eitaa logo
دقایق الحقایق!
224 دنبال‌کننده
51 عکس
5 ویدیو
21 فایل
ظرائف و لطائفی از معارف نظرات خود را حتماً بگویید : @Mahdiabdollahii
مشاهده در ایتا
دانلود
«مهندسی خانواده در اسلام و تلاش دشمن نسبت به نابودی آن» مقام معظم رهبری در یکی از صحبت های اخیرشان، در موضوع تلاش برای تحقق اهداف انقلاب اسلامی که «ایجاد دنیای مؤمن، امن و سالمی» است که «هم رفاه مادّی، هم شوکت بین‌المللی، هم بهجت معنوی» داشته باشد، به مسئله ای متناسب با «این برهه از زمان» اشاره می کنند که عبارت است از «خانواده» و آنرا یکی از سنت های الهی می دانند که دشمن بشریت تصمیم و تلاش به نابودی آن دارد و در برخی جوامع غیر الهی موفق بوده اند، و از جمله مصادیق این تلاش¬ها، ازدواج سخت، ازدواج سفید، فرزندآوری کم، ترویج شهوات، مبارزه با حیاء و عفت و ... شمرده اند و نهایتاً مبارزه با آنها و تلاش جهت طهارت و پاکیزگیِ دامان جوانهای این کشور را از «بهترین کارها و یکی از مؤثّرترین شیوه‌ها برای حفظ انقلاب و برای رشد انقلاب و برای حفظ نظام اسلامی» دانسته اند. در اهمیت این مسئله می توان گفت که «خانواده» یکی از آیات و نشانه های الهی (وَ مِنْ آیاتِهِ انْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ انْفُسِکُمْ ازْواجاً لِتَسْکُنُوا الَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً انَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُوْنَ) و یک پدیده مبارک و یک طراحی شگفت انگیز در نظام احسن خلقت و مهندسی دقیقی توسط خداوند در زندگی انسانهاست که آنرا یکی از ارکان جامعه مؤمنین با کارکردهای ویژه و پراهمیت و پرنقش در تربیت مؤمنین و رشد و تکامل جامعه ایمانی قرار داده است، اهمیت خانواده را ابلیس و شیاطین انس و جن خوب می دانند و ازینروست که کمر همت برای نابودی و اضمحلال نهاد خانواده بسته اند. خانواده به عنوان کوچکترین مجموعه و نظام درون جامعه، حد واصل و واسطه تربیت فرد و جامعه است، قواعد تشکیل خانواده که از ازدواج شروع میشود و نقشی که خداوند برای پدر و مادر و فرزندان مشخص کرده است و روابط و نسبتهای بین اعضای خانواده و اصول و آداب خانواده همه متناسب با فطرت و نیازهای فطری و غریزی و نیز به منظور ایجاد تعادل در نیازها و رفع نیازها و تحقق زندگی سالم اجتماعی است. مثلا عشق و علاقه و عاطفه و نیاز جنسی و ... همه را در حد متعادلی تأمین می کند، وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً ... خانواده اسباب نزول مودت و رحمت الهی است و سست شدن ساختار خانواده و از بین رفتن استحکام آن، سبب افراط و تفریط در بسیاری از مسائل و نیازها شده و نتیجه ای جز فساد نخواهد داشت. جامعه سالم و زندگی سالم در جامعه بدون خانواده سالم امکان پذیر نیست و طبعاً شیطان برای به فساد کشاندن انسان و زندگی او مهمترین مسئله ای را که به انحطاط و انحراف میکشاند مسئله ازدواج و تشکیل خانواده و نقش آفرینی صحیح اعضای خانواده و روابط متناسب آنهاست، از جمله اقدامات و تلاشهای شیاطین جن و انس در رابطه با مسائل خانواده عبارت است از : - نگاه ابزاری به زن و وارونه جلوه دادن حقایق در مورد نقش و جایگاه زنان، - ترویج سبک زندگی بر اساس بی عفتی و بی حجابی؛ تزیین بی عفتی و بی حجابی و آثار مخرب آن توسط تولیدات هنری و رسانه ای و غفلت زایی نسبت به نتایج و عواقب آن نظیر عادی کردن روابط منفی خارج از حریم خانواده، - ترویج ازدواج های باطل و ناسالم مانند ازدواج سفید یا ازدواج همجنسان، - برهم زدن ولایت پدر بر امور خانواده، ترویج زن سالاری یا فرزندسالاری، - برهم زدن نقش محوری زن در امر مقدس «خانه داری» و همسرداری و تربیت و پرورش فرزندان و ... - تبلیغ منفی نسبت به فرزندآوری، در