eitaa logo
قطعه‌ای از بهشت
435 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
181 فایل
امام على عليه السلام: اَلنّاسُ نيامٌ فَاِذا ماتُوا انْتَبَهوا؛ مردم در خوابند، چون بميرند بيدار میشوند ارتباط با مدیر👈 @K_ali_h_69
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﴾﷽﴿
صبحِ✨ پاییـزۍِ🍁 حسینیتوݩ♡ بخیࢪ🌸
☘ از عارفی پرسیدند از ڪجا بفهمیم در خواب غفلتیم یا نه؟ او جواب داد : اگر برای امام زمانت کاری می کنی ؛ یا تبلیغی انجام می دهی وخلاصھ قدمی برمی دارے ؛ وبه ظهور آن حضرت ڪمڪ میکنی بدان که بیدارے ...🌱🌙 و الا اگر هم باشی درخواب !!! @abdozahra_69 ••✾🌸 ••✾🌸 🌿🌹
••• قدیمی‌ترین رفیقم حسین ... ♡ 🌹 السلام‌علیڪ‌یا‌بقیھ‌الله السلام‌علیڪ‌یا اباعبدالله السلام‌علیڪ یا فاطمھ الزهرا✨ ••✾🌸 🌹 ••✾🌸 🌹 ••✾🌸 🌿 @abdozahra_69
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ می‌گفت: وقتی اونی ڪہ دارے❤️ بہ حرفت گوش نده خیلی ناراحت میشی +راستی خدا ما رو خیلی دوست داره.! 😇 🔻🙃✌️✨ ••✾🌸 🌿🌹🌿✨ @abdozahra_69
^'!🌧 إِنِّي سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ ... دارم سعی می کنم لااقل از آن "بد" هایی باشم که " خوب" ها را دوست دارند. :))💕🚶‍♀️ +یه صلوات میفرستید برایِ بهتر شدن حالِ هممون؟؟:)
تنها چیزی کھ انسان را آماده‌ی‌شهادت می‌کند،این است کھ خودش‌را پاک کند. - آیت‌اللھ‌حائری‌شیرازی :) •♥️• ↷ #ʝøɪɴ↭ 「°.• ♡ @abdozahra_69
|° 🦋 °| •از دور سلامی و تو از دور جوابی این فاصله انگار نه انگار زیاد است🥺💔 "السلام‌علیڪ‌یا‌علۍ‌بن‌موسی‌الرضا "✋🏻 🕌 ♥️ ✍🏻 💫 " حُبُّ الحُسـ❤ــیـن هُویَّتُنا... •♥️• ↷ #ʝøɪɴ↭ 「°.• ♡ @abdozahra_69
حضرت امام على عليه‌السلام فرمود : أَبلَغُ ماتَستَدِرُّ بِهِ الرَّحمَةَ أَن تُضمِرَ لِجَميعِ النّاسِ الرَّحمَةَ؛ مؤثّرترين وسيله جلب رحمت خدا اين است كه خيرخواه همه مردم باشى. التوحيد، ص۱۲۷ و رسم زندگی @abdozahra_69 ••✾🌸 🌿🌹🌿✨
عــــالم اگربَرهم‌رود ! عشــــــــقِ تورا باد بقـــآ‌…
1688208602.mp3
486.4K
🚫عادی شدن گناه... ☑️اگه تو جامعه همه چیو آزاد کنیم چی میشه؟؟ استاد 🌙@abdozahra_69
^^!' آدم‌ها‌را بدون‌اینکه‌به‌وجودشان‌نیاز‌داشته‌‌باشی دوست‌بدار، این‌کاری‌است‌که‌خدا‌باتو‌میکند!:)' •♥️• ↷ #ʝøɪɴ↭ 「°.• ♡ @abdozahra_69
💔 ‏خیلےزیباست جمله‌اۍاز || به فڪر[مثل شھدا مُردن] نباش! بہ فڪر[مثل‌شھدا زندگےڪردن] باش! با شهدا گم نمیشویم... ••✾🌸 🌿🌹🌿✨ @abdozahra_69
💔 وقتی درونت باشد خدا چهره ات را گیرا میڪند و خودت هم میشوی دستگیر اصلا راز دستگیری شهدا همین درونشان است.✨🍃 ••✾🌸 🌿🌹🌿✨ @abdozahra_69
قطعه‌ای از بهشت
🌹🌿 ° ♡ #بھ‌وقت‌دلدادگے #نماز‌اول‌وقت🌹 #اللهم‌عجل‌اولیڪ‌الفرج‌بحق‌زینب‌ڪبرے ☘✨التماس‌دعاے فرج✨☘
"زیباترین حس سجده میدونے چیه؟" ••♡•• °°اینڪهــ تودر گوش زمین سخن میگویے ⇚اما⇛ °°نجوایت در آسمان فرشتگان را به وجد میاوردـ ـ ـ :) ⟨📿⟩
حرم مطهر حضرت رضا علیه السلام❤️ . دعا گوی تمام دوستانی که در کانال حضور دارند🌹
