eitaa logo
صالحین (تجیر) ابوزیدآباد و حومه
130 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
699 فایل
کانال مربیان، معلمین،والدین و هادیان سیاسی http://eitaa.com/abozeiedabad منطقه ابوزیدآباد-بخش کویرات آران بیدگل استان اصفهان* لینک کانال@abozeiedabad ارتباط با مدیرکانال https://eitaa.com/snatkar1364
مشاهده در ایتا
دانلود
 به نام خداوند گسترده‌‏مهر مهربان‏ وقت حسابرسى اعمال مردم به آنان نزديك شده‌است و آنان همچنان در غفلت‌‏اند و با دل بستن به دنيا و وانهادن توبه و ايمان، از آن روي‌گردانند. (1) هيچ وحى جديدى كه يادآور خدا باشد، از جانب پروردگارشان برايشان نمى‏‌آيد مگر اين‌‏كه آن را مى‌‏شنوند و به بازى مى‌‏پردازند. (2) و دل‌‏هايشان به بيهوده مشغول است و در جلسه‏‌اى كاملا سرّى درباره دعوت پيامبر به گفت ‏و گو نشستند، البته نه همه آنان بلكه ستم‌كارانشان و گفتند: آيا اين شخص (محمّد) جز بشرى مانند شماست؟ اگر از جانب خدا پيامى به او رسيده بود قطعا به شما نيز مى‏‌رسيد، پس قرآنش افسونى بيش نيست. اكنون آيا شما با اين‌‏كه از بصيرت برخورداريد به افسون مى‌‏گراييد؟ (3) پيامبر به آنان گفت: پروردگارم هرسخنى را، خواه در آسمان گفته شود و خواه در زمين، مى‌‏داند، و اوست كه به همه گفته‌‏ها شنوا و به همه كارها داناست. (4) مشركان قرآن را نخست افسون خواندند، آن‌‏گاه گفتند: نه، بلكه رؤياهايى آشفته است كه محمّد آن‌ها را وحى الهى پنداشته و خود را پيامبر تصوّر كرده‌است، بلكه آن را خود بافته و كلام خدا قلمداد كرده‌است، بلكه او شاعر است و قرآنش برخاسته از خيالات شاعرانه اوست. اگر به راستى پيامبر است بايد براى ما معجزه‏‌اى بياورد همان‌‏گونه كه پيامبران نخستين همراه با معجزه فرستاده شدند. اگر معجزه‌‏اى بياورد ما به او ايمان مى‌‏آوريم. (5) پيش از اينان نيز مردم هيچ شهر و ديارى كه از پيامبرانشان درخواست معجزه كردند، با مشاهده آن معجزات ايمان نياوردند؛ ازاين‌‏رو ما آنان را هلاك كرديم. اكنون آيا اين مشركان با ديدن معجزه ايمان مى‏‌آورند با اين‌‏كه مانند پيشينيان تجاوزكارند؟ پس بدانيد كه برآوردن خواسته آنان مايه ايمانشان نخواهد شد بلكه پى‌آمدش تنها هلاكت آنان است. (6) و پيش از تو نيز جز مردانى را كه به آنان وحى مى‌‏كرديم به رسالت نفرستاديم. اگر نمى‌‏دانيد از پژوهندگان كتاب‌‏هاى آسمانى بپرسيد تا دريابيد كه پيامبران از ميان انسان‏‌ها برخاسته‌‏اند و اگر به همه انسان‌‏ها وحى نمى‏‌شود براى آن است كه وحى موهبتى است كه خدا آن را به هر كه بخواهد عطا مى‌‏كند. (7) ما از پيامبرانمان ويژگى‌‏هاى بشرى را سلب نكرده و آنان را كالبدهايى كه غذا نخورند قرار نداده‏‌ايم و در دنيا جاودانه هم نبوده‌‏اند. (8) ما آنان را فرستاديم و وعده‏اى را كه به آنان داده بوديم تحقق بخشيديم، پس آنان و هر كه را خواستيم نجات داديم و تجاوزگران را نابود ساختيم. (9) به راستى، ما كتابى به سوى شما فروفرستاديم كه در آن ارجمندترين معارف و پايدارترين احكام براى شما يادآورى شده‌است. آيا درنمى‌‏يابيد؟ (10) 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