خانواده، «زن» یک رکن اساسی و محوری است که «پرورش و تربیت فرزندان» از مهم ترین رسالت های او محسوب می-شود و مقام معظم رهبری نیز در این باب فرموده اند که «این‌قدر خانه‌داری را تحقیر نکنند. معنای خانه‌داری زن تربیت انسان است، معنایش تولید والاترین و بالاترین محصول و متاع عالم وجود است؛ یعنی بشر» اگر اهمیت جایگاه خانواده را در سعادت دنیا و آخرت انسانها بفهمیم سفارشات اسلام را نسبت به رعایت حقوق یکدیگر و اخلاق و آداب و اصول روابط در خانواده را بهتر درک میکنیم، مانند: « ما بُنِیَ بَناءٌ فِی الاسْلامِ احَبُّ الی اللَّه مِنَ التَّزْوِیِج»، «و عاشروهن بالمعروف»، «ألا خَیرُکُم ، خیرُکُم لِنسائِه و أنَا خَیرُکُم لِنسائی»، « من صَبَر علي سُوء خَلق اِمرأته اَعطاهُ اللَّه مِنَ الاَجرِ مِثل مَن اَعطي اَيّوب عَلي بَلائه»، «اَيما اِمرأة ماتَت و زَوجِها عَنها راضٍ دَخَلَت الجَنة»، «اَكملُ المؤمنين ايماناً اَحسَنَهُم خُلقاً و اَلطَفَهُم بأهلِه»، ««أَرْضَاکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَسْبَغُکُمْ عَلَی عِیَالِهِ» و ... @abdollahimahdi
«مضمون زیبای زیارت و مناجاتی با امام زمان عج» *در میان زیارات و مناجات ها با امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف، زیارتی تحت عنوان زیارت سرداب (زیارت دوم) در مفاتیح الجنان آمده است که با این عبارت شروع میشود : اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفةَ اللهِ وَخَلَیفةَ آبآئِهِ الْمَهْدِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وَصِىَّ الاَْوْصِیآءِ الْماضینَ، سلام بر تو اى نماینده خدا و جانشین پدران راه یافته اش سلام بر تو اى وصى اوصیاى گذشته *برخی عبارات زیبا و آموزنده آن عبارتند از : أشْهَدُ اَنَّ بِوِلایَتِکَ تُقْبَلُ الاَْعْمالُ، وَتُزَکَّى الاَْفْعالُ، وَتُضاعَفُ الْحَسَناتُ، وَتُمْحَى السَّیِّئاتُ، گواهى دهم که همانا بوسیله دوستى تو پذیرفته گردد اعمال و پاک شود کردار و چند برابر گردد کارهاى خوب و محو شود کارهاى بد فَمَنْ جآءَ بِوِلایَتِکَ، وَاعْتَرَفَ بِاِمامَتِکَ، قُبِلَتْ اَعْمالُهُ، وَصُدِّقَتْ اَقْوالُهُ، وَتَضاعَفَتْ حَسَناتُهُ، وَمُحِیَتْ سَیِّئاتُهُ، پس هر که ولایت تو را داشت و به امامت تو اعتراف کرد اعمالش پذیرفته و گفتارش مورد تصدیق و گواهى است و کارهاى نیکش مضاعف و بدیهایش محو گردد وَمَنْ عَدَلَ عَنْ وِلایَتِکَ، وَجَهِلَ مَعْرِفَتَکَ، وَاسْتَبْدَلَ بِکَ غَیْرَکَ، و هر که رو گرداند از ولایت و دوستى تو و تو را نشاخت و بجاى تو دیگرى را برگزید کَبَّهُ اللهُ عَلى مَنْخَرِهِ فِى النّارِ، وَلَمْ یَقْبَلِ اللهُ لَهُ عَمَلاً، وَلَمْ یُقِمْ لَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَزْناً، خداوند او را سرنگونش کند بصورت در آتش دوزخ و هیچ کارى را از او نپذیرد و میزانى براى او در قیامت بر پا نکند (و حسابى برایش باز نکند) . . . فَلَوْ تَطاوَلَتِ الدُّهُورُ وَتَمادَّتِ الاَْعْمارُ لَمْ اَزْدَدْ فیکَ اِلاَّ یَقیناً، وَلَکَ اِلاّ حُبّاً، و اگر طولانى گردد روزگارها و به درازا کشد عمرها نیفزاید مرا درباره تو جز یقین و زیاد نگرداند براى تو در من بجز محبّت وَعَلَیْکَ اِلاَّ مُتَّکَلاً وَمُعْتَمَداً، وَلِظُهُورِکَ اِلاَّ مُتَوَقَّعاً وَمُنْتَظَراً، وَلِجِهادى بَیْنَ یَدَیْکَ مُتَرَقَّباً، و جز توکّل و اعتماد بر تو و جز انتظار و توقع ظهور و پیروزیت و جز آن که چشم براه آن باشم که در پیش رویت پیکار کنم فَاَبْذُلُ نَفْسى وَمالى وَ وَلَدى، وَاَهْلى وَجَمیعَ ما خَوَّلَنى رَبّى بَیْنَ یَدَیْکَ، وَالتَّصَرُّفَ بَیْنَ اَمْرِکَ وَنَهْیِکَ، و جان خود و مال و فرزند و خاندان و خلاصه هر