eitaa logo
اشعار عبدالمحسن
1.9هزار دنبال‌کننده
121 عکس
75 ویدیو
356 فایل
زهراقلمم داد که دستم گیرد من منتظرم تمام هستم گیرد اشعار علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) تمامی اشعار به نیت تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام ارتباط با شاعر: @abdolmohsen آدرس کانال در ایتا و تلگرام:
مشاهده در ایتا
دانلود
رزق حرم حضرت رضاعلیه السلام السلام علیک یا ریحانة الحسین جنّت شده ایجاد به اعجاز رقیه فردوس ِ ملائک شده یک ناز رقیه آن خورده زمین که شده دمساز رقیه رفته به فلک با پر ِ پرواز رقیه بر اهل زمین حبّ رقیه شده چون بال هم مُهر قبولیست برای همه اعمال هم انسیّه هم حوریه ی کربوبلا اوست در کودکی اش،اسوه ی تقوا و حیا اوست آن عالمه ی مدرسه ی صبر و رضا اوست ریحانه ترین فاطمه ی خون خدا اوست هر وقت که شد روی لبش زمزمه بابا گویا که عطا گشته به ارباب، دو دنیا او خَلقاً و خُلقاً شده آیینه ی زهرا شد وارث هر منقبت حضرت مولا لطفش حسنی،در عظمت رفته به بابا خطبه که بخواند بشود زینب کبری' گردد دل هر عرش نشین، غرق در احساس سر را که گذارد به روی شانه ی عباس شد خادم هر روز و شبش حضرت مریم جاروکش صحن حرمش حضرت آدم هر کس که شده زائر او گشته معظّم با دست پُر از محضر او رفته مسلّم خورشید ،درخشان شده از نور حریمش شد عطر جنان شمه ای از عطر شمیمش شد نام رقیه عَلَم کلّ محافل این نام ِ مجرّب شده حلّال مسائل وقتی که بگیرد مدد از او، دل سائل گردد به مقامات خدا یک شبه نائل با ذکر رقیه دل ما شور گرفته هر سینه ی ظلمت زده ای نور گرفته در شام بلا ناجی جان دو امام است چون عمه ی سادات علمدار قیام است دُرّی که اگر چه وسط ظلمت شام است پوشیده میان صدف از چشم حرام است صد پرده ی نورست نگهدار عفافش هستند ملائک همه دم گرم طوافش هجده تن بی سر وسط معرکه دیده چون عمه ی خود تلخی صد داغ چشیده از زجر حرامی چقَدَر، زجر کشیده از فاطمه شد ارثیه اش قدّ خمیده وقتی که به لب، دید شرر از نفس افتاد با بوسه به لب های پدر از نفس افتاد ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
رزق حرم امام رضا علیه السلام السلام علیک یا ریحانة الحسین جنّت شده ایجاد به اعجاز رقیه فردوس ِ ملائک شده یک ناز رقیه آن خورده زمین که شده دمساز رقیه رفته به فلک با پر ِ پرواز رقیه بر اهل زمین حبّ رقیه شده چون بال هم مُهر قبولیست برای همه اعمال هم انسیّه هم حوریه ی کربوبلا اوست در کودکی اش،اسوه ی تقوا و حیا اوست آن عالمه ی مدرسه ی صبر و رضا اوست ریحانه ترین فاطمه ی خون خدا اوست هر وقت که شد روی لبش زمزمه بابا گویا که عطا گشته به ارباب، دو دنیا او خَلقاً و خُلقاً شده آیینه ی زهرا شد وارث هر منقبت حضرت مولا لطفش حسنی،در عظمت رفته به بابا خطبه که بخواند بشود زینب کبری' گردد دل هر عرش نشین، غرق در احساس سر را که گذارد به روی شانه ی عباس شد خادم هر روز و شبش حضرت مریم جاروکش صحن حرمش حضرت آدم هر کس که شده زائر او گشته معظّم با دست پُر از محضر او رفته مسلّم خورشید ،درخشان شده از نور حریمش شد عطر جنان شمه ای از عطر شمیمش شد نام رقیه عَلَم کلّ محافل این نام ِ مجرّب شده حلّال مسائل وقتی که بگیرد مدد از او، دل سائل