گُفت: آدابِ سَفر آن است که هَرگِز از قَدَم نَایستی تا دِلَت آرام گیرد.
آنجا که دِل آرام گِرِفت، مَقصَد است...
#عطار
#تذکرة_الاولیا
@aboajor
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
در قطار
صندلیها را عوض کردیم
تو پنجره را میخواستی
و من
میخواستم به تو نگاه کنم...!
#محمود_درویش
مرا که شانهام
از حمل آفتاب خَم است
به جز پناه دو دست تو
سایبانی نیست
#قیصر_امین_پور
@aboajor
انبوهی از اندوه در زیر پریشانی
شکل زنی بی چتر در یک روز بارانی
روی خطوط صورتش آواز غمگینی ست
مویی که پنهان کرده حرفی را به پیشانی
گاهی به شانه ریخته گاهی به بازویش
گاهی شکسته در کمر شرح پریشانی
گاهی میان دست هایش استخوان هایش
گاهی به روی سینه اش چون قاتلی جانی
مرگ است بی عشق کسی در زندگی بودن
در اوج حسی نابسامان نابسامانی
ماه از جوار برکه بیرون میرود یعنی
آزادی مهتابِ در مرداب زندانی
خورشید خود را میزند بر سینه ی یک کوه
عشق است رفتن های تنهایی و پنهانی
با تیغ ابرویش نشد این زندگی دلخواه
باید که کوتاهش کند قیچی سلمانی
تنهایی از غمگینی اش آواز می خواند
چون آخرین اجرای کنسرتی خیابانی
*
من فصل پاییزی که عاشق میشدم هر روز
تو هی زمستانی زمستانی زمستانی
#الهه_بیات_مختاری
زمستان ۹۵
@aboajor
قرب تو را دلیل همین بس بُود که من
افتادهام به یاد تو هرجا نشستهام!
#قاسم_مشهدی
@aboajor
الحبّ كالموت
يغير كلّ شيء
؛
عشق همچون مرگ
همه چیز را تغییر میدهد.
#جبرانخلیلجبران
@aboajor
باید دنیا را کمی بهتر از آنچه تحویل گرفته ای تحویل دهی
خواه با فرزندی خوب، خواه با باغچه ای سرسبز خواه با اندکی بهبود شرایط اجتماعی
و اینکه بدانی حتی فقط یک نفر با بودن تو ساده تر نفس کشیده است یعنی تو موفق شده ای...
#گابریل_گارسیا_مارکز
@aboajor
تا عهد تو دربستم عهد همه بشکستم
بعد از تو روا باشد نقض همه پیمان ها
@aboajor