چه را خدا به من داده است همه را در راهت نثار کنم و همه را در اختیار امر و نهى تو بگذارم مَوْلاىَ فَاِنْ اَدْرَکْتُ اَیّامَکَ الزّاهِرَةَ، وَاَعْلامَکَ الْباهِرَةَ، مولاى من اگر من آن دوران درخشان را درک کنم و آن پرچم هاى نمایان تو را ببینم فَها اَنَا ذا عَبْدُکَ الْمُتَصَرِّفُ بَیْنَ اَمْرِکَ وَنَهْیِکَ، اَرْجُو بِهِ الشَّهادَةَ بَیْنَ یَدَیْکَ، وَالْفَوْزَ لَدَیْکَ، پس من همان بنده تو باشم که خود را در اختیار امر و نهى تو بگذارم تا بلکه بدان وسیله در پیش رویت بشهادت رسم و در نزد تو کامیاب گردم. . . . مَوْلاىَ وَقَفْتُ فى زِیارَتِکَ مَوْقِفَ الْخاطِئینَ النّادِمینَ، اَلْخآئِفینَ مِنْ عِقابِ رَبِّ الْعالَمینَ، سرورا من ایستاده ام براى زیارت تو چون خطاکاران پشیمانى که ترسانند از کیفر پروردگار جهانیان وَقَدِ اتَّکَلْتُ عَلى شَفاعَتِکَ، وَرَجَوْتُ بِمُوالاتِکَ وَشَفاعَتِکَ مَحْوَ ذُنُوبى، وَسَتْرَ عُیُوبى، وَمَغْفِرَةَ زَلَلى، و تکیه کرده ام بر شفاعت و وساطت تو و از دوستى و شفاعت تو امید آن دارم که گناهانم محو شود و عیوبم پوشیده گردد و لغزش هایم آمرزیده شود فَکُنْ لِوَلِیِّکَ یا مَوْلاىَ عِنْدَ تَحْقیقِ اَمَلِهِ، وَاسْئَلِ اللهَ غُفْرانَ زَلَـلِه، پس تو هم اى مولاى من کمک چاکرت کن تا آرزویش تحقّق یابد و از خدابخواه که لغزشش را بیامرزد فَقَدْ تَعَلَّقَ بِحَبْلِکَ، وَتَمَسَّکَ بِوِلایَتِکَ، وَتَبَرَّءَ مِنْ اَعْدآئِکَ، زیرا که به رشته محبّت تو چنگ زده و به ولایت و دوستى تو تمسّک جسته و از دشمنانت بیزارى جوید @abdollahimahdi
هدایت شده از مهدی عبداللهی
تقریری از «تکامل تاریخ» شماره 1 🔸چندی است که جناب آقای مهدی نصیری، با پتک بطلان «نظریه خطی تکامل» بر سر مباحث برخی صاحبنظران می کوبد و مباحث آنها را مبنی بر «تکامل تاریخ» متأثر از این نظریه و باطل می داند... با احترام و عرض ادب محضر ایشان، در این نوشتار سعی شده است از مقوله «تکامل تاریخ» قدری دفاع نموده و پاسخ برخی اشکالات ایشان به این بحث بیان شود، در ادامه فرازهایی از نوشتار آمده است و لازم است برای مطالعه کامل آن به فایل ضمیمه مراجعه نمایید: 🔸لازمه نگرش و تحلیل صحیح نسبت به مقوله تکامل تاریخ، در نظر گرفتن جریان تاریخ در دو جبهه حق و باطل است، اگر این تفکیک صورت نگیرد و تکامل تاریخ را به نسبت همه جوامع و انسانها مورد ارزیابی قرار دهیم، طبعاً نمی توان در اکثریت مردم تا عصر ظهور، شاهد رشد و تکامل بود، و در صورت تفکیک این دو جریان، نمی توان رشد و تکامل جریان حق را منکر شد! در جبهه باطل تا عصر ظهور توسعه مادی وجود دارد و در جبهه حق، تکامل ایمان، معرفت و عبودیت خدای متعال زمینه ساز ظهور خواهد بود و با توجه به غلبه جریان حق بر باطل در همه ادوار تاریخ، این رشد و تکامل به کل تاریخ نسبت داده میشود... 🔸شهید مطهری می فرماید : «در اصطلاح قرآن، تنازع میان حق و باطل مطرح است... نزاع و درگیری میان حق و باطل همیشه همه در صحنه فرد و هم در صحنه اجتماع وجود دارد» و آنچه گویای «تکامل» در صحنه اجتماعی و تاریخی است، غلبه جریان حق بر باطل است...و نکته مهم اینکه جریان حق نه تنها در نهایت تاریخ بلکه در فرایند و سیر حرکت تاریخ نیز بر باطل غلبه دارد و به فرموده شهید مطهری « از آیات قرآن، کاملاً این مطلب استنباط میشود بدون اینکه قرآن روی اکثریت تکیه کرده باشد (اکثریت ملاک نیست) بلکه روی اینکه تداوم مال کیست، کدام یک دوام دارد، کدام یک برای بقای جامعه ملاک است، کدام یک پیروز است... قرآن می گوید: حق پیروز است و باطل شکست می خورد، حق دایم است و باطل موقت است». 🔸غلبه ظاهری جریان باطل در منطق قرآن مانند کف روی آب است که از بین خواهد رفت، «كَذلِكَ يَضرِبُ اللَّهُ الحَقَّ وَالباطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذهَبُ جُفاءً وَأَمّا ما يَنفَعُ النّاسَ فَيَمكُثُ فِي الأَرضِ» در این آیه جریان باطل به کف روی آب تشبیه شده است که عمق و حقیقتی ندارد و غلبه آن ظاهری است و جریان حق گرچه حقیقتش در زیر کف روی آب ناپیداست اما وجود حقیقی دارد و نمی توان آنرا و تکاملش را تا سرحد غلبه بر باطل نایده انگاشت! ادامه دارد ... @abdollahimahdi
