من خوبم تو هم خوب باش #پاییز @aboajor

خورشید کنار سایه ی خود یک روز سردش شد و پاییز به دنیا آمد #الهه_بیات_مختاری @aboajor

در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت @aboajor

با نام تو شعر بر زبان افتاده عطر تو درون استکان افتاده با خنده ی تو نبات از لب هایم در شیشه ی سرخ زعفران افتاده #الهه_بیات_مختاری @aboajor

زیبایی بی حد ببینید صبح از دیدن این چند دقیقه چشم هام جوانه زد می نوش و گلی بچین که تا درنگری گل خاک شده‌ست و سبزه خاشاک شده‌ست #خودم_و_خودت #خیام @aboajor

سلام به نور وقتی از قلب هایمان عبور میکند @aboajor

آنکه می‌گوید دوستت می‌دارم خنیاگرِ غمگینی‌ست که آوازش را از دست داده است. ای کاش عشق را زبانِ سخن بود هزار کاکُلی شاد در چشمانِ توست هزار قناری خاموش در گلوی من. عشق را ای کاش زبانِ سخن بود #احمد_شاملو @aboajor

ظاهر آراسته‌ام در هوسِ وصل ولی من پریشان‌تر از آنم که تو می‌پنداری #فاضل_نظری @aboajor

بر خلق‌الله نیز واجب‌تر است که در نخستین شب قبر نخستین سؤالشان از ملائک این باشد؛ چه بود آن آه عمیق که حتی در مهمانی‌های شلوغ دست از گریبان ما نمی‌کشید؟ #حسين_صفا @aboajor

انبوه شد به رغم تو اندوه در دلم از هم بپاش عشق من! این ازدحام را #حسین_منزوی @aboajor

‌ تمامِ این پاییز را                 صرف گردآوری کلمه خواهم کرد، که وقتی زمستان رسید، طولانی‌ترین قصیدهٔ عاشـقانه را برایت بنویسم!                           #شیرکوبیکس #منِ_او @aboajor

«مرگ خیلی آسان می‌تواند الان به سراغ من بیاید، اما من تا می‌توانم زندگی می‌کنم. نباید به پیشواز مرگ بروم! البته اگر یک وقتی ناچار با مرگ روبرو شدم که می‌شوم مهم نیست. مهم این است که زندگی یا مرگ من چه اثری در زندگی دیگران داشته باشد.» از کتاب ماهی سیاه کوچولو #صمدبهرنگی #مرگ #تولد @aboajor