eitaa logo
دقایق الحقایق!
232 دنبال‌کننده
51 عکس
5 ویدیو
21 فایل
ظرائف و لطائفی از معارف نظرات خود را حتماً بگویید : @Mahdiabdollahii
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹از دانشگاه همیشه و در همه جا این انتظار هست که محل جوشش و اوج دو جریان حیاتی در کشور باشد: اول؛ جریان علم و تحقیق، دوم؛ جریان آرمان‌گرایی‌ها و آرمان‌خواهی‌ها... «مقام معظم رهبری». 🔸«علم» و «آرمان» می‌تواند دو جریان هم‌افزا در «حوزه» و «دانشگاه» برای تحقق «اهداف انقلاب» و «تمدن اسلامی» باشد ... @abdollahimahdi
🔸سکوت یا فریاد ؟! «فریاد انتقام ملت ایران، سوخت حقیقی موشک‌هایی بود که پایگاه آمریکایی را زیر و رو کرد.» (مقام معظم رهبری) مقام معظم رهبری با این جمله تکلیف را روشن کرده‌اند. کنشگری فعال جمهوری اسلامی در صحنه بین‌المللی برآیند اراده ملت ایران است ، آن‌هایی که به شجاعت مدیران دیپلماسی و یا حتی فرماندهان سپاهی دلخوش کرده‌اند و منتظرند تا ایشان تصمیم درخوری بگیرند نبایستی از وظیفه خود در فریاد حق‌طلبی و مطالبه‌گری غفلت کنند و حتی آن حزب‌الهی مدعی ولایت‌مداری که با فهم ناقص از رابطه ولایت و امت صرفاً چشم به دهان رهبری دوخته تا بیانات ایشان را تکرار و تبعیت کند بایستی بداند آن‌چه مطلوب است «نصرت» ولی است و بخشی از آن حرکت جلوتر از امام در مسیر ترسیم شده توسط امام برای خط‌شکنی و فضاسازی و زمینه‌سازی تصمیم امام است... تصمیم امام برآیند اراده‌های امت و در رأس آن خواص است البته اراده‌ها در جهت حق، حول اراده محوری امام و در امتداد آن... البته اینجا لازم است که تذکر داده شود در مطالبه‌گری و حق‌طلبی‌ها ، شبکه اجتماعی مؤمنان بصورت هماهنگ شرط است و این شبکه هماهنگ تا حد زیادی ضامن مصونیت مواضع این جریان خواهد بود و هر کسی نمی‌تواند و نباید بدون اقناع و تفاهم با جبهه خودی مطالبه‌گری و اتخاذ موضع مستقل نماید... خلاصه هر جا جبهه خودی و در رأس آن خواص در فریاد موضع حق‌طلبانه و مطالبه کنشگری به‌موقع و واکنش مناسب کوتاهی کنند ممکن است امام هم به تصمیم مناسبی نرسد... هر چند مفروض است امام در مواردی بواسطه امدادها و هدایت‌های غیبی موضعی بگیرد و فرمانی صادر کند که امت حزب‌الله و جبهه انقلابی و حتی خواص هم متحیر بمانند ... سئوال: اگر ندانیم سکوت جمهوری اسلامی ، استراتژیک است یا انفعال ، چه موضعی بگیریم ؟ گوش به اشارات رهبری و متکی به فهم و عقلانیت جمعی بدون اتهام ترس و انفعال به تصمیم‌گیران نظام بر ضرورت انتقام و کنشگری فعال تأکید نماییم مگر آنکه بر استراتژیک بودن این سکوت مفاهمه کافی و توجیه مناسب و اجماع نسبی صورت گیرد که به نظر بنده فعلا چنین چیزی نیست! @abdollahimahdi
🔸پارادوکس انتقام فرایندی! در معنای فرایند، وسعت حرکت شامل مراتب و مراحلی مفروض است حال آنکه انتقام ناظر به واقعه‌ مشخص و موردی و مقطعی است! محو اسرائیل و خروج آمریکا از منطقه و نابودی طاغوت و استکبار را که از قبل جزو اهداف و آرمان‌ها و مأموریت‌های ما بود! اینها را به اسم انتقام فرایندی برای «انتقام» شهادت سرداران سپاه و مانند ایشان فاکتور نکنیم! نیازمند اقدام فوری، قاطع و سخت است تا بازدارندگی داشته باشد و الّا اگر بخواهیم منتظر فرارسیدن زمان ضربه نهایی و نابودی اسرائیل و آمریکا شویم، جنایات دشمن بارها تکرار می‌شود... خوف از وقوع جنگ نیز بهانه کافی برای انفعال نیست! چه بسا بازدارندگی از جنگ در نشان دادن قدرت و اقتدار بواسطه انتقام سخت و به‌موقع باشد! چه بسا تکلیف، ورود به جنگ و حتی خسارت مادی و تخریب زیرساخت‌ها و...برای مقاصد بالاتری باشد! خدا کند محاسبات مادی در این تعلل‌ها اثری نداشته باشد! اگر جنگ و کشته‌شدن و تخریب ملاک است، هم عاقلانه نبود! @abdollahimahdi