گردد به مقامات خدا یک شبه نائل با ذکر رقیه دل ما شور گرفته هر سینه ی ظلمت زده ای نور گرفته در شام بلا ناجی جان دو امام است چون عمه ی سادات علمدار قیام است دُرّی که اگر چه وسط ظلمت شام است پوشیده میان صدف از چشم حرام است صد پرده ی نورست نگهدار عفافش هستند ملائک همه دم گرم طوافش هجده تن بی سر وسط معرکه دیده چون عمه ی خود تلخی صد داغ چشیده از زجر ِحرامی چقَدَر، زجر کشیده از فاطمه شد ارثیه اش قدّ خمیده وقتی که به لب، دید شرر از نفس افتاد با بوسه به لب های پدر از نفس افتاد ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
رزق حرم امام رضا علیه السلام السلام علیک یا ریحانة الحسین جنّت شده ایجاد به اعجاز رقیه فردوس ِ ملائک شده یک ناز رقیه آن خورده زمین که شده دمساز رقیه رفته به فلک با پر ِ پرواز رقیه بر اهل زمین حبّ رقیه شده چون بال هم مُهر قبولیست برای همه اعمال هم انسیّه هم حوریه ی کربوبلا اوست در کودکی اش،اسوه ی تقوا و حیا اوست آن عالمه ی مدرسه ی صبر و رضا اوست ریحانه ترین فاطمه ی خون خدا اوست هر وقت که شد روی لبش زمزمه بابا گویا که عطا گشته به ارباب، دو دنیا او خَلقاً و خُلقاً شده آیینه ی زهرا شد وارث هر منقبت حضرت مولا لطفش حسنی،در عظمت رفته به بابا خطبه که بخواند بشود زینب کبری' گردد دل هر عرش نشین، غرق در احساس سر را که گذارد به روی شانه ی عباس شد خادم هر روز و شبش حضرت مریم جاروکش صحن حرمش حضرت آدم هر کس که شده زائر او گشته معظّم با دست پُر از محضر او رفته مسلّم خورشید ،درخشان شده از نور حریمش شد عطر جنان شمه ای از عطر شمیمش شد نام رقیه عَلَم کلّ محافل این نام ِ مجرّب شده حلّال مسائل وقتی که بگیرد مدد از او، دل سائل گردد به مقامات خدا یک شبه نائل با ذکر رقیه دل ما شور گرفته هر سینه ی ظلمت زده ای نور گرفته در شام بلا ناجی جان دو امام است چون عمه ی سادات علمدار قیام است دُرّی که اگر چه وسط ظلمت شام است پوشیده میان صدف از چشم حرام است صد پرده ی نورست نگهدار عفافش هستند ملائک همه دم گرم طوافش هجده تن بی سر وسط معرکه دیده چون عمه ی خود تلخی صد داغ چشیده از زجر ِحرامی چقَدَر، زجر کشیده از فاطمه شد ارثیه اش قدّ خمیده وقتی که به لب، دید شرر از نفس افتاد با بوسه به لب های پدر از نفس افتاد ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
رزق حرم امام رضا علیه السلام السلام علیک یا ریحانة الحسین جنّت شده ایجاد به اعجاز رقیه فردوس ِ ملائک شده یک ناز رقیه آن خورده زمین که شده دمساز رقیه رفته به فلک با پر ِ پرواز رقیه بر اهل زمین حبّ رقیه شده چون بال هم مُهر قبولیست برای همه اعمال هم انسیّه هم حوریه ی کربوبلا اوست در کودکی اش،اسوه ی تقوا و حیا اوست آن عالمه ی مدرسه ی صبر و رضا اوست ریحانه ترین فاطمه ی خون خدا اوست هر وقت که شد روی لبش زمزمه بابا گویا که عطا گشته به ارباب، دو دنیا او خَلقاً و خُلقاً شده آیینه ی زهرا شد وارث هر منقبت حضرت مولا لطفش حسنی،در عظمت رفته به بابا خطبه که بخواند بشود زینب کبری' گردد دل هر عرش نشین، غرق در احساس سر را که گذارد به روی شانه ی عباس شد خادم هر روز و شبش حضرت مریم جاروکش صحن حرمش حضرت آدم هر کس که شده زائر او گشته معظّم با دست