eitaa logo
اشعار عبدالمحسن
1.6هزار دنبال‌کننده
97 عکس
57 ویدیو
352 فایل
زهراقلمم داد که دستم گیرد من منتظرم تمام هستم گیرد اشعار علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) تمامی اشعار به نیت تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام ارتباط با شاعر: @abdolmohsen آدرس کانال در ایتا و تلگرام:
مشاهده در ایتا
دانلود
شور احساسی ای شاه رئوف، یا سیّدنا دریای کرم، ای روح عطا تا که توی این ،سینه نفسه هرگز نمیشم، من از تو جدا ای شمس شموس، چشم منو باز با نور حرم، روشن بنما آقا با توایم همیشه باخدا حک شده به روی قلب شیعه ها روحنا فداک یا امام رضا ای کوه جود سبب هر وجود گنبد طلات دل من رو ربود من رو حرم بطلب زود به زود امام الرئوف سیدی یا رضا... 🌸🌸🌸🌸🌸 شد عرش خدا،دربار حرم شد جنّت دل گلزار حرم صحن تو پر از حور و ملکه شد روح الامین،کفش دار حرم خورشید و قمر، قلب عاشقات روشن میشه از انوار حرم حرمت آقا بهشت انبیاست قرار دل تموم اولیاست هر ملک به گنبد تو مبتلاست شدمنصبم سگ(عبد) درب خونت شد زمزمم آب سقّاخونت کن روزی ام سفره ی شاهونت امام الرئوف سیدی یا رضا... 🌸🌸🌸🌸🌸 آقا همه ی ایمان منی من نوکر و تو سلطان منی تو مظهر رب در کلّ صفات پس آینه ی یزدان منی با تو می رسم تا عرش خدا تو دین من و قرآن منی من غلامم و تو شاه بی نظیر شد زیارت تو حجّ هر فقیر تا ابد شده دلم به تو اسیر در دست توس سفر نینوا بنما بازم حاجتم رو روا کن قسمتم دوباره کربلا امام الرئوف سیدی یا رضا... ✍عبدالمحسن آدرس اشعار: @abdolmohsen158
ماه صفر سررسید و شد وقت عزات ای رضا جانم امضا نما نوکری هارو با یک نگات ای رضاجانم دوماهه ما زیر خیمه مأنوس این گریه هاییم لبریز اشک و غم وآه از ماتم کربلاییم کلّ مصائب شد مرور بر روی فرش هیئتا از کربلا تا کوفه و از کوفه تا شام بلا واویلتا واویلتا 🌸🌸🌸🌸🌸 از درب قصر تا لب حجره خود را به هر زحمتی بردی از بس نداشتی دیگه نایی صد مرتبه بر زمین خوردی افتادی و شد تداعی کوچه ی تنگ مدینه خورده زمین مادر تو از ضربه ی دست کینه گم کرده راه خانه اش در کوچه پیش مجتبی' شده پاره گوش فاطمه از سیلی یک بی حیا واویلتا واویلتا.... 🌸🌸🌸🌸🌸 در حجره می پیچی به خود هی میکشی ناله ی جانکاه صورت گذاری به روی خاک با یاد گودال قتلگاه پیچیده در گوش شیعه روضه ی یابن الشبیبت خوندی تو روضه دم مرگ از جدّ شیب الخضیبت در کربلا جدّت شده زخمی با سنگ و نیزه ها از تن جدا شد رأس او با خنجر شمر از قفا واویلتا واویلتا ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
سنتی جواب: السلام علیک یاامام الرئوف 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 آخر از زهر کین شد رضا خون جگر بین حجره دگر او شده محتضر 🌸🌸🌸 او کشیده دگر ، بر سر خود عبا گوئیا که رضا، شد به مرگش رضا 🌸🌸🌸 پرپر از کینه شد،لاله ی باغ دین رفته از او توان ،خورده روی زمین 🌸🌸🌸 می گذارد روی خاک ِ حجره سرش می چکد بر زمین اشک چشم ترش 🌸🌸🌸 بین حجره رضا می زند دست و پا می کند گریه باز یاد کرب وبلا 🌸🌸🌸 از شه تشنه ی کربلا کرده یاد بین حجره کشد انتظار جواد 🌸🌸🌸 روی پای جواد می گذارد سرش سوی جنّت رود آخر او از برش ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
السلام علیک یا اباالجواد یا علی بن موسی الرضا علیه السلام من کجا و قبله گاه کوی تو،سلطان طوس گرچه نالایق می آیم سوی تو،سلطان طوس دل خوشم یک عمرهستم من خریدار تو و زیر دِین ِخواهر دلجوی تو، سلطان طوس اغنیا رفتند حجّ و ، مانده این قلب فقیر دل فریب کعبه ی ابروی تو، سلطان طوس روح داد ولحظه لحظه جان من راتازه کرد اشتیاق یک نظر بر روی تو ،سلطان طوس گل به گل هرباغ را گشتم ندیدم بهتراز آن شمیم دل نواز بوی تو ، سلطان طوس من گدا هستم تو آقا کن ضمانت بازهم گرچه هستم کمترازآهوی تو،سلطان طوس 📝عبدالمحسن آدرس اشعار: @abdolmohsen158