🔸حمله به «فیک» یا «ایام الله» ؟! آیا حمله به عین الاسد خون شهید سلیمانی بود؟! طبق فرمایشان مقام معظم رهبری، سیلی حمله به عین الاسد غیر از انتقام شهید سلیمانی است و نتوانسته این انتقام را محقق سازد بلکه دنبال فرصت مناسب برای انتقام از قاتلین و جنایت‌کاران هستیم: «...یکی هم اخراج آمریکا از منطقه است که این همّت ملّت‌ها و سیاست‌های مقاومت را می‌طلبد که بایستی این کار را انجام بدهند؛ این، سیلی سخت است. البتّه اینها غیر از انتقام از قاتل است؛ اینهایی که گفتیم، مربوط به مجموع استکبار و آمریکا است؛ قاتل سلیمانی و آمر به قتل سلیمانی باید انتقامشان را پس بدهند؛ آن به جای خودش محفوظ است. اگر چه به گفته‌ی یک عزیزی، کفش پای سلیمانی هم بر سرِ قاتل او شرف دارد و سرِ قاتل او هم برود، فدیه‌ی کفش سلیمانی هم نمیشود؛ این هست امّا بالاخره غلطی کردند، بایستی انتقام پس بدهند؛ هم آمر، هم قاتل بدانند که در هر زمان ممکن، هر وقت ممکن شد -ما دنبال وقت ممکن هستیم- باید انتقامشان را پس بدهند....» شکی نیست حمله به عین الاسد، سیلی سختی به آمریکا بود و مناسبات جهانی را در مواجهه با طاغوت و استکبار به نفع جبهه مقاومت و جمهوری اسلامی تغییر داد و اکنون موقعیت آمریکا در جهان متزلزل شده است و دست و پایی که می‌زند برای نجات از افول و سقوط و اضمحلال است... از این‌جهت این حادثه بی‌نظیر، از است، نقطه عطفی در تاریخ و است و باید در اذهان تکریم و تعظیم شود ... اما از چه جهت فیک است؟ از آن‌جهت که پاسخ درخوری برای انتقام خون شهید سلیمانی نبود و آمریکا با اطلاع از حمله از طریق عراق، آنجا را تخلیه کرده بود و آنچنان تلفات جانی نداشت که موجب «یشف صدور قوم مؤمنین» شود... پس از شهادت سرداران دیگر سپاه و دیگر شهیدان نیز منتظر انتقام خون ایشان هستیم و نباید انتقام تاریخی و بلندمدتی که مأموریت نظام است، به اسم انتقام خون شهیدان فاکتور کنیم! هر چند تعبیر «فیک» به ظاهر حس ناسازگاری با فرمایشات رهبری ایجاد می‌کند و بهتر بود چنین گفته نشود، لکن صرفاً بخاطر یک تحلیل به ظاهر متفاوت، بزرگواری را ضدانقلاب نکنیم! با درک ابعاد انتقام و دقت در کلام رهبری می‌توان توجیه مناسبی برای این بیان داشت که منجر به اختلاف درونی جبهه انقلابی نشود ... @abdollahimahdi
🔸معماری و زنان اگر «خانواده» یک مهندسی الهی در ایجاد مهم‌ترین پایگاه کانونی برای تربیت و تعالی انسان است، طبیعی است که مناسبات تمدن غرب به سوی اضمحلال کانون خانواده سیر می‌کند و در این سیرظلمانی که جاهلان داخلی هم دنباله‌رو هستند، مقابل کارشناسان دینی که سیر خروج از ظلمات به‌سوی نور و احیای «خانواده» دارند، به اسم علم و تخصص می‌ایستند... یکی از مصادیق، معماری منازل است، وقتی منازل بر اساس الگوهای غربی تبدیل به قفس شدند، حبس زن در منزل برای امر «خانه‌داری» مصداق بارز زن‌آزاری است! یک زن در خانه‌ای وسیع، حیات‌دار و دارای فضای طبیعی و... بهترین زمینه و فرصت را برای نقش‌آفرینی مطلوب همسرداری و تربیت فرزند و اعتلای خانواده دارد ... @abdollahimahdi
