eitaa logo
اشعار عبدالمحسن
1.9هزار دنبال‌کننده
121 عکس
73 ویدیو
356 فایل
زهراقلمم داد که دستم گیرد من منتظرم تمام هستم گیرد اشعار علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) تمامی اشعار به نیت تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام ارتباط با شاعر: @abdolmohsen آدرس کانال در ایتا و تلگرام:
مشاهده در ایتا
دانلود
چای ابوعلی ِ مسیر است زمزمم شد موکب تو جنّت ِ عَدْن ِمُجسّمم بی اختیار غَرّه شوم بر مقام خود از بس در این مسیر عزیز و مکرّمم تعظیم می کنند مرا در مسیر راه چون عابر ِطریق تو هستم مُعظّمم خواندم ثواب هر قدم زائر تو را از تاول نشسته به پا شاد و خرّمم از مِهر میزبان ِ رهت در تحیّرم مهمانم و به صاحب ِ خانه مقدّمم اینجا برای هر دم من اجر می دهند لبّیک یا حسین طنین شد به هر دمم عرش خداست مقصد زوّار اربعین معراج می روند از این راه،مؤمنین پاکم کند فقط قدمی سمت کربلات بر دست زائرین تو باشد فقط برات بر آن که شد غریق گناهان چو ساحلی الحق تویی برای بشر کشتی نجات شوق زیارتت شده روحی به پیکرم بر دیدن حریم تو وابسته شد حیات واجب شده ست حبّ زیارت ،بدون آن بالا نمی رود به خدا رکعتی صلات برده ست زائر تو ثواب هزار حج این نکته می دهد به دل زائرت نشاط مرهم برای درد بشر در جوار توست دارالشفاست بر همه یک قطره از فرات با یاد زخم پای اسیران کربلا زائر چگونه بر کف پا دارد التفات!؟ مهمان فاطمه ست اگر زائرالحسین حقّش دهید آمده همراه زینبین بار دگر به کرب و بلا خواهرت رسید اما شبیه تو شده گیسوی او سپید گویی دوباره آمده پایین ز روی تل بایاد عصر ِ بی کسی ات سمت تو دوید تصویر شمر مانده هنوزم مقابلش یادش نرفته رأس تو را از قفا برید چل روز پیش خواست ببوسد تو را ولی یک جای سالمی به تن پاره ات ندید وقتی که کم شد از سر او سایه ی کفیل در زیر سایه ی سر تو قامتش خمید علّت برای چاک گریبان او شده خونی که از لبان تو در بزم ِ مِی چکید از غیبت رقیّه ات از او دگر نپرس بین خرابه کودک ِ پیر تو آرمید خواهش نمود دختر تو بر نماندنش وقتی گرفت رأس تو را روی دامنش ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
ای تو گل شکسته ی در خون تپیده ام چل روز می شود که تو را من ندیده ام از لحظه ی بریدن رگ های حنجرت دیگر رگ حیات خودم را بریده ام تو ماندی و بهانه ی تو ماند همرهم بار غمت ببین که به دوشم کشیده ام یک عمر زیر سایه ی تو بوده ام کنون چل روز زیر سایه ی رأس بریده ام شیرین ترین دقایق من با تو بوده و چل روز تلخی غم تو را چشیده ام این سرخی مزار تو از دیده ی من است خشکیده اشک،خون چکداز ابر دیده ام قدّت کنار پیکر سقا خمیده شد من هم کنار جسم تو قامت خمیده ام حقم بده که آب خوشی من نخورده ام وقتی صدای العطشت را شنیده ام چل روز می شود که شدی تو شهید ومن در روضه های روز و شب تو شهیده ام ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
با غصه های بی بدل خواهر رسیده با یک عصا زیر بغل خواهر رسیده مولا ببین در هاله ای از نور دور از آن دیده های مبتذل خواهر رسیده شمشیر نه اما لسان که حیدری هست فاتح به هر جنگ وجدل خواهر رسیده از این کبودی هامشخص می شود که از بغض صفین و جمل خواهر رسیده گیسو سپید و قدکمان و دل شکسته از آنچه دیده روی تل خواهر رسیده صد بار مرد و زنده شد اما دریغ از یک مرگ احلیٰ من عسل خواهر رسیده وقتی که اسقونی شنیده از لب خشک با کام تشنه محتمل خواهر رسیده چون مادر عباس می گوید حسین و بر داغ ابناء، بی محل خواهر رسیده . شد اربعین و خسته از داغ سه ساله مثل ردیف این غزل خواهر رسیده ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
