eitaa logo
کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
1.1هزار دنبال‌کننده
34.5هزار عکس
27.3هزار ویدیو
131 فایل
کانال دوستداران شهید مدافع حرم شهید عباس کردانی لینک کانال @abbass_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ارتباط با خادم کانال،، @mahdi_fatem313
مشاهده در ایتا
دانلود
6.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ نوشت شهید جهاد مغنیه👌 🎤با نوای:سیدرضانریمانی اگه مداحی هم نباشه😕 از نگاه کردن به این عکسای خوشگل😎خسته نمیشین😍 @abbass_kardani🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#‌ɦɨcɦ🔪: ﴾﷽﴿ 💠 💠 نفسم را بیرون دادم. اگر چند روز پیش بود حتما میپردم وسط مادر و پدرم و میگفتم برایم خواب نبینند اما حالا یاد گرفتہ بودم از قدرت تفڪرم استفادہ ڪنم و بدون حرمت شڪنے تن بہ خواستہ هایشان ندهم. بہ سمت تختم رفتم و دراز ڪشیدم،پایین دستہ اے از موهایم را دور انگشت اشارہ ام پیچیدم. ازدواج میتوانست راہ رهایے باشد؟! نہ! هر طور شدہ نباید بہ آن مهمانے میرفتم و نہ میگذاشتم همچین مهمانے بہ خانہ مان بیاید! رژ لب قرمز رنگ را بہ سمت لب هایم بردم،همانطور ڪہ در آینہ خودم را نگاہ میڪردم رژ را روے لبانم ڪشیدم. رژ را از لبانم‌ جدا ڪردم و لبانم را چندبار آرام روے هم ڪشیدم. خودم را در آینہ نگاہ ڪردم،روسرے زرشڪے رنگے صورتم را قاب ڪردہ بود. ڪمے ڪرم‌ پودر بہ صورتم زدہ بودم و سرمہ بہ چشانم ڪشیدہ بودم. رژ قرمز رنگ روے لبانم خودنمایے میڪرد. از ڪنار آینہ بلند شدم. چادرم مرتب روے تخت بود،خواستم چادرم را بردارم ڪہ دوبارہ حالم بد شد! با عجلہ از اتاق بیرون رفتم و بہ سمت دستشویے دویدم! سریع وارد دستشویے شدم و در را بستم، صداے مادرم بلند شد:دوبارہ رفتے اون تو؟! جوابے ندادم. یڪ دقیقہ بعد از دستشویے بیرون آمدم،مادرم ڪنار دستشویے ایستادہ بود با دیدنم چشمانش از حدقہ زد بیرون! _چرا خودتو این ریختے ڪردے؟! قبل از اینڪہ دهان باز ڪنم پدرم وارد خانہ شد و گفت:چرا نمیاید؟! با دیدن من او هم چشمانش گرد شد! همانطور ڪہ نگاهم میڪرد:این چہ وضعشہ؟! بدون توجہ بہ اینڪہ منظورشان آرایش صورتم است نگاهے بہ لباس هایم انداختم و گفتم:مگہ چشہ؟! پدرم اخم هایش را درهم ڪشید:صورتتو میگم! بہ پدرم نگاہ ڪردم و گفتم:آهان!گفتم یڪم بہ خودم برسم مثلا خواستگارم قرارہ ببینہ! پدر و مادرم با تعجب نگاهے بہ هم انداختند و دوبارہ بہ من چشم دوختند. همانطور ڪہ بہ سمت اتاقم میرفتم گفتم:مامان نگفتہ،خودم فهمیدم! پدرم آرام گفت:حیام ڪہ نموندہ! خواستم وارد اتاق بشوم ڪہ دوبارہ بہ سمت دستشویے دوییدم. وارد شدم و در را بستم. مادرم چند تقہ بہ در زد و گفت:چت شدہ امروز؟!همش اون تویے! همانطور ڪہ جلوے آینہ ے روشویے ایستادہ بودم و با انگشت روے لبم میڪشیدم تا رنگ رژم را ڪمے تنظیم ڪنم گفتم:از وقتے قرص خوردم اینطور شدم! آب را باز ڪردم و چند لحظہ بعد آب را بستم. صبح واقعا حالم بد میشد اما حالا اثرات قرصے ڪہ خوردہ بودم تقریبا رفتہ بود ولے فیلم بازے میڪردم‌. مادرم با تعجب گفت:چہ قرصے؟! در را باز ڪردم و خارج شدم،بہ سمت آشپزخانہ رفتم و گفتم:دلم درد میڪرد یہ چندتا از قرصاے بابا خوردم! مادرم فریاد زد:چے؟! با عجلہ وارد آشپزخانہ شد و بہ سمت یخچال رفت. ڪنارش ایستادم،بستہ ے قرص ها را بیرون آورد و با نگرانے گفت:سر خود چے خوردے؟! نگاهے بہ قرص ها انداختم و یڪ بستہ را برداشتم:از این خوردم! مادرم بستہ ے قرص را از دستم گرفت و با دقت نگاہ ڪرد. چند لحظہ بعد سرش را بلند ڪرد و با اخم نہ صورتم زل زد. _قرص مسهل خوردے؟! نگاهے بہ بستہ ے قرص انداختم و گفتم:دلم درد میڪرد‌. مادرم پیشانے اش را بالا داد:آهان!