 چه بسيار شهرهايى را كه مردمانشان ستم‌كار (كافر و مشرك) بودند در هم شكستيم، و بعد از آنها مردمانى ديگر پديد آورديم. (11) پس آن‌‏گاه كه عذاب ما را احساس كردند، ناگهان از ديارشان گريختند. (12) از روى سرزنش به آنان گفته شد: فرار نكنيد، و به سوى نعمت‏‌ها و لذت‏‌هايى كه در آن‌ها غوطه‌‏ور بوديد و به سوى خانه‏‌هايتان بازگرديد، باشد كه تهيدستان از شما چيزى درخواست كنند و شما در برابر آنان تكبّر كنيد و بر خود بباليد. (13) آنان از گذشته خود پشيمان شدند و گفتند: اى واى بر ما، كه ما واقعا ستم‌كار بوديم. (14) اين سخن همچنان بر زبانشان جارى بود تا اين‏‌كه آنان را چون كشتزارى درو شده گردانديم و خاموششان كرديم. (15) ما آسمان و زمين و آن‌چه را كه ميان آن دو است نيافريده‌‏ايم كه بازى‏‌كنندگان باشيم، پس مردم گمان نكنند كه به سوى ما بازنمى‏‌گردند و پاداش و كيفرى در كار نيست. (16) اگر مى‏‌خواستيم سرگرمى و بازيچه‌‏اى براى خود انتخاب كنيم، آن را از ميان آفريدگان انتخاب نمى‌كرديم تا نيازمند آن‌ها باشيم؛ اگر سرگرمى و بازيچه‌‏اى اراده مى‌كرديم آن را از ذات خويش برمى‌‏گرفتيم و ما از آن پيراسته‌‏ايم. (17) ما نه تنها هستى را به بازى نيافريده‌‏ايم، بلكه سنّت ما بر اين است كه حق را بر باطل مى‌‏افكنيم آن‏‌گاه حق باطل را مى‏‌شكند و ناگهان باطل نابود مى‌‏شود. واى بر شما از اين وصفى كه درباره جهان داريد كه نه رستاخيزى براى آن قائليد و نه پيام و پيامبرى را از جانب خدا باور داريد. (18) هيچ‏‌كس را توان گريز از حسابرسى اعمالش نيست، زيرا هر كه در آسمان‌‏ها و زمين است از آن اوست، و كسانى كه مقرّب درگاه اويند تكبّر نمى‌‏ورزند و از پرستش او سر باز نمى‌‏زنند و خسته نمى‌‏شوند. (19) آنان شب و روز تسبيح خدا مى‏‌گويند و سستى نمى‌‏كنند. (20) آيا كسانى كه پيام‌‏هاى الهى را نمى‌‏پذيرند، خدايانى از زمين برگزيده‏‌اند كه آن‌ها رستاخيز را برپا مى‌‏دارند و اعمال مردم را حسابرسى مى‏‌كنند؟ (21) اگر در آسمان‏‌ها و زمين جز خداى يكتا خدايانى وجود مى‌‏داشت، قطعا آسمان‏‌ها و زمين در اثر تدبيرهاى متضاد تباه مى‌‏شد؛ پس تداوم هستى نشانه تدبير واحد و يكتايى مدبّر آن است. منزّه است خدا، فرمان‌رواى جهان هستى، از آن‌چه او را به ناروا وصف مى‌‏كنند كه براى او شريك مى‌‏پندارند. (22) او چون مالك همه چيز است، از آن‌چه مى‏كند بازخواست نمى‌‏شود، ولى آنان (مشركان و معبودانشان) بازخواست خواهند شد. (23) آيا جز خداى يكتا خدايانى براى خود گرفته‌‏اند؟ بگو: برهانتان را بياوريد. اين قرآن براى همراهان من مايه يادآورى است و كتاب‌‏هاى آسمانى گذشته نيز براى امّت‌‏هاى پيشين مايه يادآورى بوده است؛ همه آن‌ها از يكتايى خدا ياد كرده و تنها او را شايسته پرستش دانسته‌‏اند، بلكه بيشتر كافران حق را نمى‌‏شناسند و به همين سبب از آن روي‌گردانند. (24) 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