🔸جهت‌گیری صحیح شرط صحت عملکرد! گاهی در مقایسه جمهوری اسلامی با دیگر کشورهای جهان نتیجه می گیرند که رتبه کشور ما با توجه به معیارها کمتر از بسیاری کشورهای دیگر است! و یا گاهی با اشاره به کلام مشهور سید جمال الدین اسد آبادی نتیجه می گیرند که « در شرق اسلام هست مسلمان نیست و در غرب مسلمان هست و اسلام نیست»! و یا اخیراً در فضای سیاسی مقایسه دولتها، به برتری دولتی نسبت به دولت دیگر حکم می کنند... برای اینکه قضاوت دقیق‌تری نسبت به این مسئله داشته باشیم توجه به چند نکته حائز اهمیت است : 1- بر اساس معارف اسلامی، در ارزیابی فرد، گروه یا جوامع می بایست «جهت‌گیری» را اولویت اول قرار داد و اگر جهت‌گیری اشتباه یا انحراف داشته باشد، دیگر معیارها ارزش چندانی نخواهند داشت، بنابراین جمهوری اسلامی ایران که جهت گیری مردم و نظام و انقلاب، توحید و ولایت و شریعت است، با دیگر جوامع الحاد و کفر که جهت اصلی را گم کرده‌اند و این معیار و ملاک اساسی را ندارند، قابل مقایسه نیست ولو اینکه در فروعات و برخی رفتارها و عملکردها و احیاناً عقلانیت مادی و تمدنی، بهتر و برتر ارزیابی شوند.(حَقٌّ يَضُرُّ خَيْرٌ مِنْ بَاطِلٍ يَسُر) [این نکته هم در حاشیه بحث مورد توجه قرار گیرد که فرد یا جامعه‌ای که جهت‌گیری درستی نداشته باشد، از ناحیه ابلیس و شیاطین جن و انس در رعایت ظواهر خوبی‌ها آنچنان مورد دشمنی و ممانعت و مخالفت قرار نمی‌گیرد. مثلاً در مورد نظم و نظافت اهل سنت در برپایی نماز و دیگر شعائر نیز اینگونه گفته‌اند که شیطان با اعمال آنها کاری ندارد لذا فرموده‌اند «صلّی او زنا»! و بیشترین تمرکز شیاطین جن وانس و ایجاد دشمنی و ممانعت بر اعمال و رفتار شیعیان است... این نکته نیز قابل توجه است که اگر جهت گیری صحیح بود، کجی ها و اشتباهات در عملکرد قابل چشم پوشی هستند، هر چند برای رفع آنها باید نهایت تلاش بشود اما فرد، گروه یا جامعه‌ای که جهت‌گیری صحیحی دارند، اگر در طی مسیر در جهت صحیح مرتکب خطا و اشتباه هم بشوند، اولاً امید بسیاری به عفو و بخشش وجود دارد (روایات بسیاری بر این مضمون تأکید دارند که اگر ولایت و محبت اهل‌بیت علیهم‌السلام باشد همه گناهان آمرزیده خواهد شد)، ثانیاً امید بسیاری به ترمیم و اصلاح وجود دارد (بر اساس روایات خداوند مؤمنین را بر اصلاح امور و جبران خطاها یاری می‌دهد)، ثالثاً امید بسیاری به رسیدن به مقصد و اهداف وجود دارد (مَنْ كَانَ مَقْصَدُهُ الْحَقَّ أَدْرَكَهُ وَ لَوْ كَانَ كَثِيرَ اللَّبْس) . بنابراین بدی و زشتی این خطاها و اشتباهات در جهت صحیح، قابل مقایسه با جریان‌های باطل نیست! (الْمَغْلُوبُ بِالْحَقِّ غَالِب)]. 2- اگر نیکی یا خیر و خوبی و حسنه‌ای در جریان باطل و جامعه کفار مشاهده می‌شود باید دقت داشت که : 2-1- اولاً معدن و اساس و اصل آن خیر و نیکی جریان حق است و نباید خود را در کسب خیرات و حسنات محتاج و دنباله‌رو جریانات و جوامع کفر و الحاد و باطل بدانیم بلکه اصل و اساس آن نزد خودمان هست و البته باید به فعلیت برسانیم، جریان باطل فی ذاته خالی از خیر و حسنه است (نحن اصل کل خیر و من فروعنا کل برّ ، عدونا اصل کل شر و من فروعهم کل قبیحه و فاحشه)، جریان باطل برای ماندگاری بیشتر در دنیا و فریفتن انسان‌ها اقدام به آمیختن حق و باطل می‌کند و البته هر چه به آخرالزمان می‌رسد در باطل و زشتی‌ها و ظلم و شرور متمحص و متمحض می‌گردد، بنابراین با دیدن خیر و خوبی در جامعه کفر و الحادی نباید چنین قضاوت کرد که مثلاً آنجا اسلام هست و مسلمان نیست! آنجا جز شر و بدی در جهت باطل چیزی نیست. نکته مهم اینکه آن امر به ظاهر خوب هم در آن جهت‌گیری باطل، تغییر ماهیت داده و تبدیل به قطعه‌ای برای پیشبرد اهداف باطل می‌شود مثلا امور خیریه در کشورهای غربی، ابزاری برای پیشبرد اهداف و توسعه مناسبات جوامع الحادی است و به تقویت اسلام و حق نمی‌انجامد که اگر چنین باشد اولاً توسط خود ابالیس انسی و جنی نابود می‌شود... ادامه دارد ... @abdollahimahdi
