⏪خط امام از نظر دکتر چمران
🔰 الف- از نظر فلسفی
فقط تسلیم به خدا بودن، مبارزه دائمی با شرک و طاغوت، صُنع انسان کامل.
ایمان به خدا و روز آخرت و هدف تکامل انسان بسوی خدا و زندگی دار امتحان است.
همه رنگ ها و نژاد ها و قوم ها و ملیت ها در مقابل خدا برابرند، امتیاز فقط #علم_و_تقوی است.
🔰 ب- اخلاقی:
خود را برای خدا و انقلاب بخواهد،
⛔️نه آنها را برای خود
⛔️ محور خدا باشد نه خود او.
۱.تقوی و عمل صالح، روش باید شرعی باشد.
۲.عرفان
۳. تسلط بر نفس، مبارز با غرور، خودخواهی، مصلحت طلبی، منیت
۴. مبارز با دروغ، با تهمت، با شایعه سازی، با تبلیغات بی اساس و سیاست بازی.
🔰 ج- اقتصادی و استقلال اقتصادی:
۱. ضد استثمار، ضدربا ، ضد احتکار، مبارزه با سرمایه داری
۲. خودکفایی💪
۳. شکفتن استعداد ها، قبول مالکیت مشروط
🔰 د- سیاست خارجی: لا شرقیه، لا غربیه، کمک به مستضعفین دنیا، کمک به انقلاب های آزادی بخش
🔰 و- فرهنگی: استقلال فرهنگی، تکیه بر تراث اسلامی، مبارزه با غرب زدگی و شرق زدگی. .
📚حماسه عشق و عرفان، ص ۱۶۴
‼️ از خط امام دور نشویم
🍃🌹🍃:
┄┅══✼
❁﷽❁
#شهدا 🌷
حاج قاسم سليماني:
شرط شهید شدن شهید بودن است..
اگر امروز کسی را دیدید
که بوی
🌷 شهید 🌷
از کلام
رفتار
و اخلاق او
استشمام شد،بدانید او شهید خواهد شد
و تمام شهدا این مشخصه را داشتند.
🕊🕊
#گوشه_ای_ازخصوصیات_سیدمصطفی
🍃🌹در #خاطرات شهید اززبان مادرشهیدآمده است:
🍃🌹با من از شهادت حرف نمیزد.
میدانست ناراحت میشوم.
🍃🌹 اگر #عشق و #ارادهاش قوی نبود، بعد از شهادت #پسرداییاش، بار اولی که برمیگشت، دیگر به سوریه نمیرفت؛ اما خودش میخواست برود.
خودش میخواست وارد رزم شود. خودش آرزوی #شهادت داشت و بالاخره به آرزویش رسید.
🍃🌹خیلی #قانع بود. کم لباس میخرید.
با اینکه میگفتم برو لباس نو بخر، خودش دوست نداشت. پول دستش بود؛ ولی ولخرجی نمیکرد.
با همان لباسهای #کهنهای هم که میپوشید، چهرهاش #جذاب و #زیبا بود. گاهی میشد یک لباس را چند سال به تن میکرد.
🍃🌹بچۀ آرام و ساکتی بود. اهل دعوا و شرارت نبود.
خودش به فکر درس و تحصیل بود و هیچوقت برای شیطنت او در مدرسه مرا نخواستند. اصلاً یادم نمیآید که برای خواندن #نماز_صبح، او را صدا زده باشم.
خودش بیدار میشد و نمازش را میخواند. خودش وظیفه شرعیاش را میدانست و نیازی به گوشزدکردن من نداشت. به امور واجب و شرعی حساس بود.
🍃🌹 #شوخ بود و باروحیه. اهل #ورزش بود.
آدم فعالی که برای ورزش صبحگاهی همیشه اولین نفر بود. اشتیاق سید مصطفی بقیه بچهها را به وجد میآورد.
🍃🌹به قشر طلبه احترام میگذاشت و #درس_طلبگی را دوست داشت. هیچوقت نشنیدم که از طلبه بودن پدرش خجالت بکشد؛ بلکه افتخار میکرد.
🍃🌹در یک حوزه علمیه ثبتنام کرده و چندماهی مشغول تحصیل شده بود تا #طلبه شود. من نمیدانستم؛ چون هیچوقت از کارهایی که انجام میداد، حرفی نمیزد و همه اینها را بعد از #شهادتش فهمیدم.
#شهید_سید_مصطفی_موسوی
ما فکر میکنیم #شهدا یه کار خاصیکردن که انقدر پاک بودن و #شهید شدن
نه رفیق!
واقعیتش اینه که خیلی کارها رو نکردن که #شهید شدن❤️🌸
@abbass_kardani✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷شهـــــــــادت 🌷
✨چه زیبا گفتی عباس عزیز:
"اومدم سرمو تقدیم حضرت زینب کنم"
🔶خوش به سعادتت که بی بی جان خریدت،سلام ما رو به ارباب برسون
@abbass_kardani✅
#بسم_رب_الشهدا
#شهیدعباس_کردانی
#زندگینامه
✅#قسمت_نوزدهم
با تلاش مدیریت مستقل بسیج
دانش آموزی و ستاد ایثارگران و وزارت آموزش و پرورش بسیج دانش آموزی در مدارس سازماندهی شد و در سال تحصیلی 73-74 (5/1 میلیون)نفر به عضویت آن در آمده بودند #عباس و الیاس هم در همان سال ها به عضویت بسیج درآمدند .
#عباس پراز شور و حال بسیج گری بود شیطنت های کودکیش هم مالامال از عطر جنگ و جهاد بود.