چای ابوعلی ِ مسیر است زمزمم شد موکب تو جنّت ِ عَدْن ِمُجسّمم بی اختیار غَرّه شوم بر مقام خود از بس در این مسیر عزیز و مکرّمم تعظیم می کنند مرا در مسیر راه چون عابر ِطریق تو هستم مُعظّمم خواندم ثواب هر قدم زائر تو را از تاول نشسته به پا شاد و خرّمم از مِهر میزبان ِ رهت در تحیّرم مهمانم و به صاحب ِ خانه مقدّمم اینجا برای هر دم من اجر می دهند لبّیک یا حسین طنین شد به هر دمم عرش خداست مقصد زوّار اربعین معراج می روند از این راه،مؤمنین پاکم کند فقط قدمی سمت کربلات بر دست زائرین تو باشد فقط برات بر آن که شد غریق گناهان چو ساحلی الحق تویی برای بشر کشتی نجات شوق زیارتت شده روحی به پیکرم بر دیدن حریم تو وابسته شد حیات واجب شده ست حبّ زیارت ،بدون آن بالا نمی رود به خدا رکعتی صلات برده ست زائر تو ثواب هزار حج این نکته می دهد به دل زائرت نشاط مرهم برای درد بشر در جوار توست دارالشفاست بر همه یک قطره از فرات با یاد زخم پای اسیران کربلا زائر چگونه بر کف پا دارد التفات!؟ مهمان فاطمه ست اگر زائرالحسین حقّش دهید آمده همراه زینبین بار دگر به کرب و بلا خواهرت رسید اما شبیه تو شده گیسوی او سپید گویی دوباره آمده پایین ز روی تل بایاد عصر ِ بی کسی ات سمت تو دوید تصویر شمر مانده هنوزم مقابلش یادش نرفته رأس تو را از قفا برید چل روز پیش خواست ببوسد تو را ولی یک جای سالمی به تن پاره ات ندید وقتی که کم شد از سر او سایه ی کفیل در زیر سایه ی سر تو قامتش خمید علّت برای چاک گریبان او شده خونی که از لبان تو در بزم ِ مِی چکید از غیبت رقیّه ات از او دگر نپرس بین خرابه کودک ِ پیر تو آرمید خواهش نمود دختر تو بر نماندنش وقتی گرفت رأس تو را روی دامنش ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
ای تو گل شکسته ی در خون تپیده ام چل روز می شود که تو را من ندیده ام از لحظه ی بریدن رگ های حنجرت دیگر رگ حیات خودم را بریده ام تو ماندی و بهانه ی تو ماند همرهم بار غمت ببین که به دوشم کشیده ام یک عمر زیر سایه ی تو بوده ام کنون چل روز زیر سایه ی رأس بریده ام شیرین ترین دقایق من با تو بوده و چل روز تلخی غم تو را چشیده ام این سرخی مزار تو از دیده ی من است خشکیده اشک،خون چکداز ابر دیده ام قدّت کنار پیکر سقا خمیده شد من هم کنار جسم تو قامت خمیده ام حقم بده که آب خوشی من نخورده ام وقتی صدای العطشت را شنیده ام چل روز می شود که شدی تو شهید ومن در روضه های روز و شب تو شهیده ام ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
با غصه های بی بدل خواهر رسیده با یک عصا زیر بغل خواهر رسیده آقا ببین در هاله ای از نور دور از آن دیده های مبتذل خواهر رسیده شمشیر نه اما لسان که حیدری هست فاتح به هر جنگ وجدل خواهر رسیده از این کبودی هامشخص می شود که از بغض صفین و جمل خواهر رسیده گیسو سپید و قدکمان و دل شکسته از آنچه دیده روی تل خواهر رسیده صد بار مرد و زنده شد اما دریغ از یک مرگ احلیٰ من عسل خواهر رسیده وقتی که اسقونی شنیده از لب خشک با کام تشنه محتمل خواهر رسیده چون مادر عباس می گوید حسین و بر داغ ابناء، بی محل خواهر رسیده . شد اربعین و خسته از داغ سه ساله مثل ردیف این غزل خواهر رسیده ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