هدایت شده از مهدی عبداللهی
تقریری از «تکامل تاریخ» شماره 2 🔸نکته مهم اینکه این زوال و نابودی باطل منحصر به عصر ظهور نیست و در ادوار گوناگون از تاریخ پس از مدت کوتاهی امهال و امداد باطل، نصرت و پیروزی حق واقع شده و این وعده خداوند «بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَي الْباطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذا هُوَ زاهِقٌ» همواره در طول تاریخ محقق گشته است، «وَ لَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلِينَ إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ وَ إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ» بنابراین نمی توان اینگونه قضاوت نمود که اگر امتی با پیامبری همراهی نمی کرد، جریان حق در سیر نزولی و شکست و نابودی قرار گرفته است بلکه «اراده الهی بر این تعلق گرفته است که رسولان الهی پیروز باشند و قرآن پیامبران را که نهضت های آنها چند روزی بود و بعد از بین رفت، شکست خورده نمی داند بلکه آنها را در بعثت های خودشان پیروز و غالب می داند و بعکس کید شیطان را ضعیف می شمارد» ، بنابراین اگر صحنه تقابل جریان حق و باطل را در تاریخ، همواره به پیروزی جریان حق بر باطل تفسیر نماییم، آیا معنایی جز تکامل تاریخ خواهد داشت؟ 🔸مقام معظم رهبری نیز در بیاناتی با اشاره به تقابل و درگیری جبهه أنبیاء با دشمنان و واکنش متناسب با رفتار آنها فرموده اند :« ...این حادثه همیشه بوده، امروز هم هست، آن روز هم دنیا و دنیاداران در مقابل حرکت پیامبر، با چهره‌ی خشن و سرد و با کمال خشونت رفتار می‌کردند؛ مخصوص امروز نیست؛ اما در همه‌ی موارد هم آن جبهه‌ای که در نهایت عقب‌نشینی کرده، همان جبهه‌ی متکبر و مستکبر بوده است. اینجاست که تاریخ روز به روز تکامل پیدا کرده است. تفسیر الهی تاریخ، این است. تکامل تاریخ، یعنی این. تکامل، یعنی مفاهیم عالی را بهتر درک کردن، تخلق به اخلاق عالی را بیشتر پیدا کردن، و یک‌قدم به سوی یک معرفت صحیح جلو رفتن. به این ترتیب، بشریت قدم‌به‌قدم جلو آمده، تا به دوران نبوت خاتم رسیده؛ و امروز هم همان حرکت به سمت پیش ادامه دارد.» 🔸باید توجه داشت که درون جریان حق، مؤمنین نیز در تولی خود به ولایت، فراز و نشیب هایی داشته اند و ممکن است در برهه ای دچار توقف و یا حتی انحطاط هم شده باشند لکن، منظور از تکامل تاریخ، تکامل همه جوامع درهمه زمانها نیست بلکه برایند کلی حرکت تاریخ، به سمت و سوی تکامل است به عبارت دیگر اگر فراز و نشیب جوامع و سیر صعود و نزول آنها را در نموداری رسم نماییم، حتماً برایند آن مثبت است و به قول شهید مطهری «مجموع جلو رفتن ها بیشتر از مجموع برگشتن هاست ... یعنی اگر ما مجموع زمان ها را و به عبارت دیگر، بشر را از روزی که تمدن و فرهنگ خود را آغاز کرده در نظر بگیریم شک ندارد که امروز جلوتر است» ادامه دارد ... @abdollahimahdi
هدایت شده از مهدی عبداللهی
