#شهادتــــــ
همین است دیگر
به ناگه پنجره ای باز میشود
به سمتِ #بهشتــــ🌸🍃 ...
#مهم_تویی که چقدر
از دلبستگی هایِ💞 این طرفِ پنجره
دل کنــده ای💕 ...
📸شهيد مدافع حرم
#فرشاد_حسونی_زاده
#اهواز
#هادی_کجباف
#حمید_مختاربند
#شوشتر
#داوود_نریمیسا
#اهواز
#عارف_کائید_خورده
#دزفول
#عباس_کردانی
💢یکی از خصوصیات بارز این شهید که نمود بسیاری داشت، #لبخند همیشگی او بود و من به یاد ندارم که عمویم را یک بار اخم بر چهره دیده باشم. در عکسهایی نیز که از سوریه ارسال شده است این ویژگی شهید نمایان است.
▪️او تعامل بسیار خوبی با جوانان داشت و علاوه بر اینکه خود اهل #ورزش بود، جوانان را با برگزاری بازیهای #فوتبال و امثالهم به ورزش کردن دعوت میکرد. چند روز پیش روحانی آن مسجدی که عمویم در آنجا فعالیت داشت میگفت که شهید زلقی همواره تاکید داشت مسجد تنها جای نماز خواندن نیست و باید از فضاهای موجود در مسجد برای تربیت کودکان و نوجوانان استفاده کرد، این تربیت شامل برگزاری کلاسهای معرفتی، ورزشی و… است.
📸شهید مدافع حرم
#محمد_زلقی
#دزفول
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
🌺🌺 @abbass_kardani🌺🌺
عاشقانه های شهدا♥️
🔸بچه اولمون #قزوين به دنيا اومد. ماه های آخر بارداری رفته بودم قزوين، تا پدر، مادرم مواظبم باشن. در مورد #اسم بچه قبلاً با هم حرفامونو زده بوديم. #عباس دلش میخواست بچه اولش دختر باشه.
🔹ميگفت: "دختر دولت و #رحمت واسه خونه آدم مياره..." قبل به دنیا اومدن بچه، بهم گفته بود: "دنبال يه اسم واسه بچه مون گرد که# مذهبي باشه و تک👌 از کتابی که همون وقتا ميخوندم پيدا کردم: #سلما
🔸تو کتاب📗 نوشته بود، سلما اسم قاتل يزيد بوده. دختری زيبا😍 که يزيد (لعنة الله عليه) #عاشقش ميشه. اونم زهر ميريزه تو جامش.
🔹بهش گفتم که چه اسمی روانتخاب کردم. دليلشم براش گفتم. خوشش اومد. گفت: "پس اسم دخترمون ميشه، سلما😍 گفتم: اگه پسر بود...؟
🔸گفت: نه❌ #دختره. گفتم: حالا اگه پسر بوووود؟؟؟ گفت: حسين…اگه پسر بود اسمشو میذاریم حسین. بچه که دنيا اومد. #دزفول بود.
🔹بابام تلفنی☎️ خبرش کرد. اولش نگفته بود که بچه# دختره گمون میکرد ناراحت میشه. وقته بهش گفت، همونجا پای تلفن #سجده_شکر کرده بود. واسه ديدن من و بچه اومد قزوين.
🔸از خوشحالی اينکه بچه دار👶 شده بود. از همون دم در #بيمارستان به پرستارا و خدمتکارا پول💰 داده بود. يه سبد بزرگ گلايل💐 و يه #گردنبند قيمتی هم واسه خریده بود. دخترم سلما دختر زيبايی بود. پوست لطيف و چشای خوشگلی داشت. عباس يه کاغذ درآورد و روش نوشت:
✍"لطفاً مرا نبوسيد..."❌
خودشم اونقده ديوونه ش بود که دلش نميومد #بوسش کنه😄
راوی: همسر شهید
#شهید_عباس_بابایی
🌺🌺🌺 @abbass_kardani 🌺🌺🌺