eitaa logo
اشعار عبدالمحسن
1.6هزار دنبال‌کننده
97 عکس
57 ویدیو
352 فایل
زهراقلمم داد که دستم گیرد من منتظرم تمام هستم گیرد اشعار علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) تمامی اشعار به نیت تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام ارتباط با شاعر: @abdolmohsen آدرس کانال در ایتا و تلگرام:
مشاهده در ایتا
دانلود
السلام علیک یا باب الحوائج یا ابالفضل العباس علیه السلام قالب شعر:مربع ترکیب(مسدّس) چارم ماه است و ماه آسمان کامل شده آمده آن که جهان بر روی او سائل شده قبله ی دل های عاشق سوی او مایل شده شیعیان تبریک، میلاد ابوفاضل شده عرش رضوان خدا لبریز بوی یاس شد هر ملک مست حضور حضرت عباس شد ماه عالم تاب حیدر شد عیان در آسمان باز از خورشید رویش نورباران شد جهان آمده سرچشمه ی نور تمام کهکشان بر حسین و مجتبی و اولیا روح و روان روز میلاد پناه و ناصر سوّم ولی ست روز عید کاشف الکرب حسین بن علی ست عاشقان ،ماه بنی هاشم به دنیا آمده مُستَجار و یاور اولاد زهرا آمده بر روی دستان حیدر به چه زیبا آمده گوئیا سقّای عالم بین دریا آمده ساقی ِ ساقی کوثر ،حضرت دریاست او آبیار یاس های خانه ی زهراست او مژده ای کنعانیان یوسف به بازار آمده مظهر جود و وفا ، معمار ایثار آمده کربلا را حامی و ساقی و سردار آمده بر حسین بن علی میر و علمدار آمده آمده هم بر حسین فاطمه میر سپاه هم برای حضرت زینب کفیل و تکیه گاه اوست میدان دار لشکر،تک یل امّ البنین درحقیقت ارتش یکتای ایزد بر زمین می شود با یک خم ابرو حماسه آفرین می شود قتّال دشمن در یسار و در یمین پا گذارد با رجزهای أنا بن الحیدرش فرشی از کشته کند برپا ز رزم محشرش گرچه او بی دست اما دست گیر عالم است باب حاجت های ما، او هم کریم خاتم است نام او بر روی لب ها رافع درد وغم است در حقیقت نام او مصداق اسم اعظم است شد گدای درگه احسان او هر خوب وبد ارمنی هم بر لبش دارد ابوفاضل مدد شد لباسش دوخته از شهپر روح الامین در میان خنده هایش در بر امّ البنین زد به چشم و بازویش بوسه امیرالمؤمنین با دلی پر آه و اشک دیده وقلبی حزین گفت زیر لب : امان از محنت کربوبلا می شود در کربلا دستان عبّاسم جدا می شود چشمش اسیر تیر بغض حرمله می شود مرهم برای زخم رأسش هلهله بین رأس وجسم او وقتی بیفتد فاصله می رود دستان ناموسم میان سلسه نیستی امّ البنین گرچه کنارش علقمه در کنار پیکرش آید به جایت فاطمه ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
السلام علیک یا باب الحوائج یا ابالفضل العباس علیه السلام قالب شعر:مربع ترکیب(مسدّس) چارم ماه است و ماه آسمان کامل شده آمده آن که جهان بر روی او سائل شده قبله ی دل های عاشق سوی او مایل شده شیعیان تبریک، میلاد ابوفاضل شده عرش رضوان خدا لبریز بوی یاس شد هر ملک مست حضور حضرت عباس شد ماه عالم تاب حیدر شد عیان در آسمان باز از خورشید رویش نورباران شد جهان آمده سرچشمه ی نور تمام کهکشان بر حسین و مجتبی و اولیا روح و روان روز میلاد پناه و ناصر