گـره کـور که در کار پـیـمـبـر افـتاد
باز هم قـرعه به نام یل صفـدر افتاد
وقتی از دور در #قـلعه تجلّی میکرد یاد آن دست یـدالـلـهـی #حـیـدر افـتـاد
با خودش گفت که این کار فقط کار #علیست ناگهان دلهره از سیـنۀ مضطـر افتاد
مثل خواری شد و در چشم فراریها رفت تا عـلـم دست عـلـمـدار پـیـمبر افـتاد
طرف #قلعه که میرفت خدا پشتش بود جـبـرئیل آمد و زیر قـدمـش پر افتاد
مرحب آمد که شود سدّ ره خیر ولی «هٰا علیٌ بَـشرٌ کیفَ بَشر» شر افتاد
تیغ ابروی علی خم شد و مرحب جان داد ده قدم مانده به شمشیر دو سر، سر افتاد
با خدا رفت و دم « نَصرُ مِنَ اللّٰه» گرفت سورۀ فـتـح به جـان در #خـیـبـر افتاد
موقع کندن در بود که « یازهرا» گفت ناگهان ترس عجـیبی به دل در افتاد
صاحب روز جزا داشت قیامت میکرد حَسَبُ الاَمرِ علی پرده ز محشر افتاد
چارهای جز به درک رفتن و تسلیم نداشت هرکه با خـشـم الـهـی عـلـی در افتاد
📆٢۴رجب سالروز فتح خیبر توسط امیرالمؤمنین علیه السلام
#خیبر
#شجاعت
#امیرالمؤمنین
🆔 @abolhasan_rey