 و ما پيش از تو هيچ پيامبرى را به رسالت نفرستاديم مگر اين كه به او وحى مى‏‌كرديم كه: معبودى شايسته پرستش جز من نيست، پس شما و امّت‌هايتان مرا بپرستيد. (25) مشركان گفتند: خداى رحمان فرشتگان را به فرزندى برگرفته‌است. منزّه است خدا از داشتن فرزند؛ بلكه فرشتگان بندگانى‌‏اند كه خدا آنان را گرامى داشته‌است. (26) آنان در سخن گفتن بر او پيشى نمى‌‏گيرند و تنها به فرمان او كار مى‌‏كنند. (27) خدا از رفتار و گفتار فرشتگان كه در پيش روى دارند و از عوامل پيدايش آنان كه پشت سر نهاده‌‏اند با خبر است؛ از اين‌‏رو آنان را شايسته بندگى خويش دانسته و به آن گراميشان داشته‌است. آنان جز براى كسى كه خدا دينش را پسنديده باشد، شفاعت نمى‌‏كنند و خود از ترس عذاب او هراسانند؛ زيرا مى‌‏دانند كه خدا بر بردن پاكى و عصمتشان تواناست. (28) و هر كس از آنان بگويد كه من معبودى شايسته پرستشم نه خداوند، دوزخ را به عنوان كيفر او مقرّر مى‌‏داريم و همه ستم‌كاران را بدين‌‏سان سزا مى‌‏دهيم. (29) آيا كسانى كه ربوبيّت خدا را منكر شده‌‏اند ندانسته‌‏اند كه آسمان‌‏ها و زمين به هم پيوسته بودند و ما آن‌ها را از هم گشوديم، و هرچيز زنده‌‏اى را از آب آفريديم؟ با اين وصف آيا باور نمى‏‌كنند كه تدبير امور آسمان‌‏ها و زمين هم‌چون آفرينش آن‌ها كار ماست؟ (30) و در زمين كوه‏‌هايى استوار پديد آورديم تا زمين مردم را نلرزاند، و در ميان كوه‌‏ها راه‌‏هايى فراخ پديد آورديم، باشد كه آنان به مقصد خود راه يابند. (31) و آسمان را سقفى محفوظ از نفوذ شياطين قرار داديم. در آن نشانه‌‏هايى است بر يكتايى ما، ولى مردم از نشانه‏‌هاى موجود در آن روي‌گردانند. (32) اوست آن كسى كه شب و روز و خورشيد و ماه را پديد آورده‌است. هر يك از آن‌ها در مدارى شناورند. (33) مشركان در انتظار مرگ تو نشسته‌‏اند تا از دعوت تو آسوده شوند. البته ما براى هيچ بشرى پيش از تو عمر جاودانه قرار نداديم، تو نيز خواهى مرد، امّا آيا اگر تو بميرى آنان براى هميشه مى‌‏مانند؟ (34) هرانسانى مرگ را خواهد چشيد، و ما شما را در مدت عمرتان، چنان‌‏كه بايد، به بد و نيك مى‌‏آزماييم، و سرانجام به سوى ما بازگردانده مى‌‏شويد. (35) 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
 و آنان كه به يكتايى خدا كافر شده‌‏اند، وقتى تو را مى‌‏بينند فقط به مسخره‌‏ات مى‌‏گيرند، آنان به يكديگر مى‏‌گويند: آيا اين است همان كسى كه معبودان شما را به ناتوانى ياد مى‌‏كند؟ اين در حالى است كه آنان به اين‌‏كه خدا به گسترده‌‏مهر و بخشاينده نعمت‌‏ها ياد شود، كافرند. (36) آدمى چنان شتاب‌زده است كه گويى از شتاب آفريده شده‌است. شما كافران با كفرورزى و استهزاى پيامبر شتاب در عذاب را مى‌‏طلبيد. از من خواهان شتاب در عذاب نباشيد، كه به زودى نشانه‌‏هاى خود (عذاب‌‏هاى دوزخ) را به شما ارائه خواهم كرد. (37) آنان مى‏‌گويند: اگر تو و پيروانت راست مى‌‏گوييد كه رستاخيز و عذابى در كار است، اين وعده كى خواهد بود؟ (38) اى كاش آنان كه كافر شده‏‌اند مى‌‏دانستند كه زمانى را در پيش دارند كه نه خود مى‌‏توانند عذاب را از چهره‏‌شان و از پشتشان باز دارند و نه بر زدودن آن يارى مى‏‌شوند. (39) بلكه ناگهان به سراغشان مى‌‏آيد و حيرانشان مى‏‌كند، از اين‌‏رو نه مى‏‌توانند آن را بازگردانند و نه مهلت مى‌‏يابند كه در دفع آن بينديشند. (40) اى پيامبر، به راستى رسولانى كه پيش از تو بودند به سبب هشدارهايشان مورد استهزا قرار گرفتند؛ پس بر كسانى كه پيامبران را مسخره مى‌‏كردند، همان عذابى كه آن را به استهزا مى‏‌گرفتند فرود آمد. (41) بگو: چه كسى شما را شب و روز در برابر خداى رحمان- اگر بخواهد شما را عذاب كند- حفظ مى‏‌كند؟ پندها در آنان كارساز نيست، بلكه آنان از اين قرآن كه باعث ياد آوردن پروردگارشان است روي‌گردانند. (42) مگر به جز ما خدايانى دارند كه بتوانند آنان را از ما بازدارند؟ خدايانى كه آنان مى‌‏پندارند، نه مى‌‏توانند يكديگر را يارى كنند و نه مى‌‏توانند خود را در برابر ما پناه دهند و حفظ نمايند، پس چگونه پرستش‌گران خود را يارى مى‌‏دهند يا آنان را در پناه خود از عذاب ما حفظ مى‌‏كنند؟ (43) بلكه اينان (مشركان مكّه) و پدرانشان را از انواع نعمت‏‌ها بهره‏‌مند ساختيم تا اين‌‏كه روزگارشان به درازا كشيد و يكتاپرستى را به فراموشى سپردند و به پرستش بت‌‏ها روى آوردند. آيا نمى‌‏بينند كه ما به سراغ زمين مى‌‏آييم و از اطراف آن مى‌‏كاهيم (امّتى را در پى امّتى ديگر نابود مى‌‏كنيم)؟ با اين حال، آيا آنان بر ما چيره‏‌اند؟ (44) 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
 بگو: جز اين نيست كه من شما را به وسيله وحى الهى كه در هدايت‌‏آفرينى آن هيچ ترديدى نيست هشدار مى‌‏دهم، ولى گوش‏‌هايتان ناشنواست، و ناشنوايان هنگامى كه هشدارشان دهند، ندايى نمى‏‌شنوند. (45) فقط عذاب آنان را با حقيقت آشنا مى‌‏كند. به يقين اگر دمى از عذاب پروردگارت به آنان برسد، مى‌‏گويند: اى واى بر ما، كه ما در اثر كفر و شرك راه ستم در پيش گرفته بوديم. (46) و روز قيامت ترازوهاى عدالت را [براى سنجش باورها و اعمال مردمان‏] در ميان مى‌‏نهيم و به هيچ‌‏كس اندك ستمى نخواهد شد. و اگر عملى كه سنجيده مى‌‏شود هم‌وزن دانه خردلى باشد آن را به حساب مى‌‏آوريم و همين بس كه ما حساب‌رس باشيم. (47) و همانا ما به موسى و هارون تورات را كه جداكننده حق از باطل و براى تقواپيشگان روشن‌گر راه سعادت و مايه يادآورى خدا بود، عطا كرديم. (48) تقواپيشگان همان كسانى‌‏اند كه از كيفر پروردگارشان با اين‏كه از ديدشان نهان است مى‌‏ترسند و خود از برپايى قيامت هراسانند. (49) و اين قرآن يادآورى است پرخير و بركت كه ما آن را فروفرستاده‌‏ايم؛ آيا باز هم شما آن را انكار مى‌‏كنيد؟ (50) و همانا ما، پيش از موسى و هارون به ابراهيم رهنمودى درخور استعدادش عطا كرديم كه حقايق و معارف الهى را به وسيله آن درك كند، و ما به شايستگى‌‏هاى او آگاه بوديم. (51) آن‌‏گاه كه به پدر و قوم خود- در نخستين بارى كه با جامعه شرك‏آلود روبرو شد- گفت: اين تنديس‏‌ها چيست كه شما بدان‌ها روى آورده و بزرگشان داشته و به خدمت آن‌ها ايستاده‌‏ايد؟ (52) گفتند: پدران خود را پرستش‌‏كننده آن‌ها يافتيم. (53) گفت: قطعا شما و پدرانتان در گمراهى آشكارى بوده‌‏ايد. (54) گفتند: آيا حق را براى ما آورده‌‏اى و بجد سخن مى‏‌گويى يا از بازى‌‏كنندگانى و اين سخنان را به شوخى بر زبان مى‌‏آورى؟ (55) گفت: اين معبودانى كه برگرفته‌‏ايد پروردگار شما نيستند، بلكه پروردگار شما پروردگار آسمان‏‌ها و زمين است، همان كسى كه آنها را پديد آورده‌است، و من بر اين حقيقت از گواهانم و خود آن را باور كرده‌‏ام، پس چگونه ممكن است سخن به جد نگويم و از بازيگران باشم؟ (56) و با خود گفت: به خدا سوگند، پس از آن‌‏كه پشت كرديد و از اين شهر بيرون رفتيد، براى بت‏‌هاى شما چاره‏‌اى خواهم كرد. (57) 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
پس از آن‏‌كه از شهر خارج شدند، ابراهيم بت‌‏ها را خرد كرد، ولى بزرگشان را باقى گذاشت، شايد به آن روى آورند و آن را شكننده ديگر بت‌‏ها به شمار آورند. (58) هنگامى كه قومش بازآمدند و بت‌‏ها را شكسته ديدند، از روى تأسف گفتند: چه كسى با معبودان ما چنين كرده‌است؟ قطعا او از ستمكاران است. (59) گفتند: شنيده‌‏ايم جوانى كه به او ابراهيم گفته مى‏‌شود، از آن‌ها به بدى ياد مى‌‏كند. (60) گفتند: او را در نقطه‌‏اى نزديك بت‌خانه در برابر چشم مردم احضار كنيد، باشد كه آنان گواهى دهند كه او از معبودان به بدى ياد كرده‌است. (61) ابراهيم را احضار كردند و به او گفتند: اى ابراهيم، آيا تو با معبودان ما چنين كرده‌‏اى؟ (62) ابراهيم گفت: بلكه شواهد نشان مى‌‏دهد كه اين بزرگشان چنين كرده‌است؛ اگر قدرت سخن گفتن دارند، از خودشان بپرسيد كه چه كسى آن‌ها را خرد كرده‌است. (63) بت‌‏پرستان به خود آمدند و دريافتند كه معبودانشان فاقد شعورند و بر هيچ كارى قدرت ندارند؛ با خود گفتند: ترديدى نيست كه شما خود ستمكاريد كه اين‏‌گونه موجودات را مى‌‏پرستيد، نه ابراهيم كه از آن‌ها تبرّى مى‌‏جويد. (64) ولى چيزى نگذشت كه به جايگاه نخست خويش بازگشتند (خود را بر حق و ابراهيم را ستمگر شمردند) و گفتند: اى ابراهيم، تو خوب مى‏‌دانى كه اين‌ها سخن نمى‏‌گويند؛ پس تو آن‌ها را خرد كرده‌‏اى. (65) ابراهيم گفت: اينك آيا به جاى خدا چيزهايى را مى‌‏پرستيد كه اندك سودى به شما نمى‏‌بخشند، و اگر عبادتشان را ترك كنيد كم‌ترين گزندى به شما نمى‌‏رسانند؟ (66) اف بر شما و بر آن‌چه به جاى خدا مى‌‏پرستيد. آيا تعقل نمى‌‏كنيد؟ (67) گفتند: اگر كارى مى‏‌كنيد، ابراهيم را بسوزانيد و معبودانتان را يارى كنيد. (68) پس او را به آتش افكندند و ما به آتش گفتيم: اى آتش، بر ابراهيم سرد و سلامت باش. (69) و خواستند درباره او مكرى كنند و نورش را خاموش سازند، ولى ما او را رهايى بخشيديم و آنان را زيان‌كارترين مردم قرار داديم. (70) و او و لوط را از چنگال بت‌‏پرستان رهانيديم و آن دو را به سرزمين شام كه در آن