eitaa logo
اشعار عبدالمحسن
1.6هزار دنبال‌کننده
97 عکس
57 ویدیو
352 فایل
زهراقلمم داد که دستم گیرد من منتظرم تمام هستم گیرد اشعار علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) تمامی اشعار به نیت تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام ارتباط با شاعر: @abdolmohsen آدرس کانال در ایتا و تلگرام:
مشاهده در ایتا
دانلود
( زبان حال امام حسن با پدر علیهما السلام) غسل شبانه دوباره واویلا دستم رسیده به زخم توبابا آمد به یادم غسل مادر ناله زدی با دیده ی تر گفتی به اسماء دست من خورد بر زخم های کوچه و در یاحیدر ای بابای مظلوم.. یا یامرتضی ،مظلوم عالم... یا یاحیدر ای مظلوم، بابا... یا واویلتا ،آه و واویلا... 🌸🌸🌸🌸🌸 شویم سری راکه ازخون خضاب است دستی که جای جفای طناب است بین دو ابرویت گسسته کرده مراغسل تو خسته از کیسه های نان وخرما برپشت تو صد پینه بسته 🌸🌸🌸🌸🌸 گرچه غریبی پناهت حسن شد رفتی وجسم تو غسل وکفن شد اما کفن در کربلا نیست جز،چندتکه بوریا نیست سایه سر این دخترانت جز رأس روی نیزه ها نیست ای بی کفن،مظلوم حسین جان 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) @abdolmohsen158
(زبان حال حضرت امام حسن با امیرالمؤمنین علیهماالسلام) گریز به روضه ی امام حسن علیه السلام بازم غریب و ، غسل شبونه دریای اشک ِ ، زینب روونه مادربه طفلی،ازپیش ما رفت حالا تو بابا ، میری شبونه می ریزم آب غسل،به روی رأس بشکسته روی جای ِ طناب ، یادگار ِ دست بسته ببین از غسل تو ، حسنت گردیده خسته آه و واویلتا،امون از درد غریبی..... یا امیرالمؤمنین،اول مظلوم مدینه.... یا امیرالمؤمنین،شهید محراب الوداع..... 🌸🌸🌸🌸🌸 آروم گرفتی ، از درد مادر هجران محسن،دیگه شد آخر جانت نه امروز،بگرفته آن تیغ جان داده ای تو،درپشت آن در شدی بابا تو هم ، شهید ِ کوچه و بازو دیدی که همسرت،همش میگیره ازتو رو برای پا شدن ، می گیره یه دست به پهلو آه و واویلتا،امون از درد غریبی....... یا امیرالمؤمنین،امام متقین یاحیدر....... یا امیرالمومنین شهید محراب الوداع..... 🌸🌸🌸🌸🌸 جواب مولا😭 غسلم نمودی،با زخم سینه خاکم سپردی،دور از مدینه اما صبوری ، کن چون به زودی آیی تو پیشم ، از زهر کینه یه روزی حسنم ، جگر ِ تو میشه پاره به جسم بی جونت،بارونی ازتیرمیباره با قامت کمون ،حسینم میشه بیچاره آه و واویلتا،امون از درد غریبی..... یا امام مجتبی،غریب فاطمه یامظلوم.... 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس کانال اشعار: @abdolmohsen158
از لحظه ای که دل به غمت مبتلا شده کارم برای امر ظهورت دعا شده خیلی غریب و بی کس و تنها شدی ببخش با غفلتم، نصیب تو صدها بلا شده فرزند ناخلف شدم از یاد بردمت عمریست منزلت، پدرم ذی طویٰ شده مهلت بده که عمر؛ کم است و خطا زیاد حالا که مهر تو به دل من عطا شده مهلت بده که گریه کنم در فراق تو با دیده ای که وقف تو،ماتم سرا شده ای کاش وقت آمدنت زودتر شود تنها ظهور، حاجت این بینوا شده مرگم اگر رسید،سری هم به من بزن آقا بگو که قلب تو از من رضا شده آقا ببین که در وسط روضه های سخت کارم همیشه ناله ی (مهدی