زن تهیدستی که فرزندان خردسالش از گرسنگی میگریستند، دیگی بر اجاق نهاده بود که در آن جز آب چیزی نبود، تا کودکان بپندارند که در دیگ غذایی در حال پختن است، زن آنان را سرگرم میکرد تا بخوابند.
#امیرالمؤمنین از حال آن زن باخبر شد، به سوی خانه خود رفت و مقداری خرما، کیسهای آرد، روغن، برنج و نان برداشت و بر دوش کشید.
قنبر از حضرت خواست تا وی آن را بر دوش گیرد، امام نپذیرفت!
با رسیدن به خانه آن زن، امام از او اجازه خواست و وارد شد، پس مقداری برنج و روغن در دیگ ریخت و پس از پختن آن، غذا را در ظرف ریخت و به آنان فرمود بخورید.
سپس، حضرت بر دست و پای خود گرد اتاق میگشت و کودکان با مشاهده این حالت، خندیدند و بر دوش امام (ع) نشستند .
پس از خروج از خانه، قنبر از امام پرسید:
امشب رفتاری شگفتآور از شما دیدم، راز برخی از آن را دانستم؛ ولی سبب سوار کردن کودکان بر دوش و چرخیدن شما در خانه را نفهمیدم!
امام(ع) فرمود: قنبر! چون وارد خانه شدم، کودکان از شدت گرسنگی میگریستند، دوست میداشتم وقتی از نزد آنان خارج میشوم، آنها در حالِ سیری، بخندند...
فرخنده زادروز اولین و آخرین مولود کعبه #علی_بن_ابیطالب(ع) و #روز_پدر تبریک و تهنیت باد.
📌به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/abou_heirane_darouni