پُر از محضر او رفته مسلّم خورشید ،درخشان شده از نور حریمش شد عطر جنان شمه ای از عطر شمیمش شد نام رقیه عَلَم کلّ محافل این نام ِ مجرّب شده حلّال مسائل وقتی که بگیرد مدد از او، دل سائل گردد به مقامات خدا یک شبه نائل با ذکر رقیه دل ما شور گرفته هر سینه ی ظلمت زده ای نور گرفته در شام بلا ناجی جان دو امام است چون عمه ی سادات علمدار قیام است دُرّی که اگر چه وسط ظلمت شام است پوشیده میان صدف از چشم حرام است صد پرده ی نورست نگهدار عفافش هستند ملائک همه دم گرم طوافش هجده تن بی سر وسط معرکه دیده چون عمه ی خود تلخی صد داغ چشیده از زجر ِحرامی چقَدَر، زجر کشیده از فاطمه شد ارثیه اش قدّ خمیده وقتی که به لب، دید شرر از نفس افتاد با بوسه به لب های پدر از نفس افتاد ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
رزق حرم امام رضا علیه السلام السلام علیک یا ریحانة الحسین جنّت شده ایجاد به اعجاز رقیه فردوس ِ ملائک شده یک ناز رقیه آن خورده زمین که شده دمساز رقیه رفته به فلک با پر ِ پرواز رقیه بر اهل زمین حبّ رقیه شده چون بال هم مُهر قبولیست برای همه اعمال هم انسیّه هم حوریه ی کربوبلا اوست در کودکی اش،اسوه ی تقوا و حیا اوست آن عالمه ی مدرسه ی صبر و رضا اوست ریحانه ترین فاطمه ی خون خدا اوست هر وقت که شد روی لبش زمزمه بابا گویا که عطا گشته به ارباب، دو دنیا او خَلقاً و خُلقاً شده آیینه ی زهرا شد وارث هر منقبت حضرت مولا لطفش حسنی،در عظمت رفته به بابا خطبه که بخواند بشود زینب کبری' گردد دل هر عرش نشین، غرق در احساس سر را که گذارد به روی شانه ی عباس شد خادم هر روز و شبش حضرت مریم جاروکش صحن حرمش حضرت آدم هر کس که شده زائر او گشته معظّم با دست پُر از محضر او رفته مسلّم خورشید ،درخشان شده از نور حریمش شد عطر جنان شمه ای از عطر شمیمش شد نام رقیه عَلَم کلّ محافل این نام ِ مجرّب شده حلّال مسائل وقتی که بگیرد مدد از او، دل سائل گردد به مقامات خدا یک شبه نائل با ذکر رقیه دل ما شور گرفته هر سینه ی ظلمت زده ای نور گرفته در شام بلا ناجی جان دو امام است چون عمه ی سادات علمدار قیام است دُرّی که اگر چه وسط ظلمت شام است پوشیده میان صدف از چشم حرام است صد پرده ی نورست نگهدار عفافش هستند ملائک همه دم گرم طوافش هجده تن بی سر وسط معرکه دیده چون عمه ی خود تلخی صد داغ چشیده از زجر ِحرامی چقَدَر، زجر کشیده از فاطمه شد ارثیه اش قدّ خمیده وقتی که به لب، دید شرر از نفس افتاد با بوسه به لب های پدر از نفس افتاد ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
رزق حرم امام رضا علیه السلام السلام علیک یا ریحانة الحسین جنّت شده ایجاد به اعجاز رقیه فردوس ِ ملائک شده یک ناز رقیه آن خورده زمین که شده دمساز رقیه رفته به فلک با پر ِ پرواز رقیه بر اهل زمین حبّ رقیه شده چون بال هم مُهر قبولیست برای همه اعمال هم انسیّه هم حوریه ی کربوبلا اوست در کودکی اش،اسوه ی تقوا و حیا اوست آن عالمه ی مدرسه ی صبر و رضا اوست ریحانه ترین فاطمه ی خون خدا اوست هر وقت که شد روی لبش زمزمه بابا گویا که عطا گشته به ارباب، دو دنیا او خَلقاً و خُلقاً شده آیینه ی زهرا شد وارث هر منقبت حضرت مولا لطفش حسنی،در عظمت رفته به بابا خطبه که بخواند