بیا) شده شام شهادت است کجا غرق ناله ای در سینه ی تو روضه ی مادر به پا شده شام شهادت ِهمه ی هستی ِعلیست گویا که وقت غسل خود ِمرتضی شده با اشک چشم، فاطمه را غسل می دهد دیگر علی به مرگ خودش هم رضا شده می ریزد آب روی تن و آب می شود پشتش کنار فاطمه از غصه تا شده امر ِسکوت داده ولی داد می زند بی تاب؛ قلب حیدر ِخیبرگشا شده آهی کشید در وسط ناله ها و گفت اسماء ؛ حق بده،که به او بد جفا شده اسماء اگر که تاب نمانده به سینه ام دستم به زخمهای تنش آشنا شده می ریزم آب روی تن کوثرم چرا بنگر که درد ساقی کوثر چه ها شده آبی که بوده مهریه ی فاطمه، ببین مشغول ِغسل پیکر خیرالنساء شده گل را کسی به زیر لگد له نمی کند یاس نبی چگونه پر از ردّپا شده گفته شبانه جسم مرا غسل کن چرا چون استخوان سینه ی او جابه جا شده خیلی کشیده درد، بمیرم برای او بیخود نبوده؛ مرگ، برایش شفا شده حالا کنار غسل جراحات فاطمه قلبم دوباره راهی کربوبلا شده رد شد فقط دو دست من از روی زخمها وای از نگاه زینب و رأس جدا شده غسلش شبانه بوده و از زیر پیرهن وای از نگاه زینب و موی حنا شده شکر خدا که فاطمه ام دفن می شود وای از تنی که گوشه ی صحرا رها شده ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
از لحظه ای که دل به غمت مبتلا شده کارم برای امر ظهورت دعا شده خیلی غریب و بی کس و تنها شدی ببخش با غفلتم، نصیب تو صدها بلا شده فرزند ناخلف شدم از یاد بردمت عمریست منزلت، پدرم ذی طویٰ شده مهلت بده که عمر؛ کم است و خطا زیاد حالا که مهر تو به دل من عطا شده مهلت بده که گریه کنم در فراق تو با دیده ای که وقف تو،ماتم سرا شده ای کاش وقت آمدنت زودتر شود تنها ظهور، حاجت این بینوا شده مرگم اگر رسید،سری هم به من بزن آقا بگو که قلب تو از من رضا شده آقا ببین که در وسط روضه های سخت کارم همیشه ناله ی (مهدی بیا) شده شام شهادت است کجا غرق ناله ای در سینه ی تو روضه ی مادر به پا شده شام شهادت  ِهمه ی هستی  ِعلیست گویا که وقت غسل خود  ِمرتضی شده با اشک چشم، فاطمه را غسل می دهد دیگر علی به مرگ خودش هم رضا شده می ریزد آب روی تن و آب می شود پشتش کنار فاطمه از غصه تا شده امر  ِسکوت داده ولی داد می زند بی تاب؛ قلب حیدر  ِخیبرگشا شده آهی کشید در وسط ناله ها و گفت اسماء ؛ حق بده،که به او بد جفا شده اسماء اگر که تاب نمانده به سینه ام دستم به زخمهای تنش آشنا شده می ریزم آب روی تن کوثرم چرا بنگر که درد ساقی کوثر چه ها شده آبی که بوده مهریه ی فاطمه، ببین مشغول  ِغسل پیکر خیرالنساء شده گل را کسی به زیر لگد له نمی کند یاس نبی چگونه پر از ردّپا شده گفته شبانه جسم مرا غسل کن چرا چون استخوان سینه ی او جابه جا شده خیلی کشیده درد، بمیرم برای او بیخود نبوده؛ مرگ، برایش شفا شده حالا کنار غسل جراحات فاطمه قلبم دوباره راهی کربوبلا شده رد شد فقط دو دست من از روی زخمها وای از نگاه زینب و رأس جدا شده غسلش شبانه بوده و از زیر پیرهن وای از نگاه زینب و موی حنا شده شکر خدا که فاطمه ام دفن می شود وای از تنی که گوشه ی صحرا رها شده ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158