سوّم ولی ست روز عید کاشف الکرب حسین بن علی ست عاشقان ،ماه بنی هاشم به دنیا آمده مُستَجار و یاور اولاد زهرا آمده بر روی دستان حیدر به چه زیبا آمده گوئیا سقّای عالم بین دریا آمده ساقی ِ ساقی کوثر ،حضرت دریاست او آبیار یاس های خانه ی زهراست او مژده ای کنعانیان یوسف به بازار آمده مظهر جود و وفا ، معمار ایثار آمده کربلا را حامی و ساقی و سردار آمده بر حسین بن علی میر و علمدار آمده آمده هم بر حسین فاطمه میر سپاه هم برای حضرت زینب کفیل و تکیه گاه اوست میدان دار لشکر،تک یل امّ البنین درحقیقت ارتش یکتای ایزد بر زمین می شود با یک خم ابرو حماسه آفرین می شود قتّال دشمن در یسار و در یمین پا گذارد با رجزهای أنا بن الحیدرش فرشی از کشته کند برپا ز رزم محشرش گرچه او بی دست اما دست گیر عالم است باب حاجت های ما، او هم کریم خاتم است نام او بر روی لب ها رافع درد وغم است در حقیقت نام او مصداق اسم اعظم است شد گدای درگه احسان او هر خوب وبد ارمنی هم بر لبش دارد ابوفاضل مدد شد لباسش دوخته از شهپر روح الامین در میان خنده هایش در بر امّ البنین زد به چشم و بازویش بوسه امیرالمؤمنین با دلی پر آه و اشک دیده وقلبی حزین گفت زیر لب : امان از محنت کربوبلا می شود در کربلا دستان عبّاسم جدا می شود چشمش اسیر تیر بغض حرمله می شود مرهم برای زخم رأسش هلهله بین رأس وجسم او وقتی بیفتد فاصله می رود دستان ناموسم میان سلسه نیستی امّ البنین گرچه کنارش علقمه در کنار پیکرش آید به جایت فاطمه ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
السلام علیک یا باب الحوائج یا ابالفضل العباس علیه السلام قالب شعر:مربع ترکیب(مسدّس) چارم ماه است و ماه آسمان کامل شده آمده آن که جهان بر روی او سائل شده قبله ی دل های عاشق سوی او مایل شده شیعیان تبریک، میلاد ابوفاضل شده عرش رضوان خدا لبریز بوی یاس شد هر ملک مست حضور حضرت عباس شد ماه عالم تاب حیدر شد عیان در آسمان باز از خورشید رویش نورباران شد جهان آمده سرچشمه ی نور تمام کهکشان بر حسین و مجتبی و اولیا روح و روان روز میلاد پناه و ناصر سوّم ولی ست روز عید کاشف الکرب حسین بن علی ست عاشقان ،ماه بنی هاشم به دنیا آمده مُستَجار و یاور اولاد زهرا آمده بر روی دستان حیدر به چه زیبا آمده گوئیا سقّای عالم بین دریا آمده ساقی ِ ساقی کوثر ،حضرت دریاست او آبیار یاس های خانه ی زهراست او مژده ای کنعانیان یوسف به بازار آمده مظهر جود و وفا ، معمار ایثار آمده کربلا را حامی و ساقی و سردار آمده بر حسین بن علی میر و علمدار آمده آمده هم بر حسین فاطمه میر سپاه هم برای حضرت زینب کفیل و تکیه گاه اوست میدان دار لشکر،تک یل امّ البنین درحقیقت ارتش یکتای ایزد بر زمین می شود با یک خم ابرو حماسه آفرین می شود قتّال دشمن در یسار و در یمین پا گذارد با رجزهای أنا بن الحیدرش فرشی از کشته کند برپا ز رزم محشرش گرچه او بی دست اما دست گیر عالم است باب حاجت های ما، او هم کریم خاتم است نام او بر روی لب ها رافع درد وغم است در حقیقت نام او