eitaa logo
قطعه‌ای از بهشت
435 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
181 فایل
امام على عليه السلام: اَلنّاسُ نيامٌ فَاِذا ماتُوا انْتَبَهوا؛ مردم در خوابند، چون بميرند بيدار میشوند ارتباط با مدیر👈 @K_ali_h_69
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♡[بسمِ الرَبِّ المَهـدے‌"]♡ ݪحظہ‌شَہادَت‌حاج‌قاسم‌ࢪۅ یادت‌بیاࢪ...🎥 بعدفیݪم‌باݪاࢪۅنگاه‌ڪن...😭 نۅڪࢪےڪہ‌عمࢪےۅاسش‌ سینہ‌مۍزدہ...🏴 باٺَن‌خۅنےآقاشۅ😢 نبینہ‌بَده...🖤 حاجی
قطعه‌ای از بهشت
#استورے ماخیلی‌بی‌معرفت‌بودیم😔..| قطعہ‌ اۍ‌ از بہشت
: [🌻]... . . ترسناك ‌ترین خطابِ خدا بھ گناھڪارآن....!⏳ [   لا تُڪَلِمونِ‌   ‌] با من حرف نزنید!💔 🦋✨ . اگہ میخام بھ چنین روزے برسم..                   منو از دنیآت ببر ؛ خدا :)                       نمیخام بے تو.. دنیآتــو....♡ 💔😭😔+ قطعہ اۍ از بہشت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 دوشنبہ‌اسٺ هوایم عجیب بیش ازحد شده اسٺ ذکرِمن: امن‌ یجیب بیش ازحد دوشنبہ‌ها حسنےها دوباره دل تنگند براے غربـٺ شـاه غریـب بیش ازحد 💚 ∞| ♡عُشآقُ‌الحَسَن🌱↷
❤️🌱 فاش می‌گویم و از گفته ی خود دلشادم‌؛ نـدهم من به دو دنیا حسنی بودن را‌!
عجم‌شدم‌که‌شوم‌شیعه‌بانگاه‌حسن که‌شیعه‌گشتن‌ایران‌کرامت‌حسن‌است 💚
قطعه‌ای از بهشت
فرموده اند هر چه که مستت کند حرام...! تکلیف ما و ذکر جان چه میشود...؟ 💚 💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
18 اسفند سالگردشهادت‌شهید حجت‌الله‌رحیمے🌸 شادی‌روحشون‌صلواٺ🙂 🌸اللهم‌صل‌علی‌محمدوال‌ محمدوعجل‌فرجهم🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌 سؤال‌های آشنا در سال‌ها پیش ❓ زندانشان کجاست؟ راهش طولانیست؟ احتمالا رسیدن به آنجا سخت است، ولی شیرین... بگویم برای چه می‌خواهم به آنجا بروم؟ ولش کن شاید سرزنش شَوم. شاید جانم به خطر بیافتد. نکند هزینهٔ زیادی برای ملاقات بخواهند. ◾️ ولش کن آن امام بزرگوار نیاز به امثال من ندارد که. سرانجام امامشان پس از مرگ مظلومانه‌ای آزاد شد و این فقط به خاطر عدم شناخت بود... 🔘 شهادت تسلیت باد.
