11.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ اگر همه کارهای خوب را داشتی باز از خداوند بترس
❌ اگر همه گناهان را داشتی باز به خداوند امید داشته باش
🆔 @abdozahra_69
#گناه #ترس #امید
🌸🍃
#چادرانھ🌹
#دختراݩزهرایی✨
چادرٺ هدیہ ے زهـراست حواسَت باشد
هرڪسے لایق این پوشش زهرایے نیست
آنقدر مذهبے و #مومنـ و با تقوایے
شعر در وصفـ تو باشد غزلـ آیینے ست
.
.
#ریحـانـه🌻
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@abdozahra_69
••✾🌸 🌿🌹🌿✨
#ڪپیبھشرطپنجصلواتبهنیتفرجمولا
#حُبدنیا...
🔖خاطره ای شنیدنی از زبان شهید حاج #احمد_کاظمی...
❣دلبستگی به دنیا است
دلبستگی به مغازه، فرزند، پول، خانه، ماشین و… اینها مانع یاری کردنِ امام زمان است. حضرت که بیایند، بگویند به جنگ بروید، اگر وابستگی داشته باشید ترمز میکنید...❗️
نمیتونید جلو بِرید.
برعکسِ شهدا
🌹🕊 شهید احمد کاظمی میگوید:
شهید حسین خرازی پیشم آمد و گفت: من در این عملیات شهید میشوم.
گفتم: از کجا میدانی؟ مگر علم غیب داری؟
گفت: نه، ولی مطمئنم. چند عملیات قبل، یک خمپاره کنار من خورد.
به آسمان رفتم.
فرشته ای دیدم که اسم های شهدا را مینویسد. تمام اسم ها را میخواند و میگفت وارد شوید...✨
🍃به من رسید گفت حاضری شهید بشی و بهشت بری؟
یه لحظه زمین رو دیدم گفتم: " یک بار دیگر برگردم بچه و همسرم را ببینم، خوب میشود.
تا این در ذهنم آمد زمین خوردم.
چشم باز کردم دیدم دستم قطع شده و در بیمارستانم.
اما دیگر وابستگی ندارم. اگر بالا بروم به زمین نگاه نمیکنم..."
‼️گاهی ما بخاطر وابستگی هایمان، توفیقات بزرگی را از دست میدهیم...😕
••✾🌸 🌿🌹🌿✨
@abdozahra_69
#اللهمعجلاولیڪالفرجبحقزینبڪبرے
#ڪپیبهشرطپنجصلواتبھنیتظهورمولا
#بھوقتࢪماݩ✨🍃🌹
پسࢪك فلافلفࢪوش
زندگينامھ وخاطرات طلبهے جانباز،
شهيدمدافع حرم #محمدهادي ذوالفقاري
✨گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادي✨
#قطعھاییازبھشت🌹
قطعهای از بهشت
#قسمت45✨ روز بعد كمي نان خريدم و غذاے آن روز من همين نان شد. پاي درس اساتيد رفتم و توانستم چند اس
#قسمت46🌹
همهي اينها چيزي نبود جز لطف خود آقا اميرالمؤمنين ؏.
هرچند خانهاي كه در اختيار من بود، قديمي و بزرگ بود، من هم در آنجا تنها بودم.
خيليها جرئت نميكردند در اين خانهي تاريك و قديمي زندگي كنند،
اما براي من كه جايي نداشتم و شبهاي بسياري در كوچه و خيابان خوابيده بودم محل خوبي بود...
هادے حدود دو ماه پيش ما در تهران بود. يادم هست روزهاي آخر خيلي دلش براي نجف تنگ شده بود.
انگار او را از بهشت بيرون كردهاند. كارهايش را انجام داد و بعد از سفر
مشهد، آمادهي بازگشت به نجف شد.
بعد از آن به قدرے به شهر نجف وابسته شد كه ميگفت: وقتي به زيارت
كربلا ميروم، نميتوانم زياد بمانم و سريع بر ميگردم نجف.
#ساڪݩنجف🍃🌹
ميگفت: آدمي كه ساڪن نجف شده نميتواند جاي ديگرے برود.
شما
نميدانيد زندگي در كنار مولا چه لذتي دارد.
هادے آنچنان از زندگي در نجف ميگفت كه ما فكر ميكرديم در
بهترين هتلها اقامت دارد!
اما لذتي كه به آن اشاره ميكرد چيز ديگري بود. هادے آنچنان غرق در معنويات نجف شده بود كه نميتوانست چند روز زندگي در تهران را تحمل
كند.
در مدتي كه تهران بود در مسجد و پايگاه بسيج حضور مييافت. هنگام حضور در تهران احساس راحتي نميكرد!
يك بار پرسيدم از چيزي ناراحتي!؟ چرا اينقدر گرفتهاي؟
گفت: خيلي از وضعيت حجاب خانمها توي تهران ناراحتم. وقتي آدم توي كوچه راه ميره، نميتونه سرش رو بالا بگيره.