تقریری از «تکامل تاریخ» شماره 3 🔸بر اساس نظر علامه طباطبایی، «ظهور دین خاتم به این معناست که استكمال فردى و اجتماعى بشر [در این دوره تا قیامت] به حدى مى‏رسد كه «معارف» و «شرايع قرآن» او را كافى است و به بيش از آن نيازمند نمى‏شود»... در حالیکه در دوره أنبیاء گذشته میبایست با معجزات حسی متنوع و حوادث عجیب و غریب، احساسات مخاطب را متأثر ساخته و عجز و ناتوانی را در آنان برانگیزد تا سر تسلیم فرود آورده و ایمان بیاورند، لکن در این دوره (بعثت تا ظهور و نه صرفاً انسانهای عصر نزول قرآن)، انسانها به درجه ای از رشد و تکامل رسیده اند که معجزه پیامبر خاتم از جنس «کلام» باشد... (جریان سقیفه و مخالفت های بعدی با اسلام را نیز باید در بستر جریان باطل تحلیل نمود و نقضی برای رشد و تکامل جریان حق محسوب نمی شوند و اینکه سقیفه و مصائب عاشورا و مقابله با پیامبر در استقرار قسط و عدل از عوامل نقض رشد و تکامل انسانها شمرده میشود، ناشی از عدم تفکیک جریان حق و رشد و تکامل آن از جریان باطل است.) 🔸... همه این اتفاقات از رشد و تکامل ایمانی، معرفتی و ساختار اجتماعی جریان شیعه حکایت دارد و در حال حاضر نیز کسی نمی تواند منکر رشد معرفت شیعه در روند و محصولات علمی عرصه اخلاق و عقائد و احکام فقهی نسبت به گذشته شود و این سیر تکامل علمی و معرفتی و افقهای پیش روی آنرا نادیده بگیرد... 🔸 حال سئوال این است که اگر یک روند تکاملی و رشد ایمانی و معرفتی برای انسانها تصور نکنیم و تلاش أنبیاء و اولیای الهی را در فراهم آوردن بستر رشد و تکامل آنها و زمینه سازی برای آمادگی آنها و مواجهه با پیامبر و شریعت خاتم و نیز عصر ظهور در طول تاریخ نبینیم، چرا باید پیامبر خاتم و شریعت کامل او تا زمان بعثت تأخیر بیفتد و همان ابتدای عالم دین و شریعت کامل نازل نشده است؟ و نیز چرا دین پیامبر خاتم همان ابتدای عالم با تعیین اوصیای الهی کامل نگشت و تا یوم الغدیر به تأخیر افتاد و حضور اهل بیت علیهم السلام تا برهه دوم تاریخ تأخیر افتاد و چرا ظهور امام عصر علیه السلام تا برهه سوم تاریخ به تأخیر افتاده است؟! آیا غیر از این است که انسان ها و جوامع و تاریخ میبایست در یک روند تکاملی تولی و عبودیت خود را بر محور ولایت به منصه ظهور بگذارند تا ولایت فرصت ظهور و حضور واقعی یافته و به نحو تمام و کمال محور مناسبات جهان گردد؟! آیا غیر از این است که تاریخ منتظر رشد و تکامل انسانهایی است که خداوند وعده داده است، «فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ» و اینان زمینه ساز ظهور خواهند بود؟! آیا غیر از این است که انقلاب اسلامی و جریان مقاومت در دنیا فراتر از یک حادثه و جرقه ای در ظلمات عصر حیرت، بستر ساز رشد و تربیت انسانهایی است که مانند ایشان در گذشته تاریخ الا شذ و ندر وجود ندارد؟! میلیون ها جوانی که با اینکه امام معصوم را از نزدیک درک نکرده اند و تنها به سیاهی کلام ایشان روی سفیدی کاغذ ایمان آورده اند، با اشاره ای از سوی نائب امام زمانشان، جان و مال خود را به فدای اسلام و انقلاب خواهند کرد... 🔸سئوال دیگر اینکه اگر عاقبت و سرگذشت جوامع قبلی برای جوامع بعدی سرمایه رشد و تکامل نباشد چرا باید به عبرت آموزی از گذشتگان توصیه شود؟ «أَوَ لَمْ يَسِيرُواْ فىِ الْأَرْضِ فَيَنظُرُواْ كَيْفَ كاَنَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِم»‏ این آیه به عبرت آموزی از عاقبت افراد و جوامع گذشته جهت پیمودن راه صحیح سعادت در آینده امر شده است و قطعاً اخبار گذشتگان دستاوردهایی برای آیندگان خواهد داشت و همین دستاوردها زمینه رشد و تکامل آیندگان را فراهم می سازد. همچنین اگر تلاش أنبیاء و اولیای الهی را در تربیت انسانها ولو در مقیاس حداقلی، موفق بدانیم، آیا نسلی که پدران و آبا و اجدادشان مورد تربیت قرار گرفته اند، طبعاً تکامل و رشد آنها نسبت به گذشتگانشان بیشتر نخواهد بود؟! و آیا این سیر تکاملی، معنایی غیر از تکامل تاریخ دارد؟! @abdollahimahdi
سیر تکاملی تاریخ.pdf
213.9K
این نوشته را هم در میان نوشته های گذشته پیدا کردم که در آن نکاتی درباره تکامل تاریخ آورده ام . @abdollahimahdi