📚 بࢪیم بࢪای ²پاࢪت از ࢪماݩ
اومد بیرون جدی زل زد توی چشمام - تو که هنوز بیداری هول شدم - شب بخیر و دویدم توی اتاق قلبم تند تند می زد - عجب شانسی داری تو بابا که نماز نمی خونه چرا هنوز بیداره؟ این بار بیشتر صبر کردم نیم ساعت از اذان گذشته بود که خونه ساکت شد چراغ آشپزخونه هم خاموش شده بود رفتم دستشویی و وضو گرفتم جانمازم رو پهن کردم ایستادم هنوز دست هام رو بالا نیاورده بودم که سکوت و آرامش خونه من رو گرفت دلم دوباره بدجور شکست وجودم که از التهاب افتاده بود تازه جای زخم های پدرم رو بهتر حس می کردم رفتم سجده خدایا توی این چند ماه این اولین باره که اینقدر دیر واسه نماز اومدم بغضم شکست - من رو می بخشی؟ تازه امروز روزه هم نیستم روزه گرفتنم به خاطر تو بود اما چون خودت گفته بودی به حرمت حرف خودت حرف پدرم رو گوش کردم حالا مجبورم تا 15 سالگی صبر کنم از جا بلند شدم با همون چشم های خیس دستم رو آوردم بالا الله اکبر بسم الله الرحمن الرحیم... هر شب قبل از خواب یه لیوان آب برمی داشتم و یواشکی می بردم توی اتاق بیدار می شدم و توی اتاق وضو می گرفتم دور از چشم پدرم توی تاریکی اتاق می ترسیدم اگر بفهمه حق نماز خوندن رو هم ازم بگیره از روزه گرفتن منع شده بودم اما به معنای عقب نشینی نبود صبح از جا بلند می شدم بدون خوردن صبحانه فقط یه لیوان آب همین قدر که دیگه روزه نباشم و تا افطار لب به چیزی نمی زدم خوراکی هایی رو هم که مادرم می داد بین بچه ها تقسیم می کردم یک ماه غذام فقط یک وعده غذایی بود برای من اینم تمرین بود تمرین نه گفتن تمرین محکم شدن تمرین کنترل خودم بعد از زنگ ورزش تشنگی به شدت بهم فشار آورد همون جا ولو شدم روی زمین سرد معلم ورزش مون اومد بالای سرم - خوب پاشو برو آب بخور دوباره نگام کرد حس تکان دادن لب هام رو نداشتم - چرا روزه گرفتی؟ اگر روزه گرفتن برای سن تو بود خدا از 10 سالگی واجبش می کرد یه حسی بهم می گفت الانه که به خاطر ضعف و وضع من به حریم و حرمت روزه گرفتن و رمضان خدشه وارد بشه نمی خواستم سستی و مشکل من در نفی رمضان قدم برداره سریع از روی زمین بلند شدم - آقا اجازه ما قوی تریم یا دخترها؟ خنده اش گرفت - آقا پس چرا خدا به اونها میگه 9 سالگی روزه بگیرید اما ما باید 15 سالگی روزه بگیریم؟ ما که قوی تریم خنده اش کور شد من استاد پرسیدن سوال هایی بودم که همیشه بی جواب می موند این بار خودم لبخند زدم - ما مرد شدیم آقا _همچین میگه مرد شدیم آقا که انگار رستم دستانه بزار پشت لبت سبز بشه بعد بگو مرد شدم - نه آقا ما مرد شدیم روحانی مسجدمون میگه اگر مردی به هیکل و یال کوپال و  مو و سیبیل بود شمر هیچی از مردانگی کم نداشت  ما مرد بی ریش و سیبیلم آقا فقط بهم نگاه کرد همون حس بهم می گفت دیگه ادامه نده - آقا با اجازه تون تا زنگ نخورده بریم لباس مون رو عوض کنیم! قطعہ اۍ از بہشت
