ادمین 1:
✏️
#یادداشت_روز
این پنج سال جبران ناشدنی!
حسین شمسیان
✍️اسفند 92 هوا سرد بود اما سخنان پرحرارت و پرهیجان رئیسجمهور محترم در جمع رؤسای دانشگاهها و پارکهای علم و فناوری، گرمی خاصی ایجاد کرده بود و شاید بیش از هر کس دیگر، خود رئیسجمهور دستخوش آن حرارت شده بود. آن روزها تب «مذاکره با کدخدا» چنان بالا گرفته بود و چنان رویایی برای مردم از آینده مذاکرات ترسیم میشد که مخالفت و انتقاد از آن، خودکشی سیاسی بود!
همان جو شدید بود که باعث شد در آن جلسه با فریاد بگوید:«چرا دانشگاه خاموش است!؟چرا اساتید خاموشند!؟ما شهامت سقراطوار میخواهیم، از چه میترسید!؟ چرا وقتی یک کار بزرگ بینالمللی انجام میشود(منظور مذاکرات هستهای است) اساتید دانشگاه بطور خصوصی برای رئیسجمهور نامه مینویسند، چرا نمیآیند حرف بزنند!؟ چرا نمیآیند صحبت کنند!؟ فقط یک عده معدود که از جای معلوم تغذیه میشوند باید حرف بزنند!؟ چرا یک عده کمسواد حرف بزنند، (اما)اساتید دانشمند ما، بزرگان دانشگاه ما، خصوصی حرف میزنند!؟ چرا نمیآیند به میدان!؟»
حالا نزدیک 5 سال از آن سخنرانی آتشین میگذرد، مذاکرات تمام شده، مفاد آن به طور کامل از سوی ایران اجرا شده و هیچ پردهای از آن باقی نمانده است اما رئیسجمهور باز هم گلهمند است!
او این بار نه از دانشگاهیان که از مقامات دولت خودش گله میکند و میگوید: «برخی مدیران دولتی روزه سکوت گرفتند، نمیدانم از چه میترسند، هرکس در پست دولتی است در هر رده مدیریتی باید بداند او طبق قانون اساسی و طبق وظیفه شرعی از توانمندی برخوردار است و باید به وظیفهاش عمل کند و اگر از اخم این و آن هراس دارد برود کنار»!
این سخنان عجیب را چگونه میتوان تفسیر کرد؟!
چرا گلایه رئیسجمهور از جامعه اساتید کشور به گلایه وی از وزرا و مقامات دولتی بدل شد!؟
چه چیزی باعث میشود که ایشان مدام دیگران را به حرف زدن دعوت کند و این چه حرفی است که کسی حاضر نیست به زبان بیاورد!؟
برای کشف پاسخ این پرسشها، بار دیگر در یک سفر زمان به سالهای 92 و 93 برگردید. به روزهایی که دائما به جامعه گفته میشد اگر توافق هستهای صورت بگیرد، همه مشکلات حل خواهد شد! به روزهایی که شخص رئیسجمهور در سخنان تعجبآور، اعلام میکرد مشکل آب خوردن هم با برجام حل میشود:«ما وقتی میگوییم باید تحریمهای ظالمانه رفع شود بعضیها چشمانشان زیاد نچرخد. تحریمهای ظالمانه باید از بین برود تا سرمایه بیاید و مشکل محیط زیست، اشتغال، صنعت و آب خوردن مردم حل شود، منابع آبی زیاد شده(!) و بانکها احیا شوند.» این حرفها که با ادبیات خاص آقای رئیسجمهور بیان میشد، هم امید واهی و کاذب به مردم میداد و هم ما را پیش مذاکرهکنندگان کارکشته دشمن، محتاج و دست خالی نشان میداد!
حالا فرض کنید در آن روزها، یکی از اساتید دانشگاه دعوت رئیسجمهور محترم را اجابت کرده و با صدور بیانیه و اطلاعیه و نوشتن مقاله و... تمامقد پای شعارها و وعدههای هستهای رئیسجمهور ایستاده بود. به نظرتان اکنون از حیثیت علمی و دانشگاهی او چه چیزی باقی مانده بود و چگونه میتوانست در کلاس درس و راهروهای دانشگاه، با دانشجویان پرسشگر و کنجکاوش روبرو شود!؟ حتما شما هم میدانید که اساتید دانشگاه، برخلاف رئیسجمهور محترم تریبون یکطرفهای در اختیار ندارند و هرروزه در معرض پرسش و مطالبه آنها هستند.
سرنوشت آن استاد فرضی را میتوان از وضع امروز برجام و دستاوردهای(!)آن حدس زد اما برای اینکه این دستاوردها به قول رئیسجمهور محترم، از زبان«یک مشت بیسواد » مطرح نشود، دستاوردها را بر اساس سخنان دو روز قبل آقای روحانی مرور کنیم. همان سخنانی که در آن به انتقال پول با گونی تاکید شده بود! بخوانید:« در چهار سال گذشته میرفتیم با گرفتاری فراوان اسکناس تهیه میکردیم در هواپیما میگذاشتیم، بیمه میکردیم و در فرودگاه با ماشین مسلح ارز را در بانک مرکزی میآوردیم. صبح چند گونی میدادیم دلار را به صرافیها میدادیم... »
این اقرار صریح درباره سرنوشت مهمترین دستاورد برجام از زبان شخص رئیسجمهور است و جای کمترین تردیدی باقی نمیگذارد که از آن «آفتاب تابان» به سیستم گونی رسیدیم!
اگر کسی بازهم تردید دارد، خوب است به افزایش حدود 70 درصدی قیمت دلار، قبل و بعد از برجام نگاه کند تا بداند دستاورد چیست و به چه بهای گزافی به دست آمده است!
حالا باید گفت اساتید دانشگاه حق داشتند، آنها که در فلان روزنامه زنجیرهای کار نمیکردند، آنها امروز را دیده بودند و میدانستند که ثمره اعتماد به آمریکا، پشیمانی و زیان جبرانناپذیر است.
http://kayhan.ir/fa/news/130714
نشانی کانال کیهان در
پیام رسان آی گپ:
https://iGap.net/Kayhannewspaper