🔹نقدی بر کلام سید جمال و برخی بزرگان مبنی بر «اسلام در شرق و مسلمان در غرب»! 🔸اخیراً حضرت آیت الله جوادی آملی در سخنان خود با اشاره به برخی مشکلات و رفتارهای نادرست مردم در کشور و مقایسه آن با برخی محسنات و رفتارهای به ظاهر درست در دیگر کشورها به جمله مشهور سید جمال اشاره می کنند که در غرب مسلمان هست اما اسلام نیست و در شرق اسلام هست اما مسلمان نیست ... 🔸قبلا در نوشته ای اشاره کرده بودم که این حرف سید جمال غلط به نظر می رسد و این مقایسه صحیح نیست و الان با ذکر جملاتی از آن نوشته به دو روایت در این رابطه اشاره می نمایم : 🔸... اگر جهت گیری صحیح بود، کجی ها و اشتباهات در دو بعد دیگر قابل چشم پوشی هستند، هر چند برای رفع آنها باید نهایت تلاش بشود اما فرد، گروه یا جامعه ای که جهت گیری صحیحی دارند، اگر در طی مسیر در جهت صحیح مرتکب خطا و اشتباه هم بشوند، اولاً امید بسیاری به عفو و بخشش وجود دارد (روایات بسیاری بر این مضمون تأکید دارند که اگر ولایت و محبت اهل بیت علیهم السلام باشد همه گناهان آمرزیده خواهد شد)، ثانیاً امید بسیاری به ترمیم و اصلاح وجود دارد (بر اساس روایات خداوند مؤمنین را بر اصلاح امور و جبران خطاها یاری می دهد) ، ثالثاً امید بسیاری به رسیدن به مقصد و اهداف وجود دارد (مَنْ كَانَ مَقْصَدُهُ الْحَقَّ أَدْرَكَهُ وَ لَوْ كَانَ كَثِيرَ اللَّبْس) . بنابراین بدی و زشتی این خطاها و اشتباهات در جهت صحیح، قابل مقایسه با زشتی و بدی جهت گیری اشتباه نیست!(الْمَغْلُوبُ بِالْحَقِّ غَالِب) 🔸بنابراین در ارزیابی فرد، گروه یا جوامع می بایست «جهت گیری» را اولویت اول قرار داد و اگر جهت گیری اشتباه یا انحراف داشته باشد، دیگر معیارها ارزش چندانی نخواهند داشت، بنابراین جمهوری اسلامی ایران که جهت گیری مردم و نظام و انقلاب، توحید و ولایت و شریعت است، با دیگر جوامعی که جهت اصلی را گم کرده اند و این معیار و ملاک اساسی را ندارند، قابل مقایسه نیست ولو اینکه در فروعات و برخی رفتارها و عملکردها و احیاناً عقلانیت مادی و تمدنی، بهتر و برتر ارزیابی شوند.(حَقٌّ يَضُرُّ خَيْرٌ مِنْ بَاطِلٍ يَسُر) ادامه : 👇 @abdollahimahdi
ادامه : 🔸دو روایت در تأیید اینکه جهت گیری صحیح در مسیر دین و ولایت (باطن دین ولایت است ) از رفتار و عملکرد صحیح مهمتر است، بلکه در جهت غلط اعمال نیک هیچ ارزشی ندارد : 🔸امام صادق عليه السلام : كانَ أميرُ المؤمنينَ عليه السلام كثيراً مّا يقولُ في خُطبتِهِ : يا أيّها الناسُ ، دِينَكُم دِينَكم !! فإنّ السيّئةَ فيهِ خيرٌ مِن الحَسَنةِ في غَيرِهِ ، و السيّئةَ فيهِ تُغفَرُ ، و الحَسَنةَ في غيرِهِ لا تُقبَلُ . امير المؤمنين عليه السلام در سخنرانى هاى خود اين جمله را بسيار مى فرمود : اى مردم! ديندار باشيد ، ديندار! اگر گناه كنيد و ديندار باشيد بهتر است از اين كه نيكى كنيد و بى دين باشيد ؛ زيرا گناه، در آن آمرزيده مى شود و نيكى در بى دينى پذيرفته نمى شود.(الكافي : ٢/٤٦٤/٦ ) 🔸ابن شاذان رحمت الله علیه در کتاب مناقب از اباصلت هروی نقل می کند که از حضرت رضا علیه السلام شنیدم و ایشان از پدرانش روایت کرد که علی علیه السلام فرمود : علی بن ابیطالب حجتی علی خلقی و نوری فی بلادی و امینی علی علمی، لا ادخل النار من عرفه و إن عصانی و لا ادخل الجنه من أنکره و إن أطاعنی. حجت من بر مخلوقات ، نور من در میان سرزمین ها و امین من بر علم و دانش من است ، هر کس علی علیه السلام را بشناسد گرچه معصیت مرا کند او را به آتش داخل نمی کنم و هر کس علی علیه السلام را انکار کند گر چه مرا اطاعت کند او را به بهشت راه نمی دهم . @abdollahimahdi
هدایت شده از دقایق الحقایق!