2-2- ثانیاً آن نیکی و به ظاهر امر اسلامی، در جامعه بی‌دین کفار، قبول و پذیرفته نمی‌شود و ارزشی ندارد. (يا أيّها الناسُ ، دِينَكُم دِينَكم!! فإنّ السيّئةَ فيهِ خيرٌ مِن الحَسَنةِ في غَيرِهِ ، و السيّئةَ فيهِ تُغفَرُ ، و الحَسَنةَ في غيرِهِ لا تُقبَلُ) روایات فراوان دیگری وجود دارد از جمله امر خیر تحت ولایت طاغوت ارزشی ندارد ... (مانند این روایت لا ادخل النار من عرفه [امیرالمؤمنین علیه السلام] و إن عصانی و لا ادخل الجنه من أنکره و إن أطاعنی) بنابراین جریان باطل که نقطه عطف آن «سقیفه» بود و امام را از محوریت و مرجعیت جامعه کنار زد و مناسبات جوامع را در غرب و اروپا و تمدن غربی حاکم بر همه دنیا تا به امروز در پیشرفت علوم و ساختارها و تمدن و سبک زندگی و اداره جامعه و صنعت و تکنولوژی و سایر عرصه‌ها بر مدار طاغوت و ابلیس و الحاد و کفر رقم زد (والذین کفروا اولیائهم الطاغوت) و در سیر تاریخی خود از نور به سوی ظلمات و با دستاوردهای بشری، عالم را سرشار از ظلم و جور و فساد می‌نماید (ملئت ظلما و جورا ...ظهر الفساد فی البحر و البر بما کسب ایدی الناس). ممکن است در مسیر و مقصد و عملکرد باطل خود، اثری التقاطی از حق و خیر و نیکی داشته باشند، لکن آنرا در جهت مقصد و اهداف باطل خود استحاله و بهره‌برداری نموده و نباید با نگاهی انتزاعی و جزءنگر فریب ظاهر اسلامی یا پسندیده آنرا خورد! بلکه روابط و مناسبات آن را با جهت و اهداف و مقاصد جریان باطل سنجید و نسبت به آن قضاوت صحیح داشت... در واقع طاغوت و استکبار حاکم بر جهان، همه مناسبات فردی و اجتماعی اعم از سبک زندگی و حکومت جهانی و پیشرفت‌های تمدنی را در جهت ظلمانی خود منحل نموده و برای رسیدن به مقاصد باطل خود بر مبنای پرستش طاغوت، انسان‌ها را استحمار و استعمار نموده و از مهم‌ترین حقوق که شناخت حقایق عالم و دینداری است، باز داشته و عالم را از ظلم و جور و فساد سرشار ساخته است مگر اندک مردان ولایت‌مدار جبهه مقاومت دارای صبر و بصیرت در جریان حق که با تمدن منحط غربی مبارزه نموده و تمدن اسلامی را رقم خواهند زد ... @abdollahimahdi
🔸«ولایت‌مداری» رمز بلوغ جامعه و شرط ظهور! تاریخ در مسیر تکامل و رشد است و نمونه کامل و قابل قبول جامعه ایمانی و اسلامی در سکانس آخر تاریخ یعنی عصر ظهور واقع می شود و مختصات حکومت مهدوی که تا حد زیادی هم در آیات و روایات توصیف شده است نمونه کامل جامعه ولایی و حکومت اسلامی بر محور ولی است، حکومت مهدوی با حکومت سلیمانی و دیگر انبیا حتی حکومت علوی در زمان کوتاه خودش قابل مقایسه نیست چون تاریخ به بلوغ خود برای درک کامل ولی نرسیده بود و «ولایت‌مداری» محقق نشده بود و شرط «حیات طیبه» حضور کامل امام در محور جامعه و تنظیم مناسبات بر محور اوست که در زمان ظهور اتفاق می افتد ... یکی از مختصات حکومت مهدوی، تشکیل جامعه اسلامی است که مهمترین شاخصه آن اتحاد و یکپارچگی مؤمنان بر محور ولی است (لَوِ اِجْتَمَعَ اَلنَّاسُ عَلَى حُبِّ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ لَمَا خَلَقَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اَلنَّار) که این اتحاد و یکپارچگی اولاً بر پایه اتحاد قلوب واقع می شود و لذا در روایت شریفه فرمودند:«لَوْ أَنَّ أَشْیاعَنا وَفَّقَهُمُ اللّهُ لِطاعَتِهِ عَلَی "اجْتِماع مِنَ الْقُلُوب" فِی الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیهِمْ لَما تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الُیمْنُ بِلِقائِنا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعادَةُ بِمُشاهَدَتِنا» بنابراین حکومت بر دلها و هماهنگی قلوب و حالات آن بر مدار ولی، مهمترین رکن جامعه مؤمنانه و حکومت