eitaa logo
کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
1.1هزار دنبال‌کننده
31.6هزار عکس
23.5هزار ویدیو
125 فایل
کانال دوستداران شهید مدافع حرم شهید عباس کردانی لینک کانال @abbass_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ارتباط با خادم کانال،، @mahdi_fatem313
مشاهده در ایتا
دانلود
💠صبحانه خطری 🔸با حسین تازه آشنا شده بودم و از خصوصیات او اطلاعی نداشتم. بعد از مدتی دوستی ما گل کرد و برای با کلاس مرا به خود در پدافند فاو دعوت کرد. 🔹لباسم را مرتب کرده و با یااللهی وارد شدم. چشمم که به سنگر درهم و برهم او افتاد، جا خوردم؛ گونی های سنگر سوراخ سوراخ بودند و خاکی از آن ها به داخل ریخته شده بود و تراورزهای سقف پر از تیرهای کلاش. 🔸به روی خود نیاوردم و جایی برای نشستنم پیدا کردم. در گوشه ای دیگر، او که تازه از شبانه آمده بود هم به خوش فرو رفته بود. بین ماندن و در رفتن مردد شده بودم. خدایا این چه سنگر ویرانی است که اینها برای خود درست کرده اند. 🔹حسین در حالی که با سروصدا به دنبال چیزی در ظروف می گشت، خوش آمدی به من گفت و عصبانی به سراغ همسنگر خود که ظاهراً آنروز نوبت بود رفت تا برای آماده کردن صبحانه او را بیدار کند. 🔸بعد از چند بار تکان دادن، صدای خواب آلودی بلند شد و گفت:" من تا صبح بیدار بودم و اصلاً نخوابیدم. بعداً می خورم". 🔹حسین هم که نمی خواست تنهایی از مهمانش کند به سراغ کلاش خود رفت و در جلو چشمان و نگران من چند تیر به گونی های بالای سر او زد و با صدای بلندتری گفت:"می گم بلند شو کتری رو برا صبونه آب کن. مگه تو امروز شهردار نیستی؟" 🔸از ترس در حال بودم که دیدم همسنگریش هم کم نیاورد و در همان حال دراز کش، با چشمان نیمه باز کلاش خود را رو به سقف گرفت و خشاب را کرد. بوی فضای سنگر را پر کرد و ..... 🔹در حالی که در گوشه ای گرفته بودم، با صدای لرزان و نگران رو به هر دو آنها کردم و گفتم :" بخدا من صبحانه نمی خوام، عجب تن به تنی راه انداخته اید!!". با عجله خود را به بیرون سنگر انداختم و در حال بودم که حسین بسیار آرام و صدایم کرد و گفت:" ببین، این جریان بین خودمان بماند" و برای اطمینان دستش را به سمت من دراز کرد تا قولش را محکم کرده باشد. در حال فرار بودم که گفت، باز هم تشریف بیاورید، میشم 😂👋 رضا بهزادی،گردان کربلا 😁 🍃🌹🍃🌹
توی همون سفر اول به #سوریه، در #خانعسل شیمیایی☠ شد، وضع سینه اش خراب شد و #تاولهای ریزوسیاه تمام پوستشو پر کرده بود اما از #خون_شهدا خجالت میکشید که بخاطر همچین چیزی بره دکتر و برگه #جانبازی بگیره #شهید_ابوالفضل_شیروانیان 🌷 🌹🍃🌹🍃
با #خنده میگفت: الان انگار یه عالمه چیز خوردم، دلم پر از غذاست #غذای_روح که آماده باشه غذای جسمم #تأمینه... 🌷شهید ابوالفضل شیروانیان 🌷 🍃🌹🍃🌹
کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
با #خنده میگفت: الان انگار یه عالمه چیز خوردم، دلم پر از غذاست #غذای_روح که آماده باشه غذای جسمم #
🔰با جدیت و جان و دل در کار میکرد...سریع و خیلی غیرتی...حتی گاهی عرق از سر و صورتش چکه میکرد😪 رو قطعات، اما دست بردار نبود و کار رو به نحو انجام میداد👌 🔰به مرکز آموزشی مهندسی مجتمع حضرت امیرالمومنین(ع)منتقل شده بود،دید چند تا رو گذاشتن برای فروش.یه نگاه بهشون انداخت👀 و گفتم اینها تعمیر میشن و مسئولین رو قانع کرد😊 🔰تعمیر اونها دویست سیصد میلیون تومان💵 آن موقع،به نفع سپاه بود👌تقریبا با انجام تعمیرات ابزارهای مختلف زرهی و ... بیست سی میلیون تومان به سپاه کار میکرد 🌹🍃🌹🍃