هر روز که می گذشت فاصله بین من و بچه های هم سن و سال خودم بیشتر می شد همه مون بزرگ تر می شدیم حرف های اونها کم کم شکل و بوی دیگه ای به خودش می گرفت و حس و حال من طور دیگه ای می شد یه حسی می گفت تو این رفتارها و حرف ها وارد نشو می نشستم به نگاه کردن رفتارها و باز هم با همون عقل بچگی دنبال علت می گشتم و تحلیل می کردم  فکر من دیگه هم سن خودم نبود و این چیزی بود که اولین بار توی حرف بقیه متوجهش شدم مهران 10 ،15 سال از هم سن و سال های خودش جلوتره عقلش، رفتارش و ... رفته بودم کلید اتاق زیراکس رو بدم که اینها رو بین حرف معلم ها شنیدم نمی دونستم خوبه یا بد اما شنیدنش حس تنهایی وجودم رو بیشتر کرد بزرگ ترها به من به چشم یه بچه 11 ساله نگاه می کردن و همیشه فقط شنونده حرف هاشون بودم و بچه های هم سن و سال خودمم هم... توی یه گروه سنم فاصله بود توی گروه دیگه حتی نسبت به خواهر و برادرم حس بزرگ تری رو داشتم که باید ازشون مراقبت می کردم علی الخصوص در برابر تنش ها و مشکلات توی خونه حس یه سپر که باید سد راه مشکلات اونها می شد دلم نمی خواست درد و سختی ای رو که من توی خونه تحمل می کردم اونها هم تجربه کنن حس تنهایی بدون همدم بودن زیر بار اون همه فشار در وجودم شکل گرفته بود و روز به روز بیشتر می شد برنامه اولین شب قدر رو از تلوزیون دیدم حس قشنگی داشت شب قدر بعدی... منم با مادرم رفتم تنها سمت آقایون یه گوشه پیدا کردم و نشستم همه اش به کنار دعاها و حرف های قشنگ اون شب یه طرف جوشن کبیر، یه طرف اولین جوشن خوانی زندگی من بود یا رفیق من لا رفیق له یا انیس من لا انیس له... یا عماد من لا عماد له بغضم ترکید - خدایا من خیلی تنها و بی پناهم رفیق من میشی؟ توی راه برگشت توی حال و هوای خودم بودم که یهو مادر صدام کرد - خسته شدی؟ سرم رو آوردم بالا - نه چطور؟ - آخه چهره ات خیلی گرفته و توی همه - مامان آدم ها چطور می تونن با خدا رفیق بشن؟ خدا صدای ما رو می شنوه و ما رو می بینه اما ما نه چند لحظه ایستاد - چه سوال های سختی می پرسی مادر نمی دونم والا همه چیز را همه گان دانند و همه گان هنوز از مادر متولد نشده اند بعید می دونمم یه روز یکی پیدا بشه جواب همه چیز رو بدونه این رو گفت و دوباره راه افتاد اما من جواب سوالم رو گرفته بودم از مادر متولد نشده اند و این معنی 'و لم یولد' خدا بود نا خودآگاه لبخند عمیقی صورتم روپر کرد - خدایا می خوام باهات رفیق بشم می خوام باهات حرف بزنم و صدات رو بشنوم اما جواب سوال هام رو فقط خودت بلدی اگر تو بخوای من صدات رو می شنوم ده، پانزده قدم جلو تر مادرم تازه فهمید همراهش نیستم برگشت سمتم - چی شد ایستادی؟ و من در حالی که شوق عجیبی وجودم رو پر کرده بود دویدم سمتش هر روز که می گذشت منتظر شنیدن صدای خدا و جواب خدا بودم و برای اولین بار توی اون سن کم کم داشتم طعم شک رو می چشیدم هر روز می گذشت و من هر روز منتظر جواب خدا بودم...! قطعہ اۍ از بہشت
