🌹🌹روزی که جنگ بود 🌹🌹
❤️یک قمقمه، دوازده سرباز❤️
گردان کمیل کانال را پاکسازی می کند تا به پاسگاه برسد.
کانال های ذوزنقه ای شکل کار فرانسوی هاست.
دوشکاها و تانک های عراق مستقیم جاده را می زنند.
روز سوم ارتباط کمیل با مقر قطع شد.
آخرین حرف را بچه ها به حاج همت گفتند:
🍃 «حاجی به امام بگو ما عاشورایی جنگیدیم» 🍃
وحاج همت شاید آن سوی بی سیم فقط می توانست سر بکوبد به جعبه های فشنگ و اشک بریزد.
نه آب رسید و نه غذا.
دوازده نفر با یک قمقمه سر کردند.
عراقی ها که به کانال رسیدند اکثر بچه ها از تشنگی شهید شده بودند.
بقیه را هم تیر خلاص زدند.
بچه ها در قتلگاه ماندند برای همیشه.
قتلگاهی پر از لب های تشنه و پر از لاله هایی که سال ها بعد نیز با یک سوراخ در جمجمه های پر از گل پیدا می شوند،و میشوند شهیدگمنام
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
🌺🌺 @abbass_kardani🌺🌺
گفت: راستی جبهه چطور بود؟
گفتم : تا منظورت چه باشد .🙃
گفت: مثل حالا رقابت بود؟🤔
گفتم : آری.
گفت : در چی؟ 😳
گفتم :در خواندن نماز شب.😊
گفت: حسادت بود؟
گفتم: آری.
گفت: در چی؟ 😮
گفتم: در توفیق شهادت.😇
گفت: جرزنی بود؟ 😳
گفتم: آری.
گفت: برا چی؟
گفتم: برای شرکت در عملیات .😭
گفت: بخور بخور بود؟😏
گفتم: آری .☺
گفت: چی میخوردید؟ 😏
گفتم: تیر و ترکش 🔫
گفت: پنهان کاری بود ؟
گفتم: آری .
گفت: در چی ؟
گفتم: نصف شب واکس زدن کفش بچه ها .👞
گفت: دعوا سر پست هم بود؟
گفتم: آری .
گفت: چه پستی؟؟ 🤔
گفتم: پست نگهبانی سنگر کمین .💂
گفت: آوازم می خوندید؟ 🎙
گفتم: آری .
گفت: چه آوازی؟
گفتم:شبهای جمعه دعای کمیل .
گفت: اهل دود و دم هم بودید؟؟ 🌫
گفتم: آری .
گفت: صنعتی یا سنتی؟؟ 😏
گفتم: صنعتی ، خردل ، تاول زا ، اعصاب💀☠
گفت: استخر هم می رفتید؟ 💧
گفتم: آری ...
گفت: کجا؟
گفتم: اروند، کانال ماهی ، مجنون .🌊
گفت: سونا خشک هم داشتید ؟
گفتم: آری .
گفت: کجا؟
گفتم:تابستون سنگرهای کمین ،شلمچه، فکه ،طلائیه.
گفت: زیر ابرو هم برمی داشتید؟ 🙄
گفتم: آری
گفت: کی براتون برمی داشت؟😏
گفتم: تک تیرانداز دشمن با تیر قناصه .😞
گفت: پس بفرمایید رژ لبم میزدید؟؟😏😏 گفتم: آری
خندید و گفت: با چی؟
گفتم: هنگام بوسه بر پیشونی خونین دوستان شهیدمان😭😔
سکوت کرد و چیزی نگفت...
🌹ياد و خاطره بسیجیان بی نام و بی ادعای دفاع مقدس گرامي باد
🌺🌺 @abbass_kardani🌺🌺
6.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خاطره ای بسیار شنیدنی از یک رزمنده دفاع مقدس و پدر دو شهید
🌺🌺 @abbass_kardani🌺🌺
1_25781382.mp3
4.91M
﷽
مخصوص هرکی دلتنگ حرم امام حسین(ع)🌷هست
🌺🌺 @abbass_kardani🌺🌺
💓🔶💓🔶💓🔶💓🔶💓زندگی"باغی"است
که باعشق"باقی"است
"مشغول دل"باش
نه"دل مشغول"
بیشتر"غصه های ما"
از "قصه های خیالی ماست"
پس بدان اگر"فرهاد"باشی
همه چیز"شیرین"است
کسی هرگز نمیداند..
چه سازی میزندفردا..
زندگی را دریاب..
💓🔶💓🔶💓🔶💓🔶💓
🌺🌱@abbass_kardani🌺🌱
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
#خاطره
#تفحص
سردار غیب پرور : تعدادی اسیر در کربلای 5 گرفتیم. گفتیم جای بچه های ما کجاست؟ هر چه سوال می کردیم جوابمان را نمی دادند و می گفتند نمی دانیم. فکر می کردیم سماجت می کنند و نمی خواهند همکاری کنند، مرتب قسم می خوردند و می گفتند نمی دانیم. تا سه ماه اسرا را نگه داشتیم، بعد از سه ما گفتیم اسرا را تحویل دهیم. آنان را سوار ماشین وانتی که داشتیم کردیم. بین مسیر یکی از این عراقی ها روی سر کاپوت ماشین می زد و می گفت بایستید. در آن منطقه دو پوکه هواپیما که روی آن پرچم عراق کشیده شده بود دیدیم. اسرا گفتند یادمان آمد موقعی که شهدای شما را زیر خاک کردند این دو پوکه هواپیما هم بود. آن موقع مسئول خط بودم به ایاز رنجبر گفتم اگر بچه ها پیدا شدند به معراج شهدا انتقال نده، خبرم کن تا بیایم و شهدا را ببینم. وقتی رنجبر خبر داد که پیکر شهدا پیدا شده آنجا آمدم، پیکر شهید اسلامی نسب بعد از سه ماه سالم بود و بوی عطر از آن بلند می شد. خدایا! خیلی عجیب بود. جنازه عراقی ها که یکی دو روز از آن می گذشت بوی تعفنش بلند می شد اما شهید ما هنوز بعد از سه ما پیکرش سالم بود. بعد از سه ماه و هشت روز که شهید اسلامی نسب را برای خاکسپاری آورده بودند پهلوی این شهید شکافته بود و خون تازه بیرون می آمد.
به اين شهيد به دليل آنكه علاقه بسيار زياد به معناي واقعي به حضرت زهرا(س) داشت دوستانش بهش ميگفتند سردار زهرايي
شادي روح #شهدا صلوات
🌺🌱@abbass_kardani🌺🌱
🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇
💠و درود خدا بر او فرمود: دلهای مردم گریزان است، به كسی روی آورند كه خوشرویی كند.
📒 #نهج_البلاغه #حکمت50
🎇🌹🕊
🎇🌿🌹
🎇🎇🎇🎇
14.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
التماس دعای فرج آقا جان
اللهم عجل لولیک الفرج
انشاء الله
🌺🌺 @abbass_kardani🌺🌺