هوالمحبوب #دست مرا بگیر با خودت ببر به قبر این #شهر بدون تو بهشتش جهنم ست #پیکر_شهیدابوالفضل_شیروانیان #همسرانه 🍃🌹🍃🌹
درود خدا بر شهدا و دوستان شهدا✋ وقتی با یک شهیدی خو میگیریم ، اولش همش شک و تردید...نکنه یک رابطه ی یک طرفه است😔 نکنه منو نمیبینه😔 انقد دوستای پاک و مخلص داره که اصلا من گناهکار به چشمش نمیام💔 یک خرده که میگذره شک میکنی به رابطه!؟میپرسی اصلا اون منو میبینه😳اصلا منو به عنوان دوستش قبول داره؟!😳 عکسشو میگیری روبه روت بهش میگی اگه توهم منو به عنوان دوستت قبول داری یه نشونه بفرست😔 بزار بفهمم تو هم میخای رابطمون حفظ بشه😔 وقتی که یک نشونه ازش دیدی😍بهش ایمان میاری دنبال وقت خالی میگردی که بهش نگاه کنی و حرف بزنی باهاش دلت که میگیره به خودش میگی میگی داداشی دلم از زمینیا شکسته😢 خودت نگام کن😔 اصلا حس میکنی که داره نگات میکنه👀 با یک لبخند کنج لبش😊میگه من هستم ازاون موقع به بعد دیگه اون آدم سابق نیستی...اطرافیانت تغییرات رو در تو احساس میکنن😉 حرف و کنایه و نیش بقیه واست بی اهمیت میشه😏 توی دلت واسشون دعا میکنی و میگی داداشی دعا کن اینا هم یک روزی مثل من اسیر دوست شهید بشن و حال امروز منو بفهمن😔 میدونی ،میخوام یک چیزی بگم😔 همه ی ما ازوقتی دوست شهیدمون وارد زندگیمون شده حالمون خوب شده و این حال خوب رو اول از همه مدیون خدا و بعد شهدا هستیم😔 @abbass_kardani
عروسیمان رنگ و بوے خاصے داشت.😊 مسئول تالار بہ آقا مرتضے گفت: عروسے مذهبے در این تالار زیاد برگزار شدہ اما عروسے شما خیلے متفاوت بود.🤔 برگہ هایے را ڪہ در آن و بزرگان نوشتہ بودیم، بین مهمان ها توزیع ڪردیم و جالب آن ڪہ عدہ اے بہ ما گفتند آن جملات، راہ زندگیمان را عوض ڪرد!😇 براے ما خیلے جالب بود ڪہ تاثیر یڪ ڪلام معصوم در مڪانے بہ نام تالار عروسے، تاثیرگذار باشد … 👈 شهید مدافع حرم مرتضے زارع 📚 سایت ساجد 👌😍😍😍😍 😉 @abbass_kardani
🌸🍃 نوه دایـے ام بـود، کـم و بیـش رفـت و آمـد داشتیـم😊 خواستگارے ام 💐کہ آمد، پـدر و مادرم👨👵🏻 بـے چوݧ و چـرا قبـول کردند😌!! ولـے خـودم تردیـد داشتـم🤔؛ دو سـہ بـار آمـدنـد و رفتند،🚶 جواب مثبـت ندادم! هماݧ ایام مریض شدم 🤒و افـتادم توے بسـتر...😔 نزدیـک ظہـر آمـد خانہ ماݧ، از پشت در احوالم را پرسید😊 و بعد آماده شد براے نماز📿 آنـقـدر قشـنـگ اذاݧ و اقامـہ گفـت و نمـاز خوانـد، کہ یادم رفت مریضـم🙂 هماݧ نمـاز کار خـودش را کـرد!😍 شدم عروس💍 خـانہ💒 محمدناصر ناصرے ❤️ 🍁💐🌺🍀🌸🍂🍃🌻🌷🌿🌹 @abbass_kardani 💐🌺🍀🌸🍂🍃🌻🌷🌿🌹🍀
شهید حمید باکری : دعا کنید شهادت قسمتتان شود شهید حمید باکری ( قائم مقام لشگر ۳۱ عاشورا ) در قسمتی از وصیت نامهخود آورده است: دعا کنید که خداوند شهادت را نصیب شما کند که در غیر این صورت زمانی فرامیرسد که جنگ تمام می شود و رزمندگان سه دسته می شوند: ۱- دسته ای به مخالفت با گذشته خود بر میخیزند و از گذشته خود پشیمان اند. ۲- دسته ای راه بی تفاوتی را برمیگزینند و در زندگی مادی غرق می شوند و همه چیز را فراموش می کنند. ۳- دسته سوم به گذشته خود وفادار می مانند و احساس مسئولیت می کنند که از شدت غصه ها و مصائب دق خواهند کرد. پس از خدا بخواهید با وصال شهادت از عواقب زندگی بعد از جنگ در امان بمانید چون عاقبت دو دسته اول ختم به خیر نخواهد شد و جز دسته سومماندن سخت و دشوار خواهد بود. 🌹🌺🌷 @abbass_kardani 🌹🌺🌷
