‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‎‍ ‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‎•••┈✾~🌺~✾┈••• به داغِ گُل کِه می گیرد تقاص پایمالی را ؟! مگر از دار آویزان کنند استاد قالی را #معنی_زنجانی ✍ @alisamarqandi 🦋

هاتفی از گوشهٔ میخانه دوش گفت ببخشند گنه، مِی بنوش لطف الهی بکند کار خویش مژدهٔ رحمت برساند سروش این خرد خام به میخانه بر تا می لعل آوردش خون به جوش گرچه وصالش نه به کوشش دهند هر قدر ای دل که توانی بکوش لطفِ خدا بیشتر از جرم ماست نکتهٔ سربسته چه دانی؟ خموش #حافظ @aboajor

بسم الله نور ... @aboajor

إِنَّ رَبِّي رَحِيمٌ وَدُودٌ پروردگار مهربان و بسیار دوستدار است. @aboajor

دهان صبح پر از خنده دیدم و گفتم: غنیمت است در این روزگار خندیدن #شفایی_اصفهانی @aboajor

می‌کشد خمیازهٔ صبح‌ انتظارِ آفتاب در خمارآبادِ مخموران قدح‌پیما بیا #بیدل_دهلوی @aboajor

من شیفته ی خوشی های ساده ام آن ها آخرین پناه جان های محزون اند @aboajor

دلم مثل کبوترهای روی شانه ی گنبد که میگیرند از دست امام خویش نان اینجا #الهه_بیات_مختاری @aboajor

به ضرب تیغ تصنیف ات هلال ماه می‌رقصد میان برق شمشیرت سحر شق القمر داری «گشاد کار مشتاقان در آن آبروی دلبند است» به تیری غمزه کن یارا که در زیر سپر داری #الهه_بیات_مختاری #علی_ولی_الله @aboajor

آورده اند از گُل رویت گل مرا تا حل کنند کوزه گران مشکل مرا آویختند دست تو را دور گردنم تا هیچ گاه گریه نگیرد دل مرا بر هم زده است خواب مژه پشت پلک هات آرامش سکوت به شب مایل مرا وارونه کرده باد به یک بار دیدنت خواب درخت های شب بابل مرا چشم تو باز کرد دلم را به دیدنت چشم تو‌ماه کرد شب کامل مرا نزدیک ترشو روی لبانم اذان بگو بشکن نماز فاصله ی باطل مرا از تن بگیر رخت و به یکباره صبح شو بردار بین صبح و سحر حائل مرا ◾ آورده اند کوزه گران خاک تازه ای حالا بگیر این سر ناقابل مرا #الهه_بیات_مختاری @aboajor

مرا میان همین زندگی و مرگ بغل کن اگرچه گریه ی دورم اگرچه خنده ی دیرم #الهه_بیات_مختاری @aboajor