🎥 | که من بر دُرج دل مُهری به جز مِهر تو ننهادم... #حبیب #حاج_قاسم #هوشنگ_ابتهاج |@abokosar313

روزت مبارڪ ای تفسیر واژه «مَرد» در نامت... #حاج_قاسم 🌱|@abokosar313

سرزده آمد جلسه قرآن روستا مثل بقیه نشست یک گوشه و شروع کرد به خواندن از حفظ! پرسیدند: شما با این همه مشغله چطور فرصت حفظ قرآن داشتید؟ گفت: در مأموریت ها فاصله بین شهر هارا عقب می نشینم و قرآن می خوانم... #حاج_قاسم 🌱|@abokosar313

خونت کلید فتح قدس خواهد بود... #حاج_قاسم 🌱|@abokosar313

زیباترین دلتنگی، دلتنگی‌ برای تو است... #حاج_قاسم 🌱|@abokosar313

سخت است جهان بی تو... #حاج_قاسم @abokosar313

گفت: آقای رشید پیگیری می کرد برای بچه های نیرو درجه ی ۱۸ (سرتیپ تمامی) بگیریم گفت فقط برای این که از من تقدیر نشود، زیر بار نمی روم! منظورش این بود که اگر به دیگران درجه ی ۱۸ بدهند حتماً به او درجه ی بالاتر می دهند... #حاج_قاسم راوی: آقای علی شیرازی 🌱|@abokosar313

حاج قاسم در سوریه از جایی عبور می کرد، ماشینی دید که خراب شده، نزدیک رفت دید آقایی به همراه خانم حامله اش که وضع حملش هم نزدیکه داخل ماشین هستند، چراغ انداخت چهره مرد رو که دید هر دو همدیگر رو شناختند! او سردار سلیمانی را شناخت و سردار هم او را که فرمانده ی یک بخش عظیمی از #داعش بود شناخت! سردار دستور داد خانم رو به بیمارستان برسانند و ماشین را هم به تعمیرگاه... خود سردار هم دنبال کار خودش رفت! چند روز بعد به سردار خبر دادند آقایی با دسته گل آمده و می خواهد شما را ببیند! وقتی سردار آمد، دید همون فرمانده داعش هست، که به سردار میگه به ما گفتند ایرانی ها ناموس شما را ببینند سر می برند و... اما من دیدم تو به زن حامله ام و من کمک کردی.. ۶۰۰۰هزار نیروی من اسلحه را زمین گذاشتند و همه در خدمت شما هستیم! 💠نقل خاطره توسط سردار رفیعی ۱۴۰۰/۱۰/۰۹ #حاج_قاسم @abokosar313

روزت مبارک مرد... #روز_مرد #حاج_قاسم @abokosar313

مهربان تر از پدر... #حاج_قاسم 🌱|@abokosar313

روزت مبارڪ ای تفسیر واژه «مَرد» در نامت... #حاج_قاسم 🌱|@abokosar313