مصداق اسم اعظم است شد گدای درگه احسان او هر خوب وبد ارمنی هم بر لبش دارد ابوفاضل مدد شد لباسش دوخته از شهپر روح الامین در میان خنده هایش در بر امّ البنین زد به چشم و بازویش بوسه امیرالمؤمنین با دلی پر آه و اشک دیده وقلبی حزین گفت زیر لب : امان از محنت کربوبلا می شود در کربلا دستان عبّاسم جدا می شود چشمش اسیر تیر بغض حرمله می شود مرهم برای زخم رأسش هلهله بین رأس وجسم او وقتی بیفتد فاصله می رود دستان ناموسم میان سلسه نیستی امّ البنین گرچه کنارش علقمه در کنار پیکرش آید به جایت فاطمه ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
السلام علیک یا باب الحوائج یا ابالفضل العباس علیه السلام قالب شعر:مربع ترکیب(مسدّس) چارم ماه است و ماه آسمان کامل شده آمده آن که جهان بر روی او سائل شده قبله ی دل های عاشق سوی او مایل شده شیعیان تبریک، میلاد ابوفاضل شده عرش رضوان خدا لبریز بوی یاس شد هر ملک مست حضور حضرت عباس شد ماه عالم تاب حیدر شد عیان در آسمان باز از خورشید رویش نورباران شد جهان آمده سرچشمه ی نور تمام کهکشان بر حسین و مجتبی و اولیا روح و روان روز میلاد پناه و ناصر سوّم ولی ست روز عید کاشف الکرب حسین بن علی ست عاشقان ،ماه بنی هاشم به دنیا آمده مُستَجار و یاور اولاد زهرا آمده بر روی دستان حیدر به چه زیبا آمده گوئیا سقّای عالم بین دریا آمده ساقی ِ ساقی کوثر ،حضرت دریاست او آبیار یاس های خانه ی زهراست او مژده ای کنعانیان یوسف به بازار آمده مظهر جود و وفا ، معمار ایثار آمده کربلا را حامی و ساقی و سردار آمده بر حسین بن علی میر و علمدار آمده آمده هم بر حسین فاطمه میر سپاه هم برای حضرت زینب کفیل و تکیه گاه اوست میدان دار لشکر،تک یل امّ البنین درحقیقت ارتش یکتای ایزد بر زمین می شود با یک خم ابرو حماسه آفرین می شود قتّال دشمن در یسار و در یمین پا گذارد با رجزهای أنا بن الحیدرش فرشی از کشته کند برپا ز رزم محشرش گرچه او بی دست اما دست گیر عالم است باب حاجت های ما، او هم کریم خاتم است نام او بر روی لب ها رافع درد وغم است در حقیقت نام او مصداق اسم اعظم است شد گدای درگه احسان او هر خوب وبد ارمنی هم بر لبش دارد ابوفاضل مدد شد لباسش دوخته از شهپر روح الامین در میان خنده هایش در بر امّ البنین زد به چشم و بازویش بوسه امیرالمؤمنین با دلی پر آه و اشک دیده وقلبی حزین گفت زیر لب : امان از محنت کربوبلا می شود در کربلا دستان عبّاسم جدا می شود چشمش اسیر تیر بغض حرمله می شود مرهم برای زخم رأسش هلهله بین رأس وجسم او وقتی بیفتد فاصله می رود دستان ناموسم میان سلسه نیستی امّ البنین گرچه کنارش علقمه در کنار پیکرش آید به جایت فاطمه ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://t.me/abdolmohsen158
