eitaa logo
کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
1.1هزار دنبال‌کننده
31.6هزار عکس
23.6هزار ویدیو
125 فایل
کانال دوستداران شهید مدافع حرم شهید عباس کردانی لینک کانال @abbass_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ارتباط با خادم کانال،، @mahdi_fatem313
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 ❌ مردم از ترس با هم دست نمی دهند 💠 باشه قبول دست ندهید ولی ای کاش از ترس خدا هم : 👈 با دست نمی‌دادند ! 👈 به دست نمی زدند ! 👈 به دست درازی نمی کردند ! 👈 از و دست می کشیدند ! 👈 از دستگیری میکردند ! 👈 از و تهمت دست می کشیدند ! 🔸 وقتی برای آن ویروسی که فقط "احتمال می دهیم که به آن مبتلا می شویم یا خیر ! اینقدر اهمیت می دهیم و دست از خیلی چیزها می کشیم و مراقبت میکنیم 🔹ای کاش نسبت به گناه هم انقدر اهمیت میدادیم و دوری میکردیم و برای همه ی این "قطعی هایی که خداوند راجب آن به صراحت فرموده ؛ ارزشی قائل بودیم و از آنها پرهیز می کردیم. ❣✨❣✨❣✨❣✨❣ 💠 بله : پس ای فرزند آدم این را بدان ⬇️ 🔸که هر روز گرفتار سه مصیبت هستی و از هیچكدام از آنها پند و عبرت نمی گیرید... که اگر عبرت بگیرد 👈 دنیا و مشكلاتش برایتان ، آسان و سهل می شود. ✅ مصیبت اول اینكه، هر روز از عمرتان كاسته می شود. 🔹و اگر زیانی در اموالتان پیش بیاید غمگین می شوید ، و با اینكه میدانید سرمایه ممكن است بار دیگر دیر یا زود برمیگردد ؛ ولی عمر ، بله عمر ! اصلا قابل برگشت نیست. ✅ دوم: هر روز، روزی خود را می خورند، و اگرحلال باشد باید حساب آن را پس بدهند ؛ و اگر حرام باشد ، باید بر آن كیفر ببینند. 🔸و اما سومی که مهمتر از این دو است... ✅ هر روز را كه به پایانش می رسید یك قدم به آخرت نزدیك میشوید اما نمی دانید به سوی بهشت می روید یا به طرف جهنم ! ⚠️ پس مراقب اعمالتان باشید. 👌 @abbass_kardani🌹
سه دقیقه در قیامت 72.mp3
24.65M
🔈 شرح و بررسی کتاب 🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 🔊 جلسه هفتاد و دوم * ملکوت ارتباط با فقیر * چگونه در مورد توجه خدا واقع شویم؟ * در نظر گرفتن خدا در ارتباط اجتماعی * نگاه گدایی از خدا * خندیدن خدا به چه معناست؟ * ملکوت واکنش انسان در عرضه دنیا و آخرت * ملکوت ترک فعل حرام دامن * تفاوت آتش دنیا و ملکوت * در امان ماندن از هراس سنگین آخرت * ملکوت نداشتن قدرت نه گفتن به شهوت * رابطه بهشت و فطرت * ملکوت در کسب و حرام * سنخیت علت و معلول * فرار از دام ابلیس و گرفتار شدن در دام محبت خدا * ملکوت معاشرت با نامحرم * منکرهایی که معروف شده اند! * ملکوت دست دادن و شوخی با نامحرم * ذهن زنانه و ذهن مردانه در ارتباط اجتماعی * حجاب عین عدالت است! * ملکوت فریب در خرید و فروش * عنوان‌ها در ملکوت * ملکوت عدم رفع نیاز دیگران * معنای واژه قرآنی "ماعون" * ماجرای عابد بنی‌اسرائیل که خدا با عدلش رفتار کرد! * سیلی زدن به صورت مسلمان چه ملکوتی دارد؟ * ملکوت فریب و نیرنگ دیگران * یکی از مفاهیم بنیادین سبک زندگی 📅99/07/04 ⏰ مدت زمان: ۱:۰۸:۲۶ ❗️برای دریافت مجموع جلسات سه دقیقه در قیامت، از طریق لینک زیر اقدام نمایید. https://aminikhaah.ir/?p=508
⛔️ مال حرام و گرفتاری برزخی⛔️ مرحوم علامه طهرانی از مرحوم آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی نقل کردند که : آقا سید فرمود: یک روز هوا گرم بود و برای فاتحه و زیارت اهل قبور و ارواح مؤمنین، به وادی السلام نجف رفتم. چون هوا بسیار گرم بود. رفتم در زیر سایه بانی که بر روی قبری زده بودند نشستم. عمامه را برداشته و ابا را کنار زدم که قدری استراحت نمایم و برگردم. در این حال دیدم جماعتی از مُردگان، با لباس های پاره و مُندرس و وضعی بسیار عجیب به سوی من آمدند و از من طلب شفاعت کردند و گفتند :وضع ما بد است، تو از خدا بخواه ما را عفو کند. من به ایشان تندی کردم و گفتم: هر چه در دنیا به شما گفتند، که گوش نکردید و حالا که کار از کار گذشته طلب عفو می کنید؟! بروید ای مستکبران... مرحوم سید جمال می‌فرمودند: این مُردگان را می شناختم بزرگان و شیوخی از عرب، که در دنیا مستکبرانه زندگی می نمودند و آلوده به بودند و قبور شان در اطراف همان قبری بود که بر روی آن نشسته بودم. 📚نسیمی از ملکوت صفحه ۱۱۰ برگرفته از کتاب معاد شناسی جلد ۱ صفحه ۱۳۸
مردی در بصره، سال‌ها در بستر بیماری بود؛ به‌طوری که زخم بستر گرفته بود؛ و اموال زیادی را فروخته بود تا هزینه درمان خود کند؛ همیشه دست به دعا داشت. روزی عالمی نزد او آمد و گفت: می‌دانی که شفا نخواهی یافت! آیا برای مرگ حاضری؟ گفت: بخدا قسم حاضرم. داستان مرد بیمار به این طریق بود که، در بصره آمد؛ و طبیبان گفتند: دوای این بیماری آ‌ب لیمو است. این مرد، تنها آب لیمو فروش شهر بود. که آب‌لیمو را نصفه با آب قاطی می‌کرد و می‌فروخت. چون مشتری زیاد شد، کل بطری را آب ریخته و چند قطره‌ای آب‌لیمو می‌ریخت تا بوی لیمو دهد. مردی چنین دید و گفت: من مجبور بودم بخرم تا نمیرم، ولی دعا می‌کنم زندگی تو بر باد برود چنانچه زندگی مردم را بر باد می‌دهی و خونشان را در شیشه می‌کنی. عالم گفت: از پول حرام مردم، نصف بصره را خریدی! و حالا ده سال است برای درمان و علاج خود آن‌ها را می‌فروشی. می‌دانی از آن همه مال حرام چه مانده است؟ دو کاسه! آن دو را هم تا نفروشی و از دست ندهی، نخواهی مرد! و زجر کش خواهی شد. پس مالت را بده که بفروشند تا مرگت فرا رسد. پیرمرد به پسرش گفت: ببر بفروش، چون مال حرام ماندنی نیست. چون پسر کاسه‌ها را فروخت، پدرجان داد. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌🕊@abbass_kardani🕊 کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