eitaa logo
آب وآجر.الهه بیات مختاری
236 دنبال‌کننده
355 عکس
129 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
با گریه بهتر میکنم حال جهانم را سر میکشم تا آخر سم استکانم را با تو نشد عاشق بمانم مرگ بهتر بود دنیا گرفت انگار با دست تو جانم را مانند پاییزی که دارد میکند کوتاه عمر زمستان بلند گیسوانم را تقویم ها را کوک کردم روی تنهایی با وقت تو تنظیم کردم پس زمانم را تلفیق من با تو شبیه آب و آتش بود میزان من کج کرده کل کهکشانم را حافظ کدامین فال تو اینگونه بد آمد دیگر نخواهم دلبر ابرو کمانم را ! یک قرن بارانم خیابان های بی چترم آتش زده سرمای دستت استخوانم را دلتنگ دست گرم و عاشق پیشه ای هستم چتری که آبی تر ببینم آسمانم را ◾ تاوان سخت دل سپردن... شعر گفتن نیست چیزی به اسم زندگی بسته دهانم را زمستان95 @aboajor
آب وآجر.الهه بیات مختاری
هلال روی ماه تو همان خورشید تکمیل است علم کن خیمه را وقت نماز اول ایل است خدا تابیده از سمت تو بارا
خلیلی باید از نو آتشی برپا کند، سرد است زمین قربانی کوه سیاه کفر قابیل است جهانی غرقه‌ی جهل است نوحی کو که با کشتی بگرداند عذابی را که نازل از شب نیل است بخوان... (اقرأ) محمد! تا خدا با تو سخن گوید ببند احرام را خاتم که اینک وقت تعجیل است @aboajor
می‌دانی ، با هر بار گفتن دوستت دارم ما سپر زمین می‌گذاریم ، زره از تن بیرون می‌كنیم ... بی‌دفاع برابر آن که دوستش داریم می‌ایستیم در حالی كه تنها پناهگاه‌مان همان دوستت دارم است و اگر این سنگر سقوط كند... آخ كه اگر این سنگر سقوط كند @aboajor
و نردبانی که در میانه ی باغ ما را به آسمان میبرد @aboajor
سرباز بی قرار سفر بود ...پا نداشت موسی نیل بود اگر چه عصا نداشت @aboajor
امروز تشییع هزاران لاله ی سرخ است دارد پدر از کربلای چند می آید @aboajor
آنچه در درون آدم میماند ، بی نهایت بیشتر از آن چیزیست که به صورت کلمات بیرون می آید . داستایفسکی @aboajor
و‌چای ...برای با تو نشستن بهانه ی خوبی ست @aboajor
هدایت شده از علی سمرقندی
《استادیوم》 حضور گم شدۀ صد هزار آدم گم حضور وحشیِ رنگ طنين نعرۀ مسلول و خندۀ مسموم طنين دغدغه، جنگ * يکی به عربده گفت: درود بر آبی! به هر کجا که رَوی رنگ آسمان آبی است به طعنه گفت کسی با غرور و بی تابی: ولی نبود آبی ميان هيچ رگی خون هيچ کس هرگز درود بر قرمز! * فضای ساده و سبز زمين آزادی در انفجار صدای ترقه‌ها، در دود نود دقيقه کدورت نود دقيقه کبود * در آستانه در غريب و غمزده طفلی کنار وزنۀ پير به فکر سنجش وزن هزار ناموزون و پيرمردی گنگ تکيده تشنه به دنبال لقمه‌ای روزی کدام استقلال؟! کدام پيروزی؟! 🌱 @alisamarqandi 🦋
جادوی نقاشی در این سبک بشدت خیره کننده است بازی نور و اجسام و انتخاب رنگ ها خیلی ویژه است😍 @aboajor
هدایت شده از فاضل نظری
باز صد شکر که میخانه‌ آغوش تو هست دست‌کم پیش تو ای عشق پناهی دارم .. - فاضل نظری
یه زندگی‌و این همه غروب جمعه.... @aboajor
نصر من الله و فتح قریب و بشر الصابرین
وا فریادا ز عشق وا فریادا کارم به یکی طرفه نگار افتادا.... گر دادِ منِ شکسته دادا دادا ور نه من و عشق هر چه بادا بادا @aboajor