السلام علیک یا باب الحوائج یا ابالفضل العباس علیه السلام قالب شعر:مربع ترکیب(مسدّس) چارم ماه است و ماه آسمان کامل شده آمده آن که جهان بر روی او سائل شده قبله ی دل های عاشق سوی او مایل شده شیعیان تبریک، میلاد ابوفاضل شده عرش رضوان خدا لبریز بوی یاس شد هر ملک مست حضور حضرت عباس شد ماه عالم تاب حیدر شد عیان در آسمان باز از خورشید رویش نورباران شد جهان آمده سرچشمه ی نور تمام کهکشان بر حسین و مجتبی و اولیا روح و روان روز میلاد پناه و ناصر سوّم ولی ست روز عید کاشف الکرب حسین بن علی ست عاشقان ،ماه بنی هاشم به دنیا آمده مُستَجار و یاور اولاد زهرا آمده بر روی دستان حیدر به چه زیبا آمده گوئیا سقّای عالم بین دریا آمده ساقی ِ ساقی کوثر ،حضرت دریاست او آبیار یاس های خانه ی زهراست او مژده ای کنعانیان یوسف به بازار آمده مظهر جود و وفا ، معمار ایثار آمده کربلا را حامی و ساقی و سردار آمده بر حسین بن علی میر و علمدار آمده آمده هم بر حسین فاطمه میر سپاه هم برای حضرت زینب کفیل و تکیه گاه اوست میدان دار لشکر،تک یل امّ البنین درحقیقت ارتش یکتای ایزد بر زمین می شود با یک خم ابرو حماسه آفرین می شود قتّال دشمن در یسار و در یمین پا گذارد با رجزهای أنا بن الحیدرش فرشی از کشته کند برپا ز رزم محشرش گرچه او بی دست اما دست گیر عالم است باب حاجت های ما، او هم کریم خاتم است نام او بر روی لب ها رافع درد وغم است در حقیقت نام او مصداق اسم اعظم است شد گدای درگه احسان او هر خوب وبد ارمنی هم بر لبش دارد ابوفاضل مدد شد لباسش دوخته از شهپر روح الامین در میان خنده هایش در بر امّ البنین زد به چشم و بازویش بوسه امیرالمؤمنین با دلی پر آه و اشک دیده وقلبی حزین گفت زیر لب : امان از محنت کربوبلا می شود در کربلا دستان عبّاسم جدا می شود چشمش اسیر تیر بغض حرمله می شود مرهم برای زخم رأسش هلهله بین رأس وجسم او وقتی بیفتد فاصله می رود دستان ناموسم میان سلسه نیستی امّ البنین گرچه کنارش علقمه در کنار پیکرش آید به جایت فاطمه ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://t.me/abdolmohsen158
السلام علیک یا باب الحوائج یا ابالفضل العباس علیه السلام قالب شعر:مربع ترکیب(مسدّس) چارم ماه است و ماه آسمان کامل شده آمده آن که جهان بر روی او سائل شده قبله ی دل های عاشق سوی او مایل شده شیعیان تبریک، میلاد ابوفاضل شده عرش رضوان خدا لبریز بوی یاس شد هر ملک مست حضور حضرت عباس شد ماه عالم تاب حیدر شد عیان در آسمان باز از خورشید رویش نورباران شد جهان آمده سرچشمه ی نور تمام کهکشان بر حسین و مجتبی و اولیا روح و روان روز میلاد پناه و ناصر سوّم ولی ست روز عید کاشف الکرب حسین بن علی ست عاشقان ،ماه بنی هاشم به دنیا آمده مُستَجار و یاور اولاد زهرا آمده بر روی دستان حیدر به چه زیبا آمده گوئیا سقّای عالم بین دریا آمده ساقی ِ ساقی کوثر ،حضرت دریاست او آبیار یاس های خانه ی زهراست او مژده ای کنعانیان یوسف به بازار آمده مظهر جود و وفا ، معمار ایثار آمده کربلا را حامی و ساقی و سردار آمده بر حسین بن علی میر و علمدار آمده آمده هم بر حسین فاطمه میر سپاه هم برای حضرت زینب کفیل و تکیه گاه اوست میدان دار لشکر،تک یل امّ البنین درحقیقت ارتش یکتای ایزد بر زمین می شود با یک خم ابرو حماسه