متن نوشته مذکور که قبلاً در کانال تلگرام گذاشته بودم 👇
هدایت شده از دقایق الحقایق!
🔹برترین ملاک سنجش و ارزش گزاری برای جوامع، دولتها، افراد و ... چیست؟ 🔸اخیراً دیدم که در یک متن تحقیقی به مقایسه جمهوری اسلامی با دیگر کشورهای جهان می پردازند و نتیجه می گیرند که رتبه کشور ما با توجه به معیارها کمتر از بسیاری کشورهای دیگر است! و یا گاهی با اشاره به کلام مشهور سید جمال الدین اسد آبادی نتیجه می گیرند که « در شرق اسلام هست مسلمان نیست و در غرب مسلمان هست و اسلام نیست»! و یا اخیراً در فضای سیاسی مقایسه دولتها، به برتری دولتی نسبت به دولت دیگر حکم می کنند... 🔸آنچه در این مقایسه ها منشاء خطا و اشتباه در محاسبات است، عدم طبقه بندی رتبی ملاکها و معیارهاست، مسلماً برخی معیارهای سنجش، «اصلی» برخی «فرعی» و برخی «تبعی» هستند و درست نیست که همه ملاکها را در یک سطح معیار سنجش قرار داد . برای بررسی این مراتب لازم است اشاره ای به مراتب وجودی انسان نمایم، سه بعد وجودی انسان عبارتند از «روح و قلب»، «فکر و عقل»، «جوارح و اعمال» و متناسب با این سه مرتبه وجودی، سه «جهت گیری»، «موضع گیری» و «حرکت»، مفروض است، جهت گیری قلبی، موضع گیری عقلی و حرکت عملی و آنچه حائز اهمیت است، تقدم رتبی «جهت گیری قلبی» بر «موضع گیری فکری و عقلی» و تقدم این دو بر «حرکت عملی» است، در واقع جهت گیری، عامل اساسی است و موضع گیری فرعی و رفتار و اعمال، تبعی است (اعمال و رفتار انسان متناسب با ایمان و افکار انسان است)، جهت گیری قلب در دو جهت حق و باطل، ایمان و کفر، دنیا و آخرت است، روشن است که جهت گیری دنیایی یا اخروی، مهمترین و اساسی ترین عامل ارزیابی فرد، گروه یا جامعه است بطوریکه اگر جهت گیری آنها، دنیا و کفر و باطل باشد، عقلانیت و عملکرد آنها نیز ارزشی نخواهد داشت. 🔸بر اساس روایات، ابلیس و دستگاه شیاطین نیز تمام تلاش خود را معطوف بر انحراف از «جهت» و صراط مستقیم (صراط علیٍّ المستقیم) می کنند (لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقِيمَ ،اعراف/16؛ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ،ص/83)، و اگر انحراف از این صراط مستقیم و جهت اصلی صورت گیرد، افکار و رفتار نیز ارزشی نخواهند داشت، و شیطان نیز که بر اغوا و انحراف آنها مطمئن است، نسبت به انحراف در افکار (نظام اطلاعات و معلومات و دانش و عقلانیت) و نیز انحراف در عملکرد، آنچنان تأکیدی ندارد! (چون اولاً تبعاً انحرافات بعدی در پی انحراف از جهت رخ خواهد داد و نیز هدف شیطان که ممانعت از بندگی است در انحراف از جهت محقق شده است) در مقابل اگر ابلیس ودستگاه شیاطین از جهت گیری صحیح فرد، گروه یا جامعه ای مطمئن و از انحراف آنها در جهت، نا امید باشد، بیشترین تلاش خود را معطوف بر انحراف در عقلانیت و عملکرد می نماید ( درمورد نظم و نظافت اهل سنت در برپایی نماز و دیگر شعائر نیز اینگونه گفته اند که شیطان با اعمال آنها کاری ندارد لذا فرموده اند «صلّی او زنا»! و بیشترین تمرکز شیطان بر اعمال و رفتار شیعیان است...) 