زبان حال حضرت رباب علیها السلام با حضرت امام حسین علیه السلام چل روز پیش در بَر ِمن بود گوهری در آسمان سینه ی من ماه انوری می شد غم دلم ز نگاهی به او برون با خنده هاش بوده مرا جان دیگری وقتی که آب بر حرم ما حرام شد امیّد کام اصغر من بود ساغری وقتی که مشک ساقی لبهاش پاره شد دیگر نماند بر عطشش یار و یاوری شرم از لب ترک ترکش قاتلم شد و آهش شده ست بر جگرم همچو آذری لب تشنه بردی اش،خبر از سیری اش نشد یک تن نگفت منتظرش مانده مادری آخر چرا میان دو دریا غریب من شد بی نتیجه خواهش آبت ز لشکری دیدی جواب گریه ی شش ماهه ام چه شد بغض علی و خنده ی تیر ستمگری هر شعبه ای ز تیر سه پر بود نیزه ای الحق که کرد هر پر آن کار خنجری پرسم ز تو حسین چگونه تو را نکشت تیری که تو کشیده ای از پاره حنجری برگشتنت به خیمه برای تو سخت شد آخر چگونه با گل بی جان پرپری چل روز می شود که نرفته ز یاد من دیدم تو را که محتضر از درد اصغری با خنده های حرمله چل روز همدمم گشته انیس دیده ی من روی نی سری ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
باز شده قلبم،وقف گدایی با اشک روضه می گیرم رنگ خدایی رسیده فصل ِ،عقده گشایی کی میشه باز منم بشم کرب وبلایی حسینیم حسینیم با ناله ،تو هیئت تو جلا می گیرم حسینیم حسینیم باچایی روضه ی تو شفا می گیرم یاحسین یاحسین منم غلام آل حیدر یاحسین یاحسین برات منم همیشه نوکر یاحسین یاحسین..... 🌸🌸🌸🌸🌸 فرشای هیئت،بال ملائک هستی وجان شیعه ،حَلَّت بفنائک تویی صراط و،قبله ی سالٍک به قلب شیعیان تویی امیر ومالک حسینیم حسینیم غم ندارم ، سوار کشتی نجاتم حسینیم حسینیم سینه زدن تو هیئتت،برگ براتم یاحسین یاحسین منم غلام آل حیدر یاحسین یاحسین برات منم همیشه نوکر یاحسین یاحسین..... 🌸🌸🌸🌸🌸 صحن تو ولله ،عرش برینه ضریح شیش گوشه ی تو،عمود دینه روزی اشکم، با اربعینه اون جا که هر ساله قیامت زمینه حسینیم حسینیم برای جون دادن به راه تو سفیرم حسینیم حسینیم یه روز تو راه کربلای تومی میرم یاحسین یاحسین منم غلام آل حیدر یاحسین یاحسین برات منم همیشه نوکر یاحسین یاحسین.... 🌸🌸🌸🌸🌸 شدم با عشق ِ،رقیه واله مدافع حریم حضرت سه ساله هجوم داعش،وَهم و خیاله ریختن خون دشمنان تو حلاله زینبیم زینبیم منم همیشه دشمن آل امیّه زینبیم زینبیم میگم تاعمردارم منم کلب رقیه زینبا زینبا منم غلام آل حیدر زینبا زینبا به هرمدافعی تو رهبر زینبا زینبا..... 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
✅ در سفر اربعین، حتما به زیارت سامراء برویم. دوست داشتنی‌ترین جای روی زمین برای امام زمان علیه السلام کجاست؟ 🔹 در گزارشی در کتاب کافی شریف این‌چنین آمده است: بعد از شهادت امام عسکری علیه السلام، سربازان بنی عباس به خانه امام زمان علیه السلام در سامراء هجوم بردند تا آن جناب را به قتل برسانند. راوی می‌گوید در این هنگام وجود مقدس امام زمان علیه السلام را دیدم که از خانه خارج شد، در حالی که به درگاه خداوند متعال عرضه می‌داشت: خدایا تو می‌دانی که اگر مرا از این خانه نمی‌رانده و طرد نمی‌کردند، اینجا محبوب‌ترین و دوست داشتنی‌ترین مکان روی زمین نزد من بود. (یا یکی از محبوب‌ترین‌ها) 🔸 أَنَّهُ خَرَجَ مِنَ الدَّارِ قَبْلَ الْحَادِثِ بِعَشَرَةِ أَيَّامٍ وَ هُوَ يَقُولُ اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ *أَنَّهَا أحَبُّ الْبِقَاعِ* (أو مِنْ أَحَبِّ الْبِقَاعِ) لَوْ لَا الطَّرْد. 📚 الکافی، ج ١، ص ٣٣١ 📌 سامراء مقدسه، حرم مطهر امام هادی و امام عسکری علیهما السلام، خانه امام زمان علیه السلام و خانه پدری شیعیان است. از عظمت زیارتش غافل نشویم.