بعد گفت: يه نگاه حرام آدم رو خيلي عقب مياندازه. اما در نجف اين مسائل نيست. شرايط براي زندگي معنوي خيلي مهياست.
هادي را كه ميديدم، ياد بسيجيهاي دوران جنگ ميافتادم. آنها هم وقتي از جبهه بر ميگشتند، علاقهي به ماندن در شهر نداشتند. ميخواستند
دوباره به جبهه برگردند.
#اللهمعجلاولیڪالفرجبحقزینبڪبرے
#ادامھدارد
#تقدیمبهشهداےمدافعحرم
#شهیدطلبھمدافعحرممحمدهادےذوالفقارے
🌹✨🌿
قطعهای از بهشت
#قسمت46🌹 همهي اينها چيزي نبود جز لطف خود آقا اميرالمؤمنين ؏. هرچند خانهاي كه در اختيار من بود،
#قسمت47🌹✨
البته تفاوت حجاب زنان آن موقع با حالاقابل گفتن نيست!
خوب به ياد دارم از زماني که هادي در نجف ساکن شد، به اعمال و رفتارش خيلي دقت ميكرد.
شروع كرده بود برخي رياضتهاي شرعي را انجام ميداد. مراقب بود كه كارهاي مكروه نيز انجام ندهد.
وقتي در نجف ساکن بود، بيشتر شبهاي جمعه با ما تماس ميگرفت. اما
در ماههاي آخر خيلي تماسش را کم کرد. عقيدهي من اين است که ايشان ميخواست خود را از تعلقات دنيا جدا کند.
شماره تلفن همراه خود را هم عوض کرد. ميخواست دلبستگي به دنيا نداشته باشد.
ميگفت شماره را عوض کردم که رفقا تماس نگيرند. ميخواهم از حال و هواي اينجا خارج نشوم.
خواهرش ميگفت: هادے براي اينكه ما ناراحت نشويم هيچ وقت نميگفت در نجف سختي کشيده، هميشه طوري براي ما از اوضاعش تعريف ميکرد که انگار هيچ مشکلي ندارد.
فقط از لذت حضور در نجف و معنويات آنجا ميگفت. آرزو ميكرد كه روزي همه با هم به نجف برويم.
يک بار در خانه از ما پرسيد: چطور بايد ماکاروني درست کنم؟ ما هم يادش داديم.
طوري به ما نشان داد که آنجا خيلي راحت است، فقط مانده كه براي دوستان طلبهاش ماكاروني درست كند.
شرايطش را به گونهاي توضيح ميداد که خيال ما راحت باشد.
هميشه اوضاع درس خواندن و طلبگياش را در نجف آرام توصيف ميکرد.
وقتي به تهران ميآمد، آنقدر دلش براي نجف تنگ ميشد و براي
بازگشت لحظهشماري ميکرد كه تعجب ميكرديم. فکر هم نميکرديم آنجا شرايط سختي داشته باشد.
هادي آنقدر زندگي در نجف را دوست داشت كه ميگفت: بياييد همه برويم آنجا زندگي کنيم. آنجا به آدم آرامش واقعي ميدهد. #ميگفت قلب
آدم در نجف يک جور ديگر ميشود.
بعضي وقتها زنگ ميزد ميگفت حرم هستم، گوشي را نگه ميداشت تا به حضرت علي ؏سلام بدهيم.
او طوري با ما حرف ميزد که دلواپسيهاي ما برطرف و خيالمان آسوده ميشد.
ً اصلا فکر نميکرديم شرايط هادےبه گونهاي باشد كه سختي بكشد.
فکر ميکردم هادي چند سال ديگر ميآيد ايران و ما با يک #طلبه با لباس روحانيت مواجه ميشويم، با همان محاسن و لبخند هميشگياش.
#اللهمعجلاولیڪالفرجبحقزینبڪبرے ❤️
#ادامھدارد ✨
#تقدیمبهشهداےمدافعحرم 🍃
#شهیدطلبھمدافعحرممحمدهادےذوالفقارے
#راهِ_عاشِقے
#مَنـ
بۿـ پــای
تَڪ تَڪ قَدَم هــایَے
ڪِۿـ خرجِ #آرامِشَمـ ڪردید
#جــاטּ مے دَهَمـ
#جامانده 😔
#رزقک_شهادت
#اللهمالرزقناتوفیقالشهادهفیسبیلڪ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ڪلیپ✨
مݩمیةمادرم
پسرمودوستشدارم
ولیجوونموبھدسټبیبیمیسپرم....💔
••✾🌸 ••✾🌸 🌿✨
@abdozahra_69
#السلامعلیڪیابقیھالله❤️
#دعاےعهد
التماسدعاےفرج✨🍃🌹
اللهمعجل لولیڪ الفرج بحق زینب ڪبرے✨