اسلامی است و به طور کلی نیز می توان گفت فرق جامعه مؤمنانه بر مدار ولی خدا با جامعه ملحدانه بر مدار اولیای کفر و طاغوت، حکومت بر باطن یا ظاهر است، در حکومت اسلامی، نقطه اتصال و هماهنگی و وحدت، «باطن و قلوب» انسان هاست که البته باید در نظام دانشی و نظام عینی هم امتداد یابد اما در حکومت غیر اسلامی استیلا و حکومت و نظم و هماهنگی بر «ظاهر و رفتار» است و هیچگاه قدرت هماهنگی قلوب را ندارند (تحسبهم جمیعا و قلوبهم شتی) و به همین دلیل حکومت اسلامی استحکام دارد ولو به هماهنگی و نظم و پیشرفت ظاهری بخاطر وجود جریان باطل و دشمنی های آنها بطور کامل دست پیدا نکنند اما حکومت باطل استحکام و قوتش به زور و زر و تزویر است که اگر خللی در سیستم های امنیتی و پلیسی و نظارتی پیش بیاید همه نظم و انسجام ظاهری آنها درهم میشکند... فرق حکومت مهدوی با حکومت سلیمانی هم این بود که حضرت سلیمان لشگری منظم داشت که قوانین و ضوابط ظاهری و محکمی هم داشت و به طبع نظم و انضباط خوبی هم برقرار بود بطوری که چند دقیقه تأخیر هدهد منجر به جداشدن سر از پیکرش می شد اما پس از فوت او سپاهش از هم پاشید ... بنابراین شرط تحقق جامعه ایده آل و حیات طیبه، ولایتمداری است بطوریکه اولاً قلوب (نظام تمایلات اجتماعی) بر محور ولی هماهنگ شود و ثانیاً افکار و عقول (نظام دانشی) و نهایتاً مترتب بر دو رکن قبلی، نظام عینی و ساختارها و روابط و مناسبات اجتماعی بر محور ارزشها و دانش های اسلامی ، بر محور ولی تنظیم و هماهنگ گردند بنابراین به عقیده ما رشد تاریخ در مراتب «ولایتمداری» است که در ظهور به اوج خود خواهد رسید و در عصر ما خیلی رشد داشته است بطوریکه نه امام بلکه نائب امام اگر امروز امر به جهاد کند میلیون ها جوان از زندگی و خانه و فرزند خود می گذرند و جان خود را فدا می کنند و این نشانه خوبی از رشد و تکامل شیعه و آمادگی برای ظهور است... @abdollahimahdi
🔸 دینداری در اسلام جمعی است؛ یکی از گام‌های اساسی و اولیه هدایت و سعادت «اعتصام بالله» است؛ «و من یعتصم بالله فقد هدی الی صراط مستقیم» آل‌عمران/101 این اعتصام نیز اساساً جمعی است؛ «واعتصموا بحبل الله جمیعا و لاتفرقوا» آل‌عمران/103 آیا مناسبات اعتصام جمعی به حبل الله را تبیین نموده‌ایم؟! دینداری اساساً جمعی است و باید پرده از مختصات آن برداشت و نه اینکه برای آن سازوکار ایجاد نمود! اگر ایمان باشد و عمل صالح مطابق با دستورات اسلام انجام شود ، دینداری جمعی محقق می‌شود... اما باید مختصات و مناسبات آن کشف و تبیین شود... رکن اعتصام بالله، «ولایت‌مداری» است؛ نَحْنُ حَبْلُ اللَّهِ الْمَتِینُ الَّذِی مَنِ اعْتَصَمَ بِهِ هُدِیَ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیم. اعتصام بالله و ولایت‌مداری دو رکن دارد : حبل من الله (ولایت طولی) و حبل من الناس (ولایت عرضی)؛آل‌عمران/112 در تعریف منظومه و تشکل و مانند آن می‌گوییم مجموعه‌ای منظم از اجزاء که حول یک محور به هماهنگی رسیده و در جهت اهداف محوری حرکت می‌کند. تنظیم مناسبات بین هر جزء با محور، منجر به هماهنگی اجزاء با یکدیگر می‌شود و به عبارتی، تعبد و تمسک به ولی (حبل من الله) منجر به پیوستگی و هماهنگی اجزاء (حبل من الناس) خواهد شد. تمسک به ولی یا ولایت‌مداری یعنی تنظیم همه مناسبات وجودی بر مدار ولی و هماهنگ با او : - قلبی لکم سلم؛ تنظیم حالات روحی و قلبی (حب و بغض، رضا و سخط، حزن و فرح، سلم و حرب و...) با حالات ولی، - رأیی لکم تبع؛ تنظیم افکار و معارف ذهنی و عقلی با علم ولی، - نصرتی لکم مؤده؛ تنظیم افعال و رفتار با عمل ولی. اگر هر فردی شاکله وجودی خود را با محور