بشود زینب کبری' گردد دل هر عرش نشین، غرق در احساس سر را که گذارد به روی شانه ی عباس شد خادم هر روز و شبش حضرت مریم جاروکش صحن حرمش حضرت آدم هر کس که شده زائر او گشته معظّم با دست پُر از محضر او رفته مسلّم خورشید ،درخشان شده از نور حریمش شد عطر جنان شمه ای از عطر شمیمش شد نام رقیه عَلَم کلّ محافل این نام ِ مجرّب شده حلّال مسائل وقتی که بگیرد مدد از او، دل سائل گردد به مقامات خدا یک شبه نائل با ذکر رقیه دل ما شور گرفته هر سینه ی ظلمت زده ای نور گرفته در شام بلا ناجی جان دو امام است چون عمه ی سادات علمدار قیام است دُرّی که اگر چه وسط ظلمت شام است پوشیده میان صدف از چشم حرام است صد پرده ی نورست نگهدار عفافش هستند ملائک همه دم گرم طوافش هجده تن بی سر وسط معرکه دیده چون عمه ی خود تلخی صد داغ چشیده از زجر ِحرامی چقَدَر، زجر کشیده از فاطمه شد ارثیه اش قدّ خمیده وقتی که به لب، دید شرر از نفس افتاد با بوسه به لب های پدر از نفس افتاد ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
رزق حرم امام رضا علیه السلام السلام علیک یا ریحانة الحسین جنّت شده ایجاد به اعجاز رقیه فردوس ِ ملائک شده یک ناز رقیه آن خورده زمین که شده دمساز رقیه رفته به فلک با پر ِ پرواز رقیه بر اهل زمین حبّ رقیه شده چون بال هم مُهر قبولیست برای همه اعمال هم انسیّه هم حوریه ی کربوبلا اوست در کودکی اش،اسوه ی تقوا و حیا اوست آن عالمه ی مدرسه ی صبر و رضا اوست ریحانه ترین فاطمه ی خون خدا اوست هر وقت که شد روی لبش زمزمه بابا گویا که عطا گشته به ارباب، دو دنیا او خَلقاً و خُلقاً شده آیینه ی زهرا شد وارث هر منقبت حضرت مولا لطفش حسنی،در عظمت رفته به بابا خطبه که بخواند بشود زینب کبری' گردد دل هر عرش نشین، غرق در احساس سر را که گذارد به روی شانه ی عباس شد خادم هر روز و شبش حضرت مریم جاروکش صحن حرمش حضرت آدم هر کس که شده زائر او گشته معظّم با دست پُر از محضر او رفته مسلّم خورشید ،درخشان شده از نور حریمش شد عطر جنان شمه ای از عطر شمیمش شد نام رقیه عَلَم کلّ محافل این نام ِ مجرّب شده حلّال مسائل وقتی که بگیرد مدد از او، دل سائل گردد به مقامات خدا یک شبه نائل با ذکر رقیه دل ما شور گرفته هر سینه ی ظلمت زده ای نور گرفته در شام بلا ناجی جان دو امام است چون عمه ی سادات علمدار قیام است دُرّی که اگر چه وسط ظلمت شام است پوشیده میان صدف از چشم حرام است صد پرده ی نورست نگهدار عفافش هستند ملائک همه دم گرم طوافش هجده تن بی سر وسط معرکه دیده چون عمه ی خود تلخی صد داغ چشیده از زجر ِحرامی چقَدَر، زجر کشیده از فاطمه شد ارثیه اش قدّ خمیده وقتی که به لب، دید شرر از نفس افتاد با بوسه به لب های پدر از نفس افتاد ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
