#خاطره
☑️ خاطره یکی از خادمین در جنگ تحمیلی که در این عکس حضور دارن
عکس مربوط به محاصره آبادان سال۵۹میباشد.
شب درسنگر خواب دیدم عروسی منه همه شادبودنددیدم مادرخدابیامرزم یک نگاهی بهم کردناراحت ازکنارم ردشدصبح خوابم رابه دوتادوستام که همسنگرمن بودندتعریف کردم یکی ازاونها(علیزاده)گفت رضاامروزسعی کن ازسنگرکمتربیای بیرون اخرشب گفتندبیایدبیرون خط آتش درست کنیدبرای هواپیماهای عراقی.منکه کلاه آهنی سرم گذاشتم اومدم بیرون با دوستم اقای کیومرثی داشتیم منورهای عراقی هارامیشموردیم یکدفعه توپ مستقیم جلوی ماخوردویک ترکش کلاه آهنی منوسوراخ کردوسرم ترکش سطحی خوردموج منوگرفته بودکه بچه ها میگن دراون لحظه من بلندشدم بطرف عراقی هاکه دوستم شهیداحمدساربان نژاد منوگرفت وبعددیدم درسنگربهداری نیروهای شهیدچمران هستم...
@abolhasan_rey