جامعه اینگونه تنظیم نماید، طبعاً با دیگر اجزای جامعه هماهنگ می‌شود و عامل هماهنگی، ولایت و قدرت مهندسی اوست و در نتیجه یک منظومه یا مجموعه منظم و هماهنگ و پیشرو در جهت اهداف خواهیم داشت که اولاً نظام تمایلات اجتماعی و ثانیاً نظام علوم و عقلانیت اجتماعی و ثالثاً نظامات عینی و تمدنی یک جامعه بر محور ولایت به هماهنگی و کمال خود می‌رسد... این الگو در تنظیم همه مناسبات سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و تمدنی قابل تطبیق و بهره‌برداری است و دینداری جمعی را محقق می‌سازد... @abdollahimahdi
🔸مهم‌ترین و مطلوب در تربیت ؛ 🔸مهم‌ترین تربیتی؛ به استناد بسیاری معارف اسلامی، مهمترین شاخص « صحیح» است، جهت‌گیری از عملکرد هم مهم‌تر است، (حتی از اوصاف مهمی نظیر صداقت و امانت و ...) در عالم، دو جهت خدا و دنیا (نور و ظلمت) بیشتر وجود ندارد، استمرار جهت‌گیری جریان شیعه تا عصر ظهور است، بنابراین مهم‌ترین شاخص؛ و ولایی است و مهم‌ترین هدف، تربیت عالم مجاهد انقلابی ولایی. اگر این جهت‌گیری انقلابی وجود نداشته باشد، علم و حتی تقوی هم به‌درد نمی‌خورد (مضمون فرمایش مقام معظم رهبری) مقام معظم رهبری نیز فرموده‌اند: ما اگر طرفدار هستیم، باید همین را تقویت کنیم، اخلاق را هم به برکت روحیه دینی و انقلابی می‌شود تأمین کرد. اخلاق بدون دین، اخلاق بدون تقوا، اخلاق بدون روحیه انقلابی و حرکت جهادی و میل به جهاد در راه خدا، نه پدید می‌آید و نه منعقد می‌شود، اگر هم منعقد شود عمقی ندارد. (دیدار با مسئولان و فعالان فرهنگی 1396/5/30) بنابراین مهم‌ترین ، ایجاد و هدایت جریان و فضای و است که بر و طلاب و روحانیون استوار است و در ضمن این جریانات جهت‌دهنده و هویت‌ساز اهداف تربیتی تأمین می‌شود... توضیح اینکه؛ جهت‌گیری انسان‌ها عمدتاً تابع جریانات حاکم بر جامعه است، مانند حرکت در بستر رودخانه‌ای که حرکت در خلاف جریان رودخانه بسیار دشوار و گاهی ناممکن است... ریشه همه مشکلات اخلاقی و تربیتی، تعلق و حب دنیا (جهت‌گیری دنیایی) است (حب الدنیا رأس کل خطیئه و مفتاح کل سیئه و احباط کل حسنه، آفت امتی حب الدنیا...) مهم‌ترین عامل در این جهت‌گیری الهی یا دنیایی، فضای حاکم بر جامعه است، اساساً فلسفه حکومت اسلامی، اولاً حاکمیت جهت‌گیری الهی (جهت‌دهی نظام تمایلات اجتماعی) و هدایت جامعه جهت خروج از ظلمات به سوی نور است (الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور)، مدیریت تربیتی در هر مجموعه‌ای به عنوان حاکمیت آن مجموعه، مهم‌ترین رسالتش، ایجاد و تقویت جریانات جهت‌دهنده به سوی اهداف انقلاب اسلامی هویت‌سازی نسبت به این جریانات است، اهداف انقلاب اسلامی که امتداد اهداف اسلام ناب محمدی است، در فرمایش مقام معظم رهبری دارای پنج مرحله و نهایتاً تحقق «تمدن اسلامی» است. در حوزه‌های علمیه نیز ایجاد و تقویت جریانات انقلابی و تمدنی، به حرکت و فعالیت طلاب و روحانیون جهت می‌دهد و این جهت‌گیری مهم‌ترین عامل انقطاع ایشان از تعلقات دنیایی و تربیت و تعالی ایشان است و در پرتوی این جهت‌گیری ایمانی و الهی، دیگر شاخص‌ها اصلاح می‌شود. (من قصد الحق یدرکه ولو کثیر اللبس؛ کسی که جهت‌گیری صحیحی به سوی مقصد حق داشته باشد، به مقصد می‌رسد ولو در عمل اشتباه زیادی داشته باشد...