رزق حرم امام رضا علیه السلام السلام علیک یا ریحانة الحسین جنّت شده ایجاد به اعجاز رقیه فردوس ِ ملائک شده یک ناز رقیه آن خورده زمین که شده دمساز رقیه رفته به فلک با پر ِ پرواز رقیه بر اهل زمین حبّ رقیه شده چون بال هم مُهر قبولیست برای همه اعمال هم انسیّه هم حوریه ی کربوبلا اوست در کودکی اش،اسوه ی تقوا و حیا اوست آن عالمه ی مدرسه ی صبر و رضا اوست ریحانه ترین فاطمه ی خون خدا اوست هر وقت که شد روی لبش زمزمه بابا گویا که عطا گشته به ارباب، دو دنیا او خَلقاً و خُلقاً شده آیینه ی زهرا شد وارث هر منقبت حضرت مولا لطفش حسنی،در عظمت رفته به بابا خطبه که بخواند بشود زینب کبری' گردد دل هر عرش نشین، غرق در احساس سر را که گذارد به روی شانه ی عباس شد خادم هر روز و شبش حضرت مریم جاروکش صحن حرمش حضرت آدم هر کس که شده زائر او گشته معظّم با دست پُر از محضر او رفته مسلّم خورشید ،درخشان شده از نور حریمش شد عطر جنان شمه ای از عطر شمیمش شد نام رقیه عَلَم کلّ محافل این نام ِ مجرّب شده حلّال مسائل وقتی که بگیرد مدد از او، دل سائل گردد به مقامات خدا یک شبه نائل با ذکر رقیه دل ما شور گرفته هر سینه ی ظلمت زده ای نور گرفته در شام بلا ناجی جان دو امام است چون عمه ی سادات علمدار قیام است دُرّی که اگر چه وسط ظلمت شام است پوشیده میان صدف از چشم حرام است صد پرده ی نورست نگهدار عفافش هستند ملائک همه دم گرم طوافش هجده تن بی سر وسط معرکه دیده چون عمه ی خود تلخی صد داغ چشیده از زجر ِحرامی چقَدَر، زجر کشیده از فاطمه شد ارثیه اش قدّ خمیده وقتی که به لب، دید شرر از نفس افتاد با بوسه به لب های پدر از نفس افتاد ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
رزق حرم امام رضا علیه السلام السلام علیک یا ریحانة الحسین جنّت شده ایجاد به اعجاز رقیه فردوس ِ ملائک شده یک ناز رقیه آن خورده زمین که شده دمساز رقیه رفته به فلک با پر ِ پرواز رقیه بر اهل زمین حبّ رقیه شده چون بال هم مُهر قبولیست برای همه اعمال هم انسیّه هم حوریه ی کربوبلا اوست در کودکی اش،اسوه ی تقوا و حیا اوست آن عالمه ی مدرسه ی صبر و رضا اوست ریحانه ترین فاطمه ی خون خدا اوست هر وقت که شد روی لبش زمزمه بابا گویا که عطا گشته به ارباب، دو دنیا او خَلقاً و خُلقاً شده آیینه ی زهرا شد وارث هر منقبت حضرت مولا لطفش حسنی،در عظمت رفته به بابا خطبه که بخواند بشود زینب کبری' گردد دل هر عرش نشین، غرق در احساس سر را که گذارد به روی شانه ی عباس شد خادم هر روز و شبش حضرت مریم جاروکش صحن حرمش حضرت آدم هر کس که شده زائر او گشته معظّم با دست پُر از محضر او رفته مسلّم خورشید ،درخشان شده از نور حریمش شد عطر جنان شمه ای از عطر شمیمش شد نام رقیه عَلَم کلّ محافل این نام ِ مجرّب شده حلّال مسائل وقتی که بگیرد مدد از او، دل سائل گردد به مقامات خدا یک شبه نائل با ذکر رقیه دل ما شور گرفته هر سینه ی ظلمت زده ای نور گرفته در شام بلا ناجی جان دو امام است چون عمه ی سادات علمدار قیام است دُرّی که اگر چه وسط ظلمت شام است پوشیده میان صدف از چشم حرام است صد پرده ی نورست نگهدار عفافش هستند ملائک همه دم گرم طوافش هجده تن بی سر وسط معرکه دیده چون عمه ی خود تلخی صد داغ چشیده از زجر ِحرامی چقَدَر، زجر کشیده از فاطمه شد ارثیه اش قدّ خمیده وقتی که به لب، دید شرر از نفس افتاد با بوسه به لب های پدر از نفس افتاد ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