السلام علیک یا انیس النفوس یا علی بن موسی الرضا علیه السلام کی بیایم مرمر پایین پایت را ببوسم من غبار گوشه ی صحن وسرایت را ببوسم عرش، حالا که شده فرش کف پای گدایت پس شده واجب کف پای گدایت را ببوسم غبطه خوردم بر کبوترهای روی گنبد تو کاش می شد لحظه ای گنبد طلایت را ببوسم وقت بوسه بر ضریحت غرق رویایی شدم که خم شدم گویا که یک پر از عبایت را ببوسم آب سقاخانه ات را من بنوشم با دو نیت هم شفا گیرم و هم آب بقایت را ببوسم پنجره فولاد تو بسته ولی مفتاح درهاست من مریض عشقم و باب الشفایت را ببوسم با مرور روضه ی یابن الشبیبت زیر قبه جای شش گوشه ضریح باصفایت را ببوسم گفت جدت ای برادر تا که دل آرام‌ گیرد در میان هلهله دست جدایت را ببوسم ساعتی دیگر کنار جسم بی سر زینبش گفت جای سالم که نداری من کجایت را ببوسم ✍عبدالمحسن آدرس اشعار: @abdolmohsen158
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا یا شمس الشموس علیه السلام سویت نیامدم که بیایی سه جا فقط خواهم شوم همیشه مرید شما فقط قلبم به عشق هرکس وناکس نمی تپد بر خانواده ی تو شده مبتلا فقط آهو نمی شوم که به لطفت رها شوم وقتی شوم اسیر تو گردم رها فقط تکیه زده به کرسی شاهانه روی عرش آن کس که بوده در حرم تو گدا فقط الحق شده ست پنجره فولاد صحن تو بر درد لاعلاج مریضان دوا فقط باید شوی طبیب تمام خلایق و عالم بگیرد از حرم تو شفا فقط از گوشه ی ضریح تو شش گوشه خواستیم در دست توست تذکره ی کربلا فقط آقا کنار مقتل جدت چه می کند؟! آن کس که داشت همره خود یک عصا فقط آقا اگر نشد بدن جدّ تو کفن چیزی نبود چاره شده بوریا فقط از بهر کشتن تو نیازی به سم نبود کافی ست درد مجلس شام بلا فقط ✍عبدالمحسن آدرس اشعار: @abdolmohsen158
السلام علیک یا غریب الغربا یا علی بن موسی الرضا علیه السلام از آن عبا که بر سر پاکش کشیده است فهمیده ام زمان فراقش رسیده است از این نشست و پا شدنش خون جگر شدم تا حجره گوئیا که خودش را کشیده است عجّل وفاتی است به روی لبان او خیلی اهانت از لب دشمن شنیده است شیرین شده ست تلخی زهر جفا که او یک عمر طعم درد و بلا را چشیده است راضی به رفتنش شده حق می دهم که او یک روز ِخوش، زمان حیاتش ندیده است افتاده یاد گودی مقتل که این چنین بر روی خاک حجره ی خود آرمیده است حالا دوباره گوشه ی حجره میان درد صاحب عزای روضه ی رأس بریده است از بس مرور کرده غم شام و کوفه را او هم شبیه فاطمه ها قدخمیده است بر روی خاک با لب تشنه در احتضار یاد خرابه و لب طفل شهیده است ✍عبدالمحسن آدرس اشعار: @abdolmohsen158
السلام علیک یا غریب الغربا یاعلی بن موسی الرضا علیه السلام تا حجره با شرار جگر درد می کشم با سوز و آه و دیده ی تر درد می کشم وقتی که راه رفتن من سخت می شود با یاد زخم ساق پدر درد می کشم در این مسیر یاد غریبی زینبم از شام وسنگ های گذر درد می کشم وقتی که درب حجره گشایم به دست خویش با یاد میخ و ضربه ی در درد می کشم در را کنار می زنم و یاد مادر و شش ماهه ای که بوده سپر درد می کشم عطشانی ام تداعی لب های خشک شد یاد رباب و تیر سه پر درد می کشم با غُصه ی عبا و تن پاره ی علی دائم برای هجر پسر درد می کشم وقتی گذاشتم سر خود را به روی خاک با روضه های نیزه و سر درد می کشم ✍عبدالمحسن آدرس اشعار: @abdolmohsen158
با موضوع شهادت حضرت رضا علیه السلام السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از پشت ابر ، ای مه تابان ِ احمدی ماه صفر گذشته و بیرون نیامدی مانده هنوز روی لب شیعه بی امان عجّل علی ظهورک یا صاحب الزمان بگذشته این دو ماه عزا با نبودنت بگذشت و مانده در دل ما شوق دیدنت در پای منبر تو نشد سینه زن شویم با تو نشد که ثانیه ای هم سخن شویم قسمت نشد که گریه کنم پا به پای تو باشم میان روضه ی صبح و مسای تو روز عزای حضرت سلطان طوس شد برپا دوباره هیئت شمس الشموس شد روی کتیبه ضامن آهو نوشته ای یک (یا رئوف)گوشه ی هر سو نوشته ای قربان شال مشکی و اشک عزای تو در زیر خیمه زمزمه ی یا رضای تو این روزها تو زائر سلطان مشهدی دل را به بحر صحن و سرای رضا زدی داری برای غربت او گریه می کنی بر آن عبا و محنت او گریه می کنی در زیر آن عبا که به رأسش کشیده است در بین قصر و حجره قد او خمیده است خورده زمین و پا شده با زحمت زیاد از دست زهر و دوری فرزند خود جواد جوری به خاک حجره سرش را نهاده است گویا به صورت از روی مرکب فتاده است افتاده باز یاد تن غرق خاک و خون داغ عظیم،اشک حرم ،زین واژگون یاد تنی که گوشه ی صحرا رها شده با نیزه عضوعضو تنش جابه جا شده دارد هزار و نهصد و پنجاه زخم کین جسمش بدون غسل و کفن مانده بر زمین ✍عبدالمحسن آدرس اشعار: @abdolmohsen158