🔸بنابراین در ارزیابی فرد، گروه یا جوامع می بایست «جهت گیری» را اولویت اول قرار داد و اگر جهت گیری اشتباه یا انحراف داشته باشد، دیگر معیارها ارزش چندانی نخواهند داشت، بنابراین جمهوری اسلامی ایران که جهت گیری مردم و نظام و انقلاب، توحید و ولایت و شریعت است، با دیگر جوامعی که جهت اصلی را گم کرده اند و این معیار و ملاک اساسی را ندارند، قابل مقایسه نیست ولو اینکه در فروعات و برخی رفتارها و عملکردها و احیاناً عقلانیت مادی و تمدنی، بهتر و برتر ارزیابی شوند.(حَقٌّ يَضُرُّ خَيْرٌ مِنْ بَاطِلٍ يَسُر) 🔸متناسب با این تقسیم سه گانه، مقام معظم رهبری نیز در مورد ارزیابی یک دولت، سه معیار «جهت گیری»، «برنامه» و «عملکرد» را مطرح نموده و فرمودند (نقل به مضمون) دولتی که جهت گیری صحیحی در مطرح نمودن ارزشها و شعارهای دین و انقلاب دارد قابل مقایسه با دولتی نیست که اساساً در جهت مقابل انقلاب و ارزشهای اسلام حرکت می کند . همچنین ایشان متناسب با این سه معیار، سه وظیفه را برای مردم بر میشمرند که عبارتند از «انقلابی ماندن» (حفظ جهت)، «انقلابی فکر کردن» و «انقلابی عمل کردن». ادامه دارد : 👇 @abdollahimahdi
هدایت شده از دقایق الحقایق!
ادامه : 🔸این نکته نیز قابل توجه است که اگر جهت گیری صحیح بود، کجی ها و اشتباهات در دو بعد دیگر قابل چشم پوشی هستند، هر چند برای رفع آنها باید نهایت تلاش بشود اما فرد، گروه یا جامعه ای که جهت گیری صحیحی دارند، اگر در طی مسیر در جهت صحیح مرتکب خطا و اشتباه هم بشوند، اولاً امید بسیاری به عفو و بخشش وجود دارد (روایات بسیاری بر این مضمون تأکید دارند که اگر ولایت و محبت اهل بیت علیهم السلام باشد همه گناهان آمرزیده خواهد شد)، ثانیاً امید بسیاری به ترمیم و اصلاح وجود دارد (بر اساس روایات خداوند مؤمنین را بر اصلاح امور و جبران خطاها یاری می دهد) ، ثالثاً امید بسیاری به رسیدن به مقصد و اهداف وجود دارد (مَنْ كَانَ مَقْصَدُهُ الْحَقَّ أَدْرَكَهُ وَ لَوْ كَانَ كَثِيرَ اللَّبْس) . بنابراین بدی و زشتی این خطاها و اشتباهات در جهت صحیح، قابل مقایسه با زشتی و بدی جهت گیری اشتباه نیست!(الْمَغْلُوبُ بِالْحَقِّ غَالِب) 🔸با توجه به این تقسیم سه گانه در رابطه با حیطه اختیارات مقام معظم رهبری و انتظارات از ایشان نیز، و طرح این سئوال که ایشان تا چه حد در امور کشور دخالت می کنند و چرا در جهت رفع برخی مشکلات کشور دخالت نمی کنند و ... ، شاید بتوان گفت که جایگاه رهبری ضامن حفظ «جهت» انقلاب و نظام است و هر اقدامی که برای حفظ جهت گیری اصلی انقلاب و نظام لازم است ایشان دخالت می کنند، اما بقیه ساختار نظام اعم از دولت و قوای دیگر ضمن حفظ جهت گیری اصلی نظام، می بایست در ارائه «برنامه» و «عملکرد» صحیح تلاش نمایند. همچنانکه ایشان در دیدار اخیر با دانشجویان فرمودند : « براساس قانون و منطق، رهبری نمی‌تواند در تصمیم‌گیری‌های جزئی و اجرایی وارد شود و اگر مسئولین اجرایی دچار اشتباه شوند، مجلس یا رئیس‌جمهور باید مانع شوند، البته رهبری در مواردی که احساس کند اقدامی حتی جزئی موجب انحراف نظام می‌شود، باید ورود کند و مانع شود.» @abdollahimahdi