قطعه‌ای از بهشت
افتخارِمن‌ِمجنون‌همین‌بس ! کھ‌اربابم‌تویــے(: -اباعبداللھ!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ اگر همه کارهای خوب را داشتی باز از خداوند بترس ❌ اگر همه گناهان را داشتی باز به خداوند امید داشته باش 🆔 @abdozahra_69
🌸🍃 🌹 ✨ چادرٺ هدیہ ے زهـراست حواسَت باشد هرڪسے لایق این پوشش زهرایے نیست آنقدر مذهبے و و با تقوایے شعر در وصفـ تو باشد غزلـ آیینے ست . . 🌻 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @abdozahra_69 ••✾🌸 🌿🌹🌿✨
... 🔖خاطره ای شنیدنی از زبان شهید حاج ... ❣دلبستگی به دنیا است دلبستگی به مغازه، فرزند، پول، خانه، ماشین و… اینها مانع یاری کردنِ امام زمان است. حضرت که بیایند، بگویند به جنگ بروید، اگر وابستگی داشته باشید ترمز میکنید...❗️ نمیتونید جلو بِرید. برعکسِ شهدا 🌹🕊 شهید احمد کاظمی میگوید: شهید حسین خرازی پیشم آمد و گفت: من در این عملیات شهید میشوم. گفتم: از کجا میدانی؟ مگر علم غیب داری؟ گفت: نه، ولی مطمئنم. چند عملیات قبل، یک خمپاره کنار من خورد. به آسمان رفتم. فرشته ای دیدم که اسم های شهدا را مینویسد. تمام اسم ها را میخواند و میگفت وارد شوید...✨ 🍃به من رسید گفت حاضری شهید بشی و بهشت بری؟ یه لحظه زمین رو دیدم گفتم: " یک بار دیگر برگردم بچه و همسرم را ببینم، خوب میشود. تا این در ذهنم آمد زمین خوردم. چشم باز کردم دیدم دستم قطع شده و در بیمارستانم. اما دیگر وابستگی ندارم. اگر بالا بروم به زمین نگاه نمیکنم..." ‼️گاهی ما بخاطر وابستگی هایمان، توفیقات بزرگی را از دست میدهیم...😕 ••✾🌸 🌿🌹🌿✨ @abdozahra_69
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🍃🌹 پسࢪك فلافل‌فࢪوش زندگينامھ وخاطرات طلبه‌ے جانباز، شهيدمدافع حرم ذوالفقاري ✨گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادي✨ 🌹
قطعه‌ای از بهشت
#قسمت‌45✨ روز بعد كمي نان خريدم و غذاے آن روز من همين نان شد. پاي درس اساتيد رفتم و توانستم چند اس
🌹 همه‌ي اينها چيزي نبود جز لطف خود آقا اميرالمؤمنين ؏. هرچند خانه‌اي كه در اختيار من بود، قديمي و بزرگ بود، من هم در آنجا تنها بودم. خيلي‌ها جرئت نميكردند در اين خانه‌ي تاريك و قديمي زندگي كنند، اما براي من كه جايي نداشتم و شب‌هاي بسياري در كوچه و خيابان خوابيده بودم محل خوبي بود... هادے حدود دو ماه پيش ما در تهران بود. يادم هست روزهاي آخر خيلي دلش براي نجف تنگ شده بود. انگار او را از بهشت بيرون كرده‌اند. كارهايش را انجام داد و بعد از سفر مشهد، آماده‌ي بازگشت به نجف شد. بعد از آن به قدرے به شهر نجف وابسته شد كه ميگفت: وقتي به زيارت كربلا ميروم، نميتوانم زياد بمانم و سريع بر ميگردم نجف. 