🔰خطبه امیرالمؤمنین(علیهالسلام) در آخرین روزهای عمر مبارک شان
⏫ نوفل بن فضاله میگوید:
در آخرين روزهاى زندگى امام (عليهالسلام) جعده مخزومى سكويى از سنگ براى آن حضرت نصب كرد و امام بر روى آن قرار گرفت،
در حالى كه پيراهنى از پشم بر تن داشت و بند شمشير و نعلين او از ليف خرما بود و پيشانى او از كثرت سجده به سان زانوى شتر پينه بسته بود. آن حضرت به سخنرانى پرداخت و سخنان خود را چنين آغاز كرد:
* الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي إِلَيْهِ مَصَائِرُ الْخَلْقِ وَ عَوَاقِبُ الْأَمْرِ، نَحْمَدُهُ عَلَى عَظِيمِ إِحْسَانِهِ وَ نَيِّرِ بُرْهَانِهِ وَ نَوَامِي فَضْلِهِ وَ امْتِنَانِهِ...
أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي قَدْ بَثَثْتُ لَكُمُ الْمَوَاعِظَ الَّتِي وَعَظَ [بِهَا الْأَنْبِيَاءُ] الْأَنْبِيَاءُ بِهَا أُمَمَهُمْ وَ أَدَّيْتُ إِلَيْكُمْ مَا أَدَّتِ الْأَوْصِيَاءُ إِلَى مَنْ بَعْدَهُمْ وَ أَدَّبْتُكُمْ بِسَوْطِي فَلَمْ تَسْتَقِيمُوا وَ حَدَوْتُكُمْ بِالزَّوَاجِرِ فَلَمْ تَسْتَوْسِقُوا. لِلَّهِ أَنْتُمْ، أَ تَتَوَقَّعُونَ إِمَاماً غَيْرِي يَطَأُ بِكُمُ الطَّرِيقَ وَ يُرْشِدُكُمُ السَّبِيلَ؟...
مَا ضَرَّ إِخْوَانَنَا الَّذِينَ سُفِكَتْ دِمَاؤُهُمْ وَ هُمْ بِصِفِّينَ أَلَّا يَكُونُوا الْيَوْمَ أَحْيَاءً يُسِيغُونَ الْغُصَصَ وَ يَشْرَبُونَ الرَّنْقَ، قَدْ وَ اللَّهِ لَقُوا اللَّهَ فَوَفَّاهُمْ أُجُورَهُمْ وَ أَحَلَّهُمْ دَارَ الْأَمْنِ بَعْدَ خَوْفِهِمْ. أَيْنَ إِخْوَانِيَ الَّذِينَ رَكِبُوا الطَّرِيقَ وَ مَضَوْا عَلَى الْحَقِّ؟ أَيْنَ عَمَّارٌ وَ أَيْنَ ابْنُ التَّيِّهَانِ وَ أَيْنَ ذُو الشَّهَادَتَيْنِ وَ أَيْنَ نُظَرَاؤُهُمْ مِنْ إِخْوَانِهِمُ الَّذِينَ تَعَاقَدُوا عَلَى الْمَنِيَّةِ...
📝 سپاس خدايى را سزاست كه سرانجام بندگان و امور جهان به سوى اوست او را برابر احسان بزرگش و برهان روشنش و كرم فزايندهاش ستايش مىكنیم. اى مردم، من پندهاى پيامبران را در ميان شما پخش كردم و آنچه را كه جانشينان آنان به آيندگان رسانده بودند به شما رساندم. با تازيانهام شما را ادب كردم، اما #پند_نگرفتيد. شما را با سخنان بازدارنده به پيش راندم ولى #به_هم_نپيوستيد.
شما را به خدا، آيا در انتظار پيشوايى جز من هستيد كه راه را براى شما هموار سازد و شما به راه حق رهبرى كند؟
برادران ما كه خون آنان در صفين ريخته شد زيانى نكردند، زيرا چنين روزى را نديدند تا جامهای غصه را سر بكشند و از آب گل آلوده اين نحو زندگانى بنوشند. به خدا سوگند كه آنان به لقاى خدا راه يافتند و خدا نيز پاداش آنان را كامل ساخت و در ديار امن خود آنان را جاى داد.
كجا رفتند برادران من كه در راه حق گام برداشتند و در آن راه جان سپردند؟ كجاست عمار؟ كجاست ابن تيهان ؟ كجاست ذوالشهادتين ؟ كجايند همانند آنان و برادرانشان كه بر عزم و نيت خود استوار بودند؟
🔸نوفل مىگوید: در اين لحظه امام با دست خود بر محاسن خود زد و
هاى هاى #گريست
و آنگاه فرمود:
[أَوْهِ] أَوِّهِ عَلَى إِخْوَانِيَ الَّذِينَ تَلَوُا الْقُرْآنَ فَأَحْكَمُوهُ وَ تَدَبَّرُوا الْفَرْضَ فَأَقَامُوهُ، أَحْيَوُا السُّنَّةَ وَ أَمَاتُوا الْبِدْعَةَ، دُعُوا لِلْجِهَادِ فَأَجَابُوا وَ وَثِقُوا بِالْقَائِدِ فَاتَّبَعُوهُ :
دريغا، دريغ، برادرانى كه قرآن را خواندند و آن را استوار كردند و در فرائض آن انديشيدند و آنها را به پا داشتند. سنتها را زنده كردند و بدعتها را میراندند. به جهاد با دشمن دعوت شدند و دعوت را پاسخ گفتند. به رهبر خود اعتماد و از او پيروى كردند....