✨💕صبح خودرابا سلام به 14معصوم (ع)شروع کنیم💕✨ ❤️بسْمِﺍﻟﻠَّﻪِﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ❤ 💕ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ💕 ✨ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ✨ 🍃ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏِ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﺔُ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀ🍃 🌸ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ🌸 🌹ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺳﯿﺪَ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ🌹ِ 💖ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦَ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ💖 🌷ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺒﺎﻗﺮ🌷 🌺ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ🌺 💐ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍ ﻥِ ﺍﻟﮑﺎﻇﻢُ ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎته💐 💕ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ ﺍﻟﺮﺿَﺎ ﺍﻟﻤُﺮﺗﻀﯽ ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭﺑﺮﮐﺎﺗﻪ💕 ✨ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ✨ 🍃ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﻬﺎﺩﯼ🍃 🌸ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻌﺴﮑﺮﯼ🌸 🌺السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی یا خلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان... ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ🌺 🍃🌹التماس دعای فرج🌹🍃 @abbass_kardani
سلام و درود ما بر پاره های تن این ملت که در بیابان ها انیس و مونسی جـــــز نسیــــم بیابان و هم نشینی با حضــــرت زهــــــرا (س) ندارند .... صبحتون شهدایی #شهید_گمنام_بی_نشان @abbass_kardani✅
سلام بر تو ای شهید راه حق ... سلام به لبخند های زیبای شهادتت...  صبحتون زیبا به زیبایی لبخند شهدا صبحتون منور به نور شهدا @abbass_kardani✅
👆 به آسمان نیست ... بہ آمدن است ... تاریخ تولدشان را ڪہ میبینم میشوم شما را نمیدانم . 🔺
❖﷽❖ #شهیدچمران : خدایـــــا ! پستے دنیا و ناپایدارے روزگار را همیشه در نظرم جلوه گر ساز ... تا فریب زرق و برق عالم خاکے مرا از یاد و عظمت تو دور نکند! #چمرانم_آرزوست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠موشک جواب موشک😂 🔸مثل این که اولین بارش بود پا به منطقه می گذاشت. از آن آدم هایی بود که فکر می کرد شده است که انسان های گناهکار، به خصوص عراقی های فریب خورده را به هدایت کرده، کلید را دستشان بدهد. 🔹شده بود مسؤول تبلیغات . دیگر از دستش شده بودیم. وقت و بی وقت بلندگوهای خط اول را به کار می انداخت و صدای و مارش عملیات تو آسمان پخش می شد و عراقی ها می شدند و هر چی مهمات داشتند سر مای خالی می کردند. 🔸از رو هم نمی رفت.تا این که انگار طرف مقابل، یعنی عراقی ها هم دست به زدند و آنها هم بلندگو آوردند و نمایش شد. مسؤول برای اینکه روی آنها را کم کند، نوار «کربلا، کربلا، ما داریم می آییم» را گذاشت. 🔹لحظه ای بعد صدای از بلندگوی عراقی ها پخش شد که: «آمدی، آمدی، خوش آمدی جانم به قربان شما. قدمت روی چشام. صفا آوردی تو برام!» تمام بچه ها از ریسه رفتند و مسؤول تبلیغات رویش کم شد و کاسه کوزه اش را جمع کرد و رفت.😂😂 منبع: کتاب رفاقت به سبک تانک 😁 🍃🌹🍃🌹