، روایاتی که جهت گیری را مهم‌تر از عملکرد می‌دانند و عمل نادرست را در پرتوی جهت‌گیری درست، قابل عفو و جبران می‌دانند زیاد است...) این جهت‌گیری ایمانی و آرمانی را مهم‌ترین رکن «هویت‌سازی» و ایجاد هویت جمعی می‌دانیم که در تبیین آن نگاشته‌هایی وجود دارد ... بنابراین ایجاد یا تقویت خرده جریان‌های و هدایت‌کننده و جهت‌دهنده به‌سوی اهداف اسلام و انقلاب مطابق با گفتمان انقلاب اسلامی و اندیشه امامین انقلاب را ذیل جریان حاکمیت اسلامی در فضای عمومی حوزه‌های علمیه یکی از مهم‌ترین راهبردهای تربیتی می‌دانیم که اولاً احیا کننده سنت حسنه «استاد محوری و شاگردپروری» به عنوان میراث اساتید و علمای حوزه‌های علمیه است و ثانیاً دغدغه و مطالبه مقام معظم رهبری مبنی بر «حوزه انقلابی» را نیز تأمین می‌کند و از همه مهم‌تر بهترین بستر و زمینه‌ساز تربیت انقلابی است... باید توجه داشت که یک جریان هدایت‌کننده دو رکن لازم دارد؛ شخصیتِ محوری، اندیشۀ محوری. (همان دو رکن تمدن در نظر رهبری)، اندیشه محوری حول اندیشه امامین انقلاب و گفتمان انقلاب اسلامی قابل تأمین است، اما شخصیت محوری چه ضرورتی دارد ؟ اولاً در ضرورت و اهمیت حرکت جمعی هیچ شک و شبهه‌ای نیست، ثانیاً هیچ جمعی بدون محور نمی‌تواند حرکت کند، اساساً عامل اصلی در تشکیل، همانگی و راهبری یک جمع، شخصیت محوری آن است، هم‌اکنون در حوزه، خرده جریانات اثرگذار انقلابی حول محور شخصیتی موجه که جمعی از طلاب و روحانیون را انگیزه و شور و روحیه انقلابی و اقدام و عمل جهادی داده است، وجود دارند و اغلب ایشان الگوهای برجسته و موفق یک طلبه عالم مجاهد انقلابی ولایی هستند. تقویت ایشان و ایجاد جریانات دیگر مانند آن می‌تواند به تحقق اهداف تربیتی و تربیت طلاب مجاهد انقلابی ولایت‌مدار منجر شود ... البته به طور طبیعی و نیز در یک روابط شبکه‌ای مهندسی شده، خرده جریانات در یک جریان شامل و عظیم، جهت‌دهی و راهبری می‌شوند ... و من الله التوفیق @abdollahimahdi
🔸برجستگی‌های مکتب تربیتی امامین انقلاب نسبت به دیگر مکاتب: 🔹 توجه به تربیت و تعالی انسان در ضمن اقامه دین و حاکمیت اسلام در جامعه و اصلاح و تعالی نظامات اجتماعی، 🔹 نگاه تمدنی به تربیت و تربیت در مقیاس تمدنی و امتداد خودسازی در جامعه‌سازی و تمدن‌سازی، 🔹 تربیت و سلوک فردی در ضمن تربیت و سلوک جمعی و هدایت جامعه و التفات به مناسبات و ارتباطات جمعی و اقتضائات جامعه در تربیت فرد، 🔹 تقدم و ترتب شأنی تربیت خود بر تربیت دیگران و توأمانی تکلیف تربیت خود و تربیت دیگران در عمل، 🔹 برجستگی عنصر قیام و مجاهدت در تربیت و تربیت در ضمن خدمت و سلوک در میدان مبارزه و جهاد، 🔹 تربیت به معنای سلوک با امام و هدایت بر محور ولایت و تعالی در مسیر تحقق دغدغه‌های ولی، 🔹 اخلاق به مثابه ارزش‌ها و مختصات متعالی انسان در همه ساحت‌ها، 🔹 فراتر از نگاه و مقیاس فردی؛ نگاه تاریخی به تعالی و تربیت و تکامل انسان در مراحل تاریخ ... 🔹 توجه و اهتمام به نقش تاریخی انسان و تکلیف او نسبت به تاریخ تشیع در جبهه تاریخی حق علیه جبهه باطل و نقش انسان در نقشه تاریخی خدای متعال و انبیا و اولیای الهی در تحقق و اقامه تاریخی دین اسلام، 🔹 تربیت فردی به عنوان قطعه‌ای از پازل تحقق تمدن اسلامی و سرنوشت موعود جامعه بشری، 🔹 تربیت فردی به عنوان حلقه‌ای از زنجیره تاریخی تکامل تاریخ از عصر انسان ۲۵۰ ساله تا عصر غیبت و ظهور امام عصر، 🔹 تمسک و تبعیت از امام محور تربیت و تعالی و معنای واقعی عبودیت، 🔹 اخلاق و معنویت محور جامعه‌سازی و زیربنای تمدن‌سازی، 🔹 تعاون و قیام جمعی و حرکت گروهی و کاروانی در مسیر تربیت و تعالی، 🔹 لازمه خودسازی؛ ایجاد مناسبات اجتماعی تعالی بخش و انسان‌ساز (کارخانه انسان‌سازی)، 🔹جهت‌داری اخلاق و معنویت و زهد و تقوی در مسیر و مقصود و غایت اعتلای حکومت و نظام اسلامی به عنوان مهم‌ترین عامل اقامه و اعتلا و حاکمیت اسلام، 🔹 جهت‌دهی رفتار و تکالیف فردی در چارچوب نظامات اجتماعی و مصالح حکومتی