🍃🌹 ميگفت: آدمي كه ساڪن نجف شده نميتواند جاي ديگرے برود. شما نميدانيد زندگي در كنار مولا چه لذتي دارد. هادے آنچنان از زندگي در نجف ميگفت كه ما فكر ميكرديم در بهترين هتل‌ها اقامت دارد! اما لذتي كه به آن اشاره ميكرد چيز ديگري بود. هادے آنچنان غرق در معنويات نجف شده بود كه نميتوانست چند روز زندگي در تهران را تحمل كند. در مدتي كه تهران بود در مسجد و پايگاه بسيج حضور مي‌يافت. هنگام حضور در تهران احساس راحتي نميكرد! يك بار پرسيدم از چيزي ناراحتي!؟ چرا اينقدر گرفته‌اي؟ گفت: خيلي از وضعيت حجاب خانمها توي تهران ناراحتم. وقتي آدم توي كوچه راه ميره، نميتونه سرش رو بالا بگيره. بعد گفت: يه نگاه حرام آدم رو خيلي عقب مي‌اندازه. اما در نجف اين مسائل نيست. شرايط براي زندگي معنوي خيلي مهياست. هادي را كه ميديدم، ياد بسيجي‌هاي دوران جنگ مي‌افتادم. آنها هم وقتي از جبهه بر ميگشتند، علاقه‌ي به ماندن در شهر نداشتند. ميخواستند دوباره به جبهه برگردند. 🌹✨🌿
قطعه‌ای از بهشت
#قسمت46🌹 همه‌ي اينها چيزي نبود جز لطف خود آقا اميرالمؤمنين ؏. هرچند خانه‌اي كه در اختيار من بود،
🌹✨ البته تفاوت حجاب زنان آن موقع با حالاقابل گفتن نيست! خوب به ياد دارم از زماني که هادي در نجف ساکن شد، به اعمال و رفتارش خيلي دقت ميكرد. شروع كرده بود برخي رياضت‌هاي شرعي را انجام ميداد. مراقب بود كه كارهاي مكروه نيز انجام ندهد. وقتي در نجف ساکن بود، بيشتر شب‌هاي جمعه با ما تماس ميگرفت. اما در ماه‌هاي آخر خيلي تماسش را کم کرد. عقيدهي من اين است که ايشان ميخواست خود را از تعلقات دنيا جدا کند. شماره تلفن همراه خود را هم عوض کرد. ميخواست دلبستگي به دنيا نداشته باشد. ميگفت شماره را عوض کردم که رفقا تماس نگيرند. ميخواهم از حال و هواي اينجا خارج نشوم. خواهرش ميگفت: هادے براي اينكه ما ناراحت نشويم هيچ وقت نميگفت در نجف سختي کشيده، هميشه طوري براي ما از اوضاعش تعريف ميکرد که انگار هيچ مشکلي ندارد. فقط از لذت حضور در نجف و معنويات آنجا ميگفت. آرزو ميكرد كه روزي همه با هم به نجف برويم. يک بار در خانه از ما پرسيد: چطور بايد ماکاروني درست کنم؟ ما هم يادش داديم. طوري به ما نشان داد که آنجا خيلي راحت است، فقط مانده كه براي دوستان طلبه‌اش ماكاروني درست كند. شرايطش را به گونه‌اي توضيح ميداد که خيال ما راحت باشد. هميشه اوضاع درس خواندن و طلبگي‌اش را در نجف آرام توصيف ميکرد. وقتي به تهران ميآمد، آنقدر دلش براي نجف تنگ ميشد و براي بازگشت لحظه‌شماري ميکرد كه تعجب ميكرديم. فکر هم نميکرديم آنجا شرايط سختي داشته باشد. هادي آنقدر زندگي در نجف را دوست داشت كه ميگفت: بياييد همه برويم آنجا زندگي کنيم. آنجا به آدم آرامش واقعي ميدهد. قلب آدم در نجف يک جور ديگر ميشود. بعضي وقتها زنگ ميزد ميگفت حرم هستم، گوشي را نگه ميداشت تا به حضرت علي ؏سلام بدهيم. او طوري با ما حرف ميزد که دلواپسي‌هاي ما برطرف و خيالمان آسوده ميشد. ً اصلا فکر نميکرديم شرايط هادےبه گونهاي باشد كه سختي بكشد. فکر ميکردم هادي چند سال ديگر ميآيد ايران و ما با يک با لباس روحانيت مواجه ميشويم، با همان محاسن و لبخند هميشگياش. ❤️ 🍃
بۿـ پــای تَڪ تَڪ قَدَم هــایَے ڪِۿـ خرجِ ڪردید مے دَهَمـ 😔 ❤️