eitaa logo
قطعه‌ای از بهشت
433 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
181 فایل
امام على عليه السلام: اَلنّاسُ نيامٌ فَاِذا ماتُوا انْتَبَهوا؛ مردم در خوابند، چون بميرند بيدار میشوند ارتباط با مدیر👈 @K_ali_h_69
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@dars_akhlaq.mp3
2.98M
🔰آخرش من می مونم و اعمالم 🎙آيت الله مجتهدی تهرانی (ره) 🌹کانال رهاشو🌹 ✨✨✨✨✨ 🆔 @Rahasho @abdozahra_69
💫💎 ° بعضیا ميگن: ‌بابا دلت پاک باشه! ° جواب از قرآن ؛ اون کسی که تو رو خلق کرده ، اگر دل پاک براش کافی بود فقط میگفت " آمنوا " در حالیکه گفته : « آمَُنوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات » یعنی هم دلت پاک باشه ، هم کارت درست باشه ... ° اگرتخمه کدو رو بشکنی و مغزش رو بکاری سبز نمیشه. پوستش رو هم بکاری سبز نمیشه. مغز و پوست باید با هم باشه. ❥ هم دل ؛ هم عمل !
➖🔝🌻اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🌻🔝➖ ➬@abdozahra_69
➖🔝🌻اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🌻🔝➖ ➬@abdozahra_69
✨🍃🌹 پسࢪك فلافل‌فࢪوش زندگينامھ وخاطرات طلبه‌ے جانباز، شهيدمدافع حرم ذوالفقاري ✨گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادي✨ 🌹
قطعه‌ای از بهشت
#تفکرات‌فرهنگی 🌹 يک بار فرمانده محور جلوي خود هادي اين حرفها راز، هادي وقتي اين مطالب را شنيد، گفت:
✨ راوی:یکی‌از‌دوستان‌عراقی‌شهید اولين بار که ايشان را ديدم همراه ما با يک خودرو به سمت نجف برميگشتيم. موقع اذان صبح بود که به ورودي نجف و کنار وادي‌السلام رسيديم. هادي به راننده گفت: نگه دار. تعجب کرديم. گفتم: شيخ هادي اينجا چه کار داري؟ گفت: ميخواهم بروم وادي‌السلام. گفتم: نميترسي؟ اينجا پر از سگ و حيوانات است. صبر کن وسط روز برو توي قبرستان. هادي برگشت و گفت: مرد ميدان نبرد از اين چيزها نبايد بترسد. بعد هم پياده شد و رفت. بعدها فهميدم که مدتها در ساعات سحر به وادي‌السلام ميرفته و بر سر مزاري که براي خودش مشخص کرده بود مشغول عبادت ميشده. ٭٭٭ هادي مرد مبارزه بود. او در ميدان رزم و در مقابل دشمن هم دست از اعتقاداتش بر نميداشت. هميشه تصوير مقام عظماي ولایت را بر روي سينه داشت. براي رزمندگان عراقي صحبت ميکرد و آنها را از لحاظ اعتقادي آماده ميکرد. يادم هست خيلي با اعتقاد به جمعي از رزمندگان عراقي ميگفت: لحظه‌ي شهادت نام مقدس يا حسين 7 را به زبان داشته باشيد تا خود آقا بالای سرتان بيايد. کل وسايل همراه هادي، در همه‌ي مدت حضور در ميادين نبرد، فقط يک ساک دستي کوچک بود. تعلقات او از همه‌ي دنياي مادي بريده شده بود. در دوران نبرد خيلي کم غذا ميخورد، ميگفت: شايد بقيه‌ي رزمندگان همين را هم نداشته باشند. کم ميخوابيد و به واقع خودش را براي وصال آماده کرده بود. هادي در خط نبرد هم وظيفه‌ي روحاني بودن و مبلّغ بودن خود را رها نميکرد. در آنجا هم، وظيفه‌ي هر کس را به آنها متذکر ميشد. زماني هم كه احتياج بود در كار تداركات و رساندن آب و آذوقه كمك ميكرد. 🌹✨
قطعه‌ای از بهشت
#مرد‌میدان‌نبرد✨ راوی:یکی‌از‌دوستان‌عراقی‌شهید اولين بار که ايشان را ديدم همراه ما با يک خودرو به
✨ من همه گونه انسان ديدهام. با افراد زيادي برخورد داشتهام. اما بدون اغراق ميگويم كه مثل شيخ هادي را كمتر ديده‌ام. انسان مؤمن، صالح، عابد، زاهد،متواضع، شجاع و... او براي جمع ما خير محض بود. اين سخنان، نه به خاطر اين است كه او شهيد شده، ما شهيد زياد ديده‌ايم. اما هادي انسان ديگري بود. به همه‌ي دوستان روش ديگري از زندگي را آموخت. او انسان بزرگي بود، به خاطر اينكه دنيا در چشمش كوچك بود. به همين خاطر در هر جمعي وارد ميشد خير محض بود. بسياري از روزها را روزهدار بود، اما دوست نداشت كسي بداند. از خنده زيادي به خاطر غفلت از ياد خدا گريزان بود، اما هميشه لبخند برلب داشت. تمام صفات مؤمنين را در او ميديديم. هميشه به ما كمك ميكرد. يعني هركسي را كه احتياج به كمك داشت ياري ميكرد. يكبار براي منزل خودم يك تانكر خريدم و نميدانستم چگونه به خانه بياورم، ساعتي بعد ديدم كه هادي تانكر را روي كمرش بسته و به خانه آمد! او آنقدر در حق من برادري كرد كه گفتني نيست 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حاجی چقدر 🙃 دلم برات تنگ شده 🙂❤️ ➖🔝🌻اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🌻🔝➖ ➬@abdozahra_69