آفرین می شود قتّال دشمن در یسار و در یمین پا گذارد با رجزهای أنا بن الحیدرش فرشی از کشته کند برپا ز رزم محشرش گرچه او بی دست اما دست گیر عالم است باب حاجت های ما، او هم کریم خاتم است نام او بر روی لب ها رافع درد وغم است در حقیقت نام او مصداق اسم اعظم است شد گدای درگه احسان او هر خوب وبد ارمنی هم بر لبش دارد ابوفاضل مدد شد لباسش دوخته از شهپر روح الامین در میان خنده هایش در بر امّ البنین زد به چشم و بازویش بوسه امیرالمؤمنین با دلی پر آه و اشک دیده وقلبی حزین گفت زیر لب : امان از محنت کربوبلا می شود در کربلا دستان عبّاسم جدا می شود چشمش اسیر تیر بغض حرمله می شود مرهم برای زخم رأسش هلهله بین رأس وجسم او وقتی بیفتد فاصله می رود دستان ناموسم میان سلسه نیستی امّ البنین گرچه کنارش علقمه در کنار پیکرش آید به جایت فاطمه ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
السلام علیک یا باب الحوائج یا ابالفضل العباس علیه السلام قالب شعر:مربع ترکیب(مسدّس) چارم ماه است و ماه آسمان کامل شده آمده آن که جهان بر روی او سائل شده قبله ی دل های عاشق سوی او مایل شده شیعیان تبریک، میلاد ابوفاضل شده عرش رضوان خدا لبریز بوی یاس شد هر ملک مست حضور حضرت عباس شد ماه عالم تاب حیدر شد عیان در آسمان باز از خورشید رویش نورباران شد جهان آمده سرچشمه ی نور تمام کهکشان بر حسین و مجتبی و اولیا روح و روان روز میلاد پناه و ناصر سوّم ولی ست روز عید کاشف الکرب حسین بن علی ست عاشقان ،ماه بنی هاشم به دنیا آمده مُستَجار و یاور اولاد زهرا آمده بر روی دستان حیدر به چه زیبا آمده گوئیا سقّای عالم بین دریا آمده ساقی ِ ساقی کوثر ،حضرت دریاست او آبیار یاس های خانه ی زهراست او مژده ای کنعانیان یوسف به بازار آمده مظهر جود و وفا ، معمار ایثار آمده کربلا را حامی و ساقی و سردار آمده بر حسین بن علی میر و علمدار آمده آمده هم بر حسین فاطمه میر سپاه هم برای حضرت زینب کفیل و تکیه گاه اوست میدان دار لشکر،تک یل امّ البنین درحقیقت ارتش یکتای ایزد بر زمین می شود با یک خم ابرو حماسه آفرین می شود قتّال دشمن در یسار و در یمین پا گذارد با رجزهای أنا بن الحیدرش فرشی از کشته کند برپا ز رزم محشرش گرچه او بی دست اما دست گیر عالم است باب حاجت های ما، او هم کریم خاتم است نام او بر روی لب ها رافع درد وغم است در حقیقت نام او مصداق اسم اعظم است شد گدای درگه احسان او هر خوب وبد ارمنی هم بر لبش دارد ابوفاضل مدد شد لباسش دوخته از شهپر روح الامین در میان خنده هایش در بر امّ البنین زد به چشم و بازویش بوسه امیرالمؤمنین با دلی پر آه و اشک دیده وقلبی حزین گفت زیر لب : امان از محنت کربوبلا می شود در کربلا دستان عبّاسم جدا می شود چشمش اسیر تیر بغض حرمله می شود مرهم برای زخم رأسش هلهله بین رأس وجسم او وقتی بیفتد فاصله می رود دستان ناموسم میان سلسه نیستی امّ البنین گرچه کنارش علقمه در کنار پیکرش آید به جایت فاطمه ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158