ای تو گل شکسته ی در خون تپیده ام چل روز می شود که تو را من ندیده ام از لحظه ی بریدن رگ های حنجرت دیگر رگ حیات خودم را بریده ام تو ماندی و بهانه ی تو ماند همرهم بار غمت ببین که به دوشم کشیده ام یک عمر زیر سایه ی تو بوده ام کنون چل روز زیر سایه ی رأس بریده ام شیرین ترین دقایق من با تو بوده و چل روز تلخی غم تو را چشیده ام این سرخی مزار تو از دیده ی من است خشکیده اشک،خون چکداز ابر دیده ام قدّت کنار پیکر سقا خمیده شد من هم کنار جسم تو قامت خمیده ام حقم بده که آب خوشی من نخورده ام وقتی صدای العطشت را شنیده ام چل روز می شود که شدی تو شهید ومن در روضه های روز و شب تو شهیده ام ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
با غصه های بی بدل خواهر رسیده با یک عصا زیر بغل خواهر رسیده آقا ببین در هاله ای از نور دور از آن دیده های مبتذل خواهر رسیده شمشیر نه اما لسان که حیدری هست فاتح به هر جنگ وجدل خواهر رسیده از این کبودی هامشخص می شود که از بغض صفین و جمل خواهر رسیده گیسو سپید و قدکمان و دل شکسته از آنچه دیده روی تل خواهر رسیده صد بار مرد و زنده شد اما دریغ از یک مرگ احلیٰ من عسل خواهر رسیده وقتی که اسقونی شنیده از لب خشک با کام تشنه محتمل خواهر رسیده چون مادر عباس می گوید حسین و بر داغ ابناء، بی محل خواهر رسیده . شد اربعین و خسته از داغ سه ساله مثل ردیف این غزل خواهر رسیده ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
زبان حال حضرت رباب علیها السلام با حضرت امام حسین علیه السلام چل روز پیش در بَر ِمن بود گوهری در آسمان سینه ی من ماه انوری می شد غم دلم ز نگاهی به او برون با خنده هاش بوده مرا جان دیگری وقتی که آب بر حرم ما حرام شد امیّد کام اصغر من بود ساغری وقتی که مشک ساقی لبهاش پاره شد دیگر نماند بر عطشش یار و یاوری شرم از لب ترک ترکش قاتلم شد و آهش شده ست بر جگرم همچو آذری لب تشنه بردی اش،خبر از سیری اش نشد یک تن نگفت منتظرش مانده مادری آخر چرا میان دو دریا غریب من شد بی نتیجه خواهش آبت ز لشکری دیدی جواب گریه ی شش ماهه ام چه شد بغض علی و خنده ی تیر ستمگری هر شعبه ای ز تیر سه پر بود نیزه ای الحق که کرد هر پر آن کار خنجری پرسم ز تو حسین چگونه تو را نکشت تیری که تو کشیده ای از پاره حنجری برگشتنت به خیمه برای تو سخت شد آخر چگونه با گل بی جان پرپری چل روز می شود که نرفته ز یاد من دیدم تو را که محتضر از درد اصغری با خنده های حرمله چل روز همدمم گشته انیس دیده ی من روی نی سری ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158