اسلام ، 🔹 تفسیر و تبیین رذائل و فضائل اخلاقی در مواجهه و رویارویی دو جبهه حق و باطل و مناسبات آن، 🔹 تطبیق سلوک فردی و الزامات آن بر مراحل و مراتب ولایت‌مداری و عدم انفکاک تربیت فردی از تربیت اجتماعی، 🔹 تطبیق مراتب بالای منکر و قبایح بر مناسبات تمدنی غرب و تطبیق مراتب بالای تربیت و تعالی بر مبارزه با استکبار جهانی و طاغوت و مناسبات باطل تمدن غربی، 🔹 عدم اصالت شهود غیبی و کرامات و مقامات ماورائی و خلوت و ازلت نسبت به جلوت و حضور اجتماعی و درگیری میدانی با هدف پیشبرد اهداف اسلام و خدمت به جامعه و مردم ، 🔹 تفسیر مراتب بالای خدمت به خلق و جامعه در ارتقای اخلاقی و معنوی مردم بر محور ولایت و حکومت و اهتمام به امور مسلمین در سایه اقتدار حکومت اسلامی، 🔹 امتداد توحید در مناسبات ولایت و امتداد و کارآمدی معرفت در حل مسائل دنیای اسلام... @abdollahimahdi
🔸 ؛ چندی پیش در جلسه دیدار با فرمانده قرارگاه قرب، ایشان چنین فرمودند: در سال 98 نامه‌ای به آقا نوشتم و عرض کردم از تهدیدات امنیتی بخاطر قدرت بازدارندگی ایران تا حدی خیالمان راحت است اما نسبت به تهدیدات در عرصه جنگ نرم احساس خطر جدی وجود دارد ... ما سیستم بهره‌برداری از ظرفیت‌های مردمی و به صحنه آوردن آنها در عرصه جنگ نرم را بلد نیستیم و قطعاً با مختصات جنگ سخت متفاوت است... چند روز بعد حضرت آقا در تاریخ 98/3/1 بیاناتی در پاسخ به این نامه داشتند که بر حرکت عمومی با محوریت نیروی جوان متعهد از طریق حلقه‌های میانی تأکید داشتند ... حدود یکسال روی چیستی جریان حلقه های میانی و سازوکار به میدان آوردن مردم بحث کردیم و قرار است که نسبت به حضور میلیونی مردم کار وسیع جبهه‌ای و شبکه‌ای صورت بگیرد ... در جلسه ای سال 98 خدمت حضرت آقا عرض کردم با فعالیت‌های گذشته خاتم، حضور شبکه‌ای و میلیونی مردم شاید حدوداً ده درصد محقق شده باشد، ایشان لبخندی زدند و فرمودند یک درصد هم محقق نشده است! همچنین فرمودند هدایت و برنامه‌ریزی و خط‌دهی نسبت به حضور میدانی مردم، کار هیچ دستگاهی حتی رهبری نیست بلکه کار حلقه‌های میانی است ... ما مأموریت قرارگاه فرهنگی اجتماعی حضرت بقیه الله الاعظم را برگرفته از فرمایشات رهبری اینگونه تعریف کردیم: «بسترسازی و تشکیل جبهه برای نقش‌آفرینی مؤثر مردم در جنگ نرم و انجام عملیات‌های اثربخش و ظرفیت‌ساز با محوریت جوانان متعهد و جریان‌های حلقه‌های میانی برای گسترش و تبیین معارف انقلاب اسلامی و تسریع حرکت عمومی جامعه در چارچوب بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی» که حضرت آقا فرمودند «گفتمان سازی» و « تمدن نوین اسلامی» را هم به این مأموریت اضافه کنید ... در راستای این مأموریت ابتدا باید افراد مستعد در میدان را شناسایی کنیم و نخبگان را در حلقه‌های میانی ساماندهی کنیم و برنامه‌هایی همچون نشست‌های توانمندسازی که به انتقال تجربیات می‌انجامد و یا تشکیل گروه‌های موضوعی در کنار هم که شبکه‌سازی را محقق می‌کند و برنامه‌های دیگری از این قبیل را پی‌گیری می‌کنیم ... حوزه علمیه می‌تواند طلاب و روحانیون را در قالب گروه‌های خودجوش سازماندهی کند و هر طلبه یا روحانی، مدیر یا عضوی از یک گروه باشد که با فعالیت میدانی خود در جهت تحقق بیانیه گام دوم و در موضوعی از موضوعات مورد علاقه و استعداد خود تلاش می‌کند، حضور و تلاش در «میدان عمل» است که یک طلبه یا روحانی را به مراتبی از توانمندی‌های مدیریتی و به جایگاه راهبری یک گروه یا جریان ارتقا می‌دهد... معاونت تهذیب و تربیت حوزه‌های علمیه درصدد است تا در این‌جهت طراحی و اقدام شایسته‌ای داشته باشد... @abdollahimahdi