گاهی کله گرمی های #عباس خانه را به مرز خطر پیش می برد. حتی وقتی در خانه آرام و ساکت نشسته بود بیم. آن می رفت که جایی، گوشه ای ، کسی از شر جنگ بازی هایش به الامان درآید.
یک روز ساکت و آرام تابستانی صدای فریاد همسایه ها خانه را در برگرفت و ما بی خبر به هوای آنکه برای یکی از همسایه ها ممکن است اتفاقی افتاده باشد بیرون دویدیم در آن حال همسایه ها را دیدیم که همگی به سمت خانه ما می آمدند چه شده بود که خودمان از آن بی خبر بودیم جهت انگشتان اشاره همه به سمت #پشت بام خانه ما بود .
سقف خانه مثل تنور #دایه شده بود هر کس که توان داشت سطل ها و تشت های پر از آب را به سمت بام می پاشید.
آتش خاموش شد عباس هم مواد منفجره اش را بالای ایرانیت های که بر سقف خانه بود پنهان کرده بود و حالا این گرمای تابستان اهواز بود که رسوایش می کرد.
دوران پر شر و شور #نوجوانی عباس با همه شر و شورها و شیطنت هایش به پایان می رسید عباس برای خودش داشت مردی می شد، قد می کشید، قدش بلند می شد وقتی راه می رفت انگار یک #هاون سنگین آهنی به پایش بسته بودند.
گاهی صدای یکی بلند میشد.
"آرام راه برو انگار زمین لرزه شده"
کم کم عادت هایش شکل می گرفت برای خودش کسی می شد نوجوانی شخصیتش را ساخته بود.
حالا دیگر #عباس و الیاس و پرویز و محمود و علی و محسن و حبیب هرکدام برای خودشان کس دیگری بودند.کسی ،شخصیتی،فکری،نگاهی،یاوری،تکیه گاهی و ...
ما خواهرها به یکی تکیه می کردیم،از یکی ایده می گرفتیم ،با یکی بازی
می کردیم ،از کسی شادی و شور
می گرفتیم یکی آرامش می داد یکی درد و دل می شنید و یکی خوب حرف می زد....
به روایت از #خواهر_شهید
✅#ادامه_دارد ...
@abbass_kardani
🔴🔴📢📢📢📢📢📢📢
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
(🌹🌹باعرض سلام خدمت اعضا کانال #شهید عباس
کردانی🌹🌹))
ضمن تشکر از حضورگرمتان در کانال #شهید عباس
کردانی برای پیشبرد کانال در نظر داریم تا از
#دلنوشته های شمابزرگواران خطاب به #شهید استفاد
کنیم در کانال🖍
بزرگوارانی که مایل هستن برای #شهید #دلنوشته
بنویسن به آیدی زیر ارسال کنین تا درکانال قرارداده
شود🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@labike_yasahide
🌹🍃🌹🍃🌹
☀️با هـر سـلام صبــح
به آقــای بی کفــن،
انگــار روبروی حــرم ایســتاده ایم ...
با نـوکــری خــانـه ی ارباب بـاوفــا
احساس می کـنیــم
که ارباب زاده ایـم ...
🍃🍃🍃🍃🍃
بِسمِ اللهِ الرَحمنِ الرَحیم
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یااَباعَبْدِاللهِ وَعَلَی الاَْرْواحِ الَّتی
حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَدا ًمابَقیتُ
وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِمِنّی لِزِیارَتِکُمْ،
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#شهادت_نوشت
☝️ از خداوند درخواست شهادت کن
اگر خداوند فرمود که:
لیاقت شهادت را ندارے ..
بگو:
مگر آنچه را که تا به حال به من داده ای لیاقتش را داشتـــه ام؟
کدامین نعمتت را لایق بــــوده ام ڪه حالا برای این لیاقـــت داشته باشم؟
مگر تو تا به حال در بذل نعمت هـــایت به لیاقت من نگاه می کردی؟
°• شهادت •° را هم به باقی داده هایـت ببخـش.. 😭
اللهم ارزقنا توفیق الشهادة فی سبیلک
🌹🍃🌹🍃
💞🌸 #مروری_بر_زندگینامه 🌸💞
#شهادت
🍃💐در تیرماه سال65 در عملیات کربلای 1 فرماندهی #گردان_تخریب را به عهده گرفت
و در شورای فرماندهی لشکر 25 کربلا عضویت داشت
🍃💐 در سال 66 در عملیات #والفجر 10 در #حلبچه شیمیایی شد.
سپس در آخرین عملیات تهاجمی ایران به نام #بیت_المقدس 7 در #شلمچه ، بیست و چهار ساعت قبل از پذیرش قطعنامه 598 سازمان ملل توسط جمهوری اسلامی شرکت کرد.
🍃💐کمیل در 28 خرداد 67 به هنگام نصب پل ارتباطی بر اثر #اصابت_ترکش از ناحیه #کمر_قطع_نخاع شد و به دنبال آن با اصابت ترکـش به قسمتی از #قلب به شدت مجـروح گـردید، بلافاصله در بیمارستانی در اهواز بستری شد.
🍃💐 پس از مدتی از #اهواز به بیمارستانی در شیراز انتقال یافت. پس از آن هم به بیمارستان بوعلی #ساری منقل شد.
🍃💐اما سـرانجام کمیل ایمانی در تاریخ 19 تیر67 بر اثـر #شدت_جراحات به درجـه شـهادت رسید .
🍃💐او در طول مدت حضور در جبهه بیش از 6 بار مـجروح شد.
پیکر او در گلزار شـهـدای عبدالحسن زیـرآب سوادکوه به خاک سپرده شد.