کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
#شهید_ابوالفضل_شیروانیان🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @abbass_kardani✅
#خاطرات_شهدا 🌷
🔹علاقه ی خاصی به #حضرت_زهرا(سلام الله علیها) و حضرت زینب(سلام الله علیها) داشت. #دهه ی اول فاطمیه هرسال صبح بعد از نماز📿، منزل پدرشهید #خیمه ی حضرت زهرا(علیهاالسلام) و مراسم عزاداری 🏴حضرت برپاست.
🔸سال 92 که #آخرین سال حضور ابوالفضل در مراسم بود، و روزهای آخر زمستان،
و روز آخر مراسم، خیلی هوا بارانی🌧 بود، به این صورت که تمام فرشهای کف حیاط را برداشتیم و از #شدت باران و خیسی کف حیاط و سقف پارچه ای ،نمیشد🚫 فرشها را بچینیم.
🔹نیمه شب🌒 بود که دیدم #ابوالفضل سر سجاده نشسته و داره گریه میکنه😭.رفتم کنارشو 👥گفتم تا دیر وقت که بیدار بودی ، پاشو بخواب که برای مراسم فردا ،که روز #شهادت_حضرت_زهرا هست، آماده باشی.
🔸گفت: چطور میخوای خوابم ببره وقتی که #خیمه ی حضرت زهرا رو آب گرفته و جا برای عزادارای 🏴خانم کمه...(چون داخل حیاط و ایوان ،قسمت مردانه بود و داخل اتاق هم زنانه)
🔹گفتم: کاری که از دستت برنمیاد چون اخبار هواشناسی⛈ گفته این باران تا #سه روز ادامه داره .گفت: میتونم که خدا رو به آبروی حضرت زهرا #قسم بدم که آبروی هیئت حضرت رو نگه داره😭، چون روز #شهادت خیلی اینجا شلوغ میشه و ما شرمنده ی عزادارا میشیم😞.
🔸داشت گریه میکرد 😭و خدا رو قسم میداد و بلند شد دو رکعت نماز #توسل به حضرت زهرا(علیهالسلام)خوند و آروم شد و گفت دیگه سپردم به #خودشون و خوابید😴.موقع اذان که بیدار شدم دیدم باران بند اومده☁️
🔹ابوالفضل تمام فرشها رو پهن کرده و داره زیر خیمه ی بی بی #نماز میخونه و گفت دیشب از خدا خواستم بعد از روضه ی حضرت زهرا باران رحمتت 🌧رو برامون بفرست، و #مطمئنم فعلا بارانی در کار نیست.❌
🔸همه #نگران باریدن باران و خیس شدن خیمه بودند و ابوالفضل آرامِ آرام.مراسم که تموم شد و #اخرین عزادار خداحافظی کرد👋 و رفت، ابوالفضل گفت زود باشید که از خدا تا آخر مراسم قول گرفتم و الان بارون ⛈شروع میشه.
🔹هنوز چند ثانیه ای⏱ از حرفش نگذشته بود که #باران_شدیدی باریدن گرفت و تا سه روز ادامه داشت...
#شهید_ابوالفضل_شیروانیان
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃 @abbass_kardani✅
🌴ابراهیم در هر سه وعده روی بلندی می ایستاد و #اذان می گفت، همیشه با پخش نوای ملکوتی اذان ابراهیم🔊 گلوله باران💥 دشمن #شدت می گرفت نمی دانم از چه چیزی #وحشت داشتند⁉️
🌴یادم هست یک روز، در کنار اصغر وصالی و #ابراهیم و چند نفر👥 از نیروها نشسته بودیم شخصی به ابراهیم اعتراض کرد😠 که چرا در هر موقعیتی، حتی زمانی که در #محاصره هستیم اذان می گویی؟! آن هم با صدای بلند🗣 و در مقابل دشمن!
🌴این سۇال در ذهن💭 بسیاری از افراد بود اما شاید #جرئت نمی کردند بیان کنند همه منتظر جواب شدند، #ابراهیم کمی فکر کرد و چند جمله بیشتر نگفت❌ تمام افراد جواب خودشان را گرفتند ابراهیم گفت: مگه توی #کربلا امام حسین (ع) محاصره نشده بود⁉️ چرا اذان گفت و درست در جلوی دشمن نماز خواند؟ بعد مکثی کرد و گفت: "ما برای همین #اذان_ونماز با دشمن میجنگیم."
#شهید_ابراهیم_هادی🌷
🌹🍃🌹🍃 @abbass_kardani
💢چرا امامحسین(ع) را دوست دارم!
✅امام حسين (ع) در حال خواندن نماز بودند که فقیری به در خانه ایشان آمد و با صدای بلند، تقاضای کمک کرد.
امام حسين علیهالسلام نماز خود را سریع تمام کردند و سراغ #فقیر رفتند. وقتی آثار تنگدستی را در آن فقیر مشاهده نمودند از اهالی منزل پرسیدند:
«در خزانه ما ، چقدر باقى مانده است؟»
پاسخ دادند:
«دويست درهم باقى مانده كه فرموده بودید آن را بين #اقوامتان تقسيم كنیم.»
امام حسین فرمودند:
«همه دویست درهم را بياور، كسى كه از اقوام من #سزاوارتر است آمده»
دویست درهم را آوردند و امام حسين علیهالسلام آن را به فقیر دادند و فرمودند:
«اين سکه ها را از من بگیر. از تو عذر مىخواهم که #ناچیز است. اگر دست ما خالی نبود، تو را همواره بهره مند مىكرديم، ولى این روزها دستمان خالى است. و بدان كه من تو را دوست دارم.»
مرد فقیر، به #شدت گريه كرد.
امام حسین علیه السلام از او پرسیدند:
«اشک هایت به #خاطر کم بودن مبلغی است که به تو دادم؟
فقیر گفت:
«نه ! گريهام براى این است كه دستهایی با اين سخاوت، چگونه رواست كه زير #خاك رود؟»
📚بحارالانوار، جلد ۴۴، صفحه ۹۱
داستان آموزنده
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
🖤🖤🖤🖤🖤🖤
💢چرا امامحسین(ع) را دوست دارم!
✅امام حسين (ع) در حال خواندن نماز بودند که فقیری به در خانه ایشان آمد و با صدای بلند، تقاضای کمک کرد.
امام حسين علیهالسلام نماز خود را سریع تمام کردند و سراغ #فقیر رفتند. وقتی آثار تنگدستی را در آن فقیر مشاهده نمودند از اهالی منزل پرسیدند:
«در خزانه ما ، چقدر باقى مانده است؟»
پاسخ دادند:
«دويست درهم باقى مانده كه فرموده بودید آن را بين #اقوامتان تقسيم كنیم.»
امام حسین فرمودند:
«همه دویست درهم را بياور، كسى كه از اقوام من #سزاوارتر است آمده»
دویست درهم را آوردند و امام حسين علیهالسلام آن را به فقیر دادند و فرمودند:
«اين سکه ها را از من بگیر. از تو عذر مىخواهم که #ناچیز است. اگر دست ما خالی نبود، تو را همواره بهره مند مىكرديم، ولى این روزها دستمان خالى است. و بدان كه من تو را دوست دارم.»
مرد فقیر، به #شدت گريه كرد.
امام حسین علیه السلام از او پرسیدند:
«اشک هایت به #خاطر کم بودن مبلغی است که به تو دادم؟
فقیر گفت:
«نه ! گريهام براى این است كه دستهایی با اين سخاوت، چگونه رواست كه زير #خاك رود؟»
📚بحارالانوار، جلد ۴۴، صفحه ۹۱
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