توام نمیدونستے این مسهلہ فڪر ڪردے مسڪن یا قرص دل دردہ! مظلوم سرم را تڪان دادم. صبح یڪ دانہ قرص مسهل خوردم،دو سہ تایش را هم در سطل زبالہ انداختم! ولے خب مثلا خوردہ بودم دیگر! مادرم سرش را بہ نشانہ ے تاسف تڪان داد. باز بہ سمت دستشویے دویدم. صداے پدرم آمد:آیہ چش شدہ؟! مادرم پوفے ڪرد و گفت:قرص مسهل خوردہ،با این وضع نمیتونہ بیاد! لبخندے روے لبانم نقش بست،تا حدے موفق شدہ بودم! پدرم بلند گفت:چے؟! دو سہ دقیقہ بعد،از دستشویے خارج شدم،پدرم نگاهے بہ من انداخت و گفت:اون از وضع صورتش،اینم از این! بہ سمت اتاق رفتم و وارد شدم. براے اینڪہ شڪ نڪنند چادرم را از روے تخت برداشتم و سر ڪردم. از اتاق خارج شدم،میدانستم محال است پدرم من را با این آرایش بیرون ببرد چہ برسد بہ خانہ ے ڪسے هم تیپ خودش! رو بہ پدر و مادرم گفتم:فقط یہ لحظہ من باز برم. مادرم سریع گفت:مصطفے سریع زنگ بزن بہ دوستت بگو یہ مشڪلے پیش اومدہ نمیتونیم بیایم. پدرم با عصبانیت گفت:میخواید فقط منو سڪہ ے یہ پول ڪنید! مادرم بے حوصلہ پاسخ داد:نمیبینے وضعشو؟!بریم خونہ مردم اونجام از دستشویے درنیاد! پدرم گفت:اونش بہ ڪنار من با این وضع ظاهرش اینو ڪجا ببرم؟! سریع گفتم:مگہ وضع ظاهرم چشہ؟!چادرمم ڪہ مرتبہ! خواستم بہ پدرم بفهمانم تاڪید بر چادر پوشیدن اجبارے لازم نیست! چرا و چطور چادر پوشیدن مهم است! فقط چادر شرط نیست! اگر فقط چادر است خب آرایش صورت من چہ اشڪالے دارد؟! میخواستم این ها را غیرمستقیم بگویم! قرمز ڪنہ! ... نویسنده این متن👆: 👉 ╭┅═ঊঈ💕ঊঈ═┅╮ join : sapp.ir/roman_mazhabi ╰┅═ঊ
یوتاب› داستان کوتاه› پسرک و خدا پسرك و خدا 🌺🍃شب کریسمس بود و هوا، سرد و برفی. پسرک، در حالی‌که پاهای 👣برهنه‌اش را روی برف 🌨جابه‌جا می‌کرد تا شاید سرمای برف‌های کف پیاده‌رو کم‌تر آزارش 😣بدهد، صورتش را چسبانده بود به شیشه سرد فروشگاه و به داخل نگاه می‌کرد. 🌺🍃در نگاهش چیزی موج می‌زد، انگاری که با نگاهش، نداشته‌هایش را از خدا طلب می‌کرد. خانمی که قصد ورود به فروشگاه را داشت، کمی مکث کرد و نگاهی به پسرک که محو تماشا بود، انداخت و بعد رفت داخل فروشگاه. چند دقیقه بعد در حالی‌ که یک جفت 👞👞کفش در دستانش بود بیرون آمد و گفت: آهای، آقا پسر! پسرک برگشت و به سمت خانم رفت. چشمانش برق می‌زد🤩. وقتی آن خانم، کفش‌ها 👟👟را به ‌او داد. پسرک با چشم‌های 😃خوشحالش و با صدای لرزان پرسید: شما خدا هستید؟ - نه پسرم، من تنها یکی از بندگان خدا هستم. - آها، می‌دانستم که با خدا نسبتی داری. بله دوستان به قول اشو زرتشت: خوشبخت ترین فرد کسی است که بیش از همه سعی کند دیگران را خوشبخت سازد. @abbass_kardani
4_5794045310485398319.mp3
3.22M
کجا میری بی‌معرفت؟!😭 اما نامردا... منم یه زمانی مثل شما زلال و جاری بودم پاڪ بودم💚 کنارتون بودم رفیقتون بودم بابا اگه اینا نبودم😞 نوکرتون که بودم...🥀 @abbass_kardani🌹
جهت سلامتی امام زمان عج الله الفرجه الشریف 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 بخوان دعای فرج رادعااثردارد دعاکبوترعشق است وبال وپردارد 🌺دعای منتظران درعصرغیبت🌺 اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسکَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى ❤️برای سلامتی آقا❤️ بسم الله الرحمن الرحیم اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً 💖دعای فرج💖 بسم الله الرحمن الرحیم اِلهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاء ُ وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛ يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیت الله فی ارضه به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای میکنیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد 🌺براسلامتی و ظهور امام 🌺 🌺زمان صلوات محمدی هدیه 🌺 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 کنیم 🌺شبتون مهدوی انشاءالله 🌺 🌺 🌺 @abbass_kardani🌺🌺
✋ 🌸نـذر سلامتی و فرج امام زمان ارواحنا فداه هر شب مرتبه سوره را قرائت میکنیم و ثوابش را به محضر هدیه میکنیم تا ظهور ایشان نزدیک و سلامتی ایشان پایدار باشد. اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💖 🦋🦋 @abbass_kardani 🦋🦋
•┄══🌤❝سـلـام❞🌤══┄• 🌤 شهیدعباس کردانی ذکر روز پنجشنبه: لاالاالله الملک الحق المبین 100 مرتبه •┄═•🌤•═┄• @abbass_kardani✅ •┄═•🌤•═┄•