رزق حرم امام رضا علیه السلام السلام علیک یا ریحانة الحسین جنّت شده ایجاد به اعجاز رقیه فردوس ِ ملائک شده یک ناز رقیه آن خورده زمین که شده دمساز رقیه رفته به فلک با پر ِ پرواز رقیه بر اهل زمین حبّ رقیه شده چون بال هم مُهر قبولیست برای همه اعمال هم انسیّه هم حوریه ی کربوبلا اوست در کودکی اش،اسوه ی تقوا و حیا اوست آن عالمه ی مدرسه ی صبر و رضا اوست ریحانه ترین فاطمه ی خون خدا اوست هر وقت که شد روی لبش زمزمه بابا گویا که عطا گشته به ارباب، دو دنیا او خَلقاً و خُلقاً شده آیینه ی زهرا شد وارث هر منقبت حضرت مولا لطفش حسنی،در عظمت رفته به بابا خطبه که بخواند بشود زینب کبری' گردد دل هر عرش نشین، غرق در احساس سر را که گذارد به روی شانه ی عباس شد خادم هر روز و شبش حضرت مریم جاروکش صحن حرمش حضرت آدم هر کس که شده زائر او گشته معظّم با دست پُر از محضر او رفته مسلّم خورشید ،درخشان شده از نور حریمش شد عطر جنان شمه ای از عطر شمیمش شد نام رقیه عَلَم کلّ محافل این نام ِ مجرّب شده حلّال مسائل وقتی که بگیرد مدد از او، دل سائل گردد به مقامات خدا یک شبه نائل با ذکر رقیه دل ما شور گرفته هر سینه ی ظلمت زده ای نور گرفته در شام بلا ناجی جان دو امام است چون عمه ی سادات علمدار قیام است دُرّی که اگر چه وسط ظلمت شام است پوشیده میان صدف از چشم حرام است صد پرده ی نورست نگهدار عفافش هستند ملائک همه دم گرم طوافش هجده تن بی سر وسط معرکه دیده چون عمه ی خود تلخی صد داغ چشیده از زجر ِحرامی چقَدَر، زجر کشیده از فاطمه شد ارثیه اش قدّ خمیده وقتی که به لب، دید شرر از نفس افتاد با بوسه به لب های پدر از نفس افتاد ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
رزق حرم امام رضا علیه السلام السلام علیک یا ریحانة الحسین جنّت شده ایجاد به اعجاز رقیه فردوس ِ ملائک شده یک ناز رقیه آن خورده زمین که شده دمساز رقیه رفته به فلک با پر ِ پرواز رقیه بر اهل زمین حبّ رقیه شده چون بال هم مُهر قبولیست برای همه اعمال هم انسیّه هم حوریه ی کربوبلا اوست در کودکی اش،اسوه ی تقوا و حیا اوست آن عالمه ی مدرسه ی صبر و رضا اوست ریحانه ترین فاطمه ی خون خدا اوست هر وقت که شد روی لبش زمزمه بابا گویا که عطا گشته به ارباب، دو دنیا او خَلقاً و خُلقاً شده آیینه ی زهرا شد وارث هر منقبت حضرت مولا لطفش حسنی،در عظمت رفته به بابا خطبه که بخواند بشود زینب کبری' گردد دل هر عرش نشین، غرق در احساس سر را که گذارد به روی شانه ی عباس شد خادم هر روز و شبش حضرت مریم جاروکش صحن حرمش حضرت آدم هر کس که شده زائر او گشته معظّم با دست پُر از محضر او رفته مسلّم خورشید ،درخشان شده از نور حریمش شد عطر جنان شمه ای از عطر شمیمش شد نام رقیه عَلَم کلّ محافل این نام ِ مجرّب شده حلّال مسائل وقتی که بگیرد مدد از او، دل سائل گردد به مقامات خدا یک شبه نائل با ذکر رقیه دل ما شور گرفته هر سینه ی ظلمت زده ای نور گرفته در شام بلا ناجی جان دو امام است چون عمه ی سادات علمدار قیام است دُرّی که اگر چه وسط ظلمت شام است پوشیده میان صدف از چشم حرام است صد پرده ی نورست نگهدار عفافش هستند ملائک همه دم گرم طوافش هجده تن بی سر وسط معرکه دیده چون عمه ی خود تلخی صد داغ چشیده از زجر ِحرامی چقَدَر، زجر کشیده از فاطمه شد ارثیه اش قدّ خمیده وقتی که به لب، دید شرر از نفس افتاد با بوسه به لب های پدر از نفس افتاد ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158