "مادر نترس من میروم، ولی شهید نمیشوم." اما از همه حلالیت طلبید و من آن روز ساکش را بستم و از زیر قرآن ردش کردم، اما بیاختیار اشک از چشمانم جاری بود. پسرم گفت:"مادر گریه نکن، غصه هم نخر، من دوباره برمیگردم خیالت تخت تخت." عبدالله در آن لحظه از من خداحافظی کرد ولی انگار با رفتنش، مرا هم با خودش برد.
🌷او که رفت همسایهمان به خانه آمد و گفت چقدر عبدالله چهرهاش نورانی شده بود. این را که گفت دلم برات شد که اینبار، بار آخری بود که او را میدیدم و شهید میشود. رفتم داخل اتاق و عکسش را گذاشتم لای قرآن و سپردمش به خدا و با خودم گفتم: اگر عبدالله شهید شد این عکس را برای اعلامیهاش میدهم. پنج روزی بود که از رفتنش گذشته بود و هر روز به قرآن سر میزدم تا اينکه درست روز پنجم خبر شهادتش را آوردند.
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز عبدالله محبی
#راوی: خانم لیلا حاجیزاده مادر گرامی شهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نتانياهو: داریم پیروز میشیم 🤥
رهبر انقلاب: 😂😂😂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 “شما کدام طرف تاریخ ایستادهاید؟”
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کسی از داداشی خبر داره 😁
زمان آقای رئیسی ثانیه به ثانیه قیمت دلار رو اعلام میکرد،الان مدتی هست ازش خبری نیست
دلم برای رئیسی سوخت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢خییییلی حق بود این کلیپ ....
آقای محترم واقعاً خجالت نمیکشی توی خیابون خانومی که توی شناسنامه اون ، فقط اسم تو هست مردها بهش زل میزنن به خاطر وضعیت آشفته پوشش خانمت ،و دست تو تو دستشه؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥یادی کنیم از این مصاحبه سردار سلامی
💥سردار سلامی : ترجیح میدم بجای صحبتهای نتانیاهو، کارتون گوریل انگوری ببینم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥هشدار جدی سردار مسلمی فرمانده سپاه کربلا:
💥مراقب شبکه عنکبوتی نفوذ در دانشگاهها باشیم
💥جریان فتنه ای که در دانشگاه نفود کرده بودند و به حکم قانونی اخراج شده بودند امروز به واسطه حمایت برخی ها در حال برگشتن به دانشگاه هستند و گستاخانه امروز دارند توهین میکنند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امید به آسان شدن زندگی نداشته باش قوی بودن تنها انتخاب توست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دوستی و محبتِ برادرانه شهیدان حاجقاسم و سیدحسن نصرالله نسبت بههم
👤 حاجقاسم سلیمانی:
🔺اگر تنها یک عضو در بدن ما باشد حاضریم آن را برای دو نفر بدهیم؛ رهبر انقلاب و سیدحسن.
👤 سیدحسن نصرالله:
🔺همیشه آماده بودم که جانم را فدای او کنم.
💢 حاجقاسم و سیدحسن از نظر مودت، محبت، علاقه، صداقت و نزدیکبودن دیدگاهها مانند دو برادر واقعی بودند.
ارسالی از اعضای محترم 👆👆👆👆👆
برا سلامتی و حاجت روایی و
عاقبت بخیری عزیزان ارسال کننده
پست های معنوی صلوات🤲
ممنونم ازلطف و حمایت شما عزیزان
منتظر ارسالیهای زیباتون هستیم
لطفا به این آدرس ارسال کنید
👇👇👇👇👇👇👇
@mahdi_fatem313
جهت زیبا سازی کانال😎😉❤️
🍃↲#رهبرانه
#حضرت_آقا
#امام_خامنه_ای
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
سلامتی حضرت آقا صلوات
لبیک یا خامنه ای
بسم رب الشھـدا
#شھـید_محسن_حاجی_حسنی
#قسمت_پنجاه_و_دوم
🌸زمان اعلام نتایج رسید.
مجری به سه زبان مالزی، انگلیسی و عربی، اسامی برندگان را اعلام کرد.
🌷 اول نفرات برتر حفظ اعلام شد. از نفر سوم شروع شد تا رسید به اول.
نوبت به قرائت که رسید محسن خیال کرد باز از سوم شروع می کند.
🔸 نفر سوم از الجزایر بود.
نفر دوم از بروئنی و نفر اول از فیلیپین!
باورش نمی شد
هیچ رتبه ای نیاورده بود!
🔹 اما وقتی مجری به خواندن اسامی ادامه داد کم کم فهمید که نفرات برتر قرائت پنج نفر هستند.
پس آن سه نفر قبلی،
نفرات پنجم تا سوم بودند.
🎀 هنوز نفرات اول و دوم مانده بود.
نفر دوم هم از مالزی بود.
محسن دیگر مطمئن شد که رتبه ای نیاورده.
🌼 آخر دیده بود که مسئولین چطور قاری اندونزیایی را عزت و احترام کرده بودند.
با اینکه می دانست قرائت آن قاری ضعیف بوده اما حتم داشت رتبه اول را به او می دهند.
🌺 با خودش فکر کرد اگر مصطفی اصرار نمی کرد به شیوه مسابقات بخواند و تلاوت خودش را ارائه می داد، الان حتما یک رتبه ای گرفته بود ... 😔
✍ ادامه دارد ...