²پاࢪت ࢪماݩ‌ 😍 تقدیم نگاهتوݩ🙈
اهالےنمازشب,سـلام😍✋️ طاعات‌و‌عباداٺ‌مقبول‌درگاه‌‌حضرٺ‌یاࢪ🙂🦋 . -دعـ🤲ـا‌فراموش‌نشہ✨ ↫|اوّل‌دعا‌برا‌سلامتےو‌ظهور‌صاحب‌و‌ولےما‌آقا امام‌زمان[عج], وطول‌عمر‌باعزت‌براےنائب‌‌بر‌حقشون‌آقا‌سید‌علے‌خامنہ‌اے:) . ↫|دوّم‌دعا‌برا‌طلب‌شفاعٺ‌از‌شہیدبزرگوار‌حاج‌ قآسم‌سلیمآنے‌عزیز:)💚 ° 『🤲』 ↫اسٺغفار‌ودعا‌بر‌ا‌همہ‌‌مردم‌دنیا] -بہ‌قول‌بزرگمون‌ڪہ‌میگہ: -دعاخوبہ‌امّابرا‌همہ! شاید‌دعاے‌ڪوچیڪ‌ما‌روزنہ‌امیدے‌شہ‌تو‌قیامت‌و‌برزخ‌براےڪسے:) 🌸استغفاربراے‌نام‌مستعارشائق 🌸استغفاربراے‌اقاے‌سیدحسین حسینی 🌸استغفاربراےخانم‌فاطمه‌ اقاخان 🌸استغفاربراے‌خانم‌زینب... 🌸استغفاربراے‌اقاے‌ڪامیار.. 🌸استغفاربراے‌مرحوم‌محدثه‌ حاجے‌زاده 🌸استغفاربراے‌خانم‌سارامهرابادے 🌸استغفاربراے‌نام‌مستعارلبیڪ یاحسین 🌸استغفاربراے‌خانم‌معصومہ‌ امیرے 🌸استغفاربراے‌اقاے‌احسان.. 🌸استغفاربراے‌اقاےڪاظمے 🌸استغفاربراے‌خانم‌صدف ‌خسروانے 🌸استغفاربراے‌خانم‌ام‌البنین ‌ساجدے‌مقدم 🌸استغفاربراے‌اقاےمحمود پورعرب 🌸استغفاربراے‌اقاے‌مجیدسارایے 🌸استغفاربراے‌خانم‌مریم‌ اسماعیلے 🌸استغفاربراے‌اقاےامیرحسین ڪلانتری 🌸استغفاربراےخانم‌مائده‌شیر مہنجے 🌸استغفاربراےخانم‌فائزه‌نظرے 🌸استغفاربراے‌خانم‌حنانه‌جعفرنیا 🌸استغفاربراےاقاےمحمداحمدے 🌸استغفاربراےخانم‌زهراقمرے 🌸استغفاربراے‌خانم‌طاهره‌هادے 🌸استغفاربراے‌خانم‌تارا‌مزبانے 🌸استغفاربراےاقاےمحمددلیران 🌸استغفاربراے‌خانم‌یااقاے‌ هاشمے 🌸استغفاربراےنام‌مستعار سربازمهدے 🌸استغفاربراے‌خانم‌برزویے 🌸استغفاربراےخانم‌موسےزاده 🌸استغفاربراے‌خانم‌‌عطابیگے 🌸استغفاربراے‌امیرمحمدے 🌸استغفاربراےمهدی‌نکویے 🌸استغفاربراےنام‌مستعار بنت الزهرا 🌸استغفاربراےنام‌مستعارمجاهد 🌸استغفاربراےخانم‌مریم‌موحد 🌸استغفارودعابراےسلامتے ‌اقای‌یزدانی‌به‌دلیل‌بیماری‌‌شون 🌸استغفاࢪودعابࢪای‌آقاے اصغࢪنصࢪے به‌دلیݪ‌بیمارےشون 🌸استغفاࢪبࢪاےحاج‌اقا مسعود‌مهرابے ←°`در‌آخر‌دعاے‌عاقبت‌بخیرے‌و‌ان شاءالله‌شہادت براے‌ادمیناے‌این‌ڪانال. -آمین‌بگینا📢:)! • 『🎁:)』 اگه‌تمایل‌داریداسمتون‌جزء لیست‌‌‌هرشبمون‌باشه،به‌این‌ایدی ‌مراجعه‌کنین⇦ @Sarbare_yar
°بـسـم‌‌رب‌الـمـھدے°♥️🦋
💔 ┅ ┅ ┅ ┅ ┅ ┅ ┅ ┅ ┅ ┅ ┅ مہدےجان رو بِہ قِبلِہ مینِشینَم،خَستہ با حالـی عَجیب اَز تَہِ دِل مےنِویسَـم أنتَ‌فے‌قَلبـی‌حَبیب...💕 ؟ أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج ┅ ┅ ┅ ┅ ┅ ┅ ┅ ┅ ┅ ┅ ┅ ↯⌛ 💔⃟😔¦⇢ 🥀 قطعہ اۍ از بہشت