روز سوم عمليات بود. آن روز،‌ نماز ظهر را به او اقتدا كرديم. سر نماز عصر،‌ يك حاج آقاي روحاني آمد.نماز عصرراايشان خواند.مسئله‌ي دوم حاج آقا تمام نشده،‌ حاجي #غش كردو افتاد. ضعف كرده بود و نمي‌توانست روي پا بايستد🚫.سرُم به دستش بود وگوشه‌ي سنگر نشسته بود.بادست ديگر بي‌سيم📞 را گرفته بود و با بچه‌ها صحبت مي‌كرد؛‌خبر مي‌گرفت و راهنمائي مي‌كرد.اين‌جا هم ول كن نبود. #شهید_ابراهیم_همت
کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
روز سوم عمليات بود. آن روز،‌ نماز ظهر را به او اقتدا كرديم. سر نماز عصر،‌ يك حاج آقاي روحاني آمد.نما
🌷 💠سردار خيبر 🌷اسفند ۱۳۶۲، تخت فلزی را از دل کشوی بیرون کشیدند. تو با لب هایی که نداشتی لبخند زدی😊 و نور چراغهای 💡سردخانه، هایی را که نداشتی،‌ اذیت کرد و بعد رو برگرداندی که همسرت را ببینی👀، با که نداشتی و خواستی با دستت، دست سرد همسرت را بگیرى، با که نداشتی و اسمت را که فریاد می زد🗣؛ شنیدی، با گوش هایی که نداشتی😭 🌷و بعد زمزمه کردی «گریه نکن🚫 ....» اما او صدایت را نشنید🔇. از پا افتاد، ضجه زد😭 و با چادرش، چهره غمگینش را پوشاند تا ها اشک هایش را نبینند. ! سرت را گذاشتی، مجنون بماند که دلـ❤️ ما، تا ابد، در حسرت دوباره دیدن هایت بسوزد؟ که هی فرود آمدن گلوله توپ💥 را کنار موتوری🏍 که ترکش نشسته بودی در ذهنمان مرور کنیم 🌷و داغ مان هزار هزار بار تازه شود؟ که هی یادمان بیاید جای خالی را و دستت را و بادگیر سبز و عرقگیر عنابی ات را که و خاکستر داشت؛ اما هنوز ته مانده ای از عطرت😌 به آن وفادار بود و نمی رفت🚫. 🌷آنها که از برگشتند، گفتند: تو سفارش کرده بودی «یا همه، اینجا می شویم🕊 یا را نگه می داریم.» و این جمله ات جان کلام عملیات خیبر بود👌 از زبان که سردارش بودی، فرمانده لشکر ، نور✨ چشم همه هایی که همشهری ات🏙 بودند. 🌹🍃🌹🍃 @abbass_kardani
دوست شهی❤️دت کیه..؟؟ از اون رفیق فابریکا؟👌 از اونا که همیشه با همن؟✌️ خیلی حال میده😍 امتحان کردی؟ هرچی ازش بخوای بهت میده!! آخه خاطرش پیش خدا خیلی عزیزه💞 شهیدت میکنه! @abbass_kardani
کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
دوست شهی❤️دت کیه..؟؟ از اون رفیق فابریکا؟👌 از اونا که همیشه با همن؟✌️ خیلی حال میده😍 امتحان کردی؟ ه
📝 💠رفیق شهید ⚜وقتی با یک خو میگیریم💞 اولش همش شک و تردید نکنه یک رابطه ی یک طرفه است😕 نکنه منو نمیبینه انقد دوستای و مخلص داره که اصلا من گناهکار🚫 به چشمش نمیام ⚜یک خرده که میگذره شک میکنی به رابطه میپرسی اصلا اون منو میبینه👀 اصلا منو به عنوان دوستش قبول داره؟!😟 ⚜عکسشو میگیری روبه روت بهش میگی اگه توهم منو به عنوان# دوستت قبول داری یه نشونه بفرست📩 بزار بفهمم هم میخای رابطمون حفظ بشه وقتی که یک نشونه ازش دیدی😍بهش ایمان میاری ⚜دنبال وقت خالی میگردی⌚️ که بهش نگاه کنی و بزنی باهاش دلت که میگیره💔 به خودش میگی میگی دلم از زمینیا شکسته😢 خودت نگام کن ⚜اصلا حس میکنی که داره نگات میکنه👀 با یک لبخند کنج لبش😊 میگه ⚜ازاون موقع به بعد دیگه اون آدم نیستی.اطرافیانت تغییرات رو در تو👤 احساس میکنن.حرف و و نیش بقیه واست بی اهمیت میشه😌 ⚜توی دلت💖 واسشون دعا میکنی و میگی داداشی دعا کن اینا هم یک روزی مثل من اسیر بشن و حال امروز منو بفهمن ⚜میدونی ،میخوام یک چیزی بگم همه ی ما ازوقتی دوست 🌷 وارد زندگیمون شده حالمون خوب شده😍 و این حال خوب رو اول از همه خدا و بعد شهدا هستیم✌️ 🌹🍃🌹🍃 @abbass_kardani
#رفیق_شهیدم...🌷 دلم بدجور #هواےشهادت دارد مےخواهم شهیدشوم ولے مےترسم باشهادتم آبروی شهداراهم ببرم...😭 درست اهل شهادت نیستم فقط #عاشق شهادتم اما آرزوکه عیب نیست،هست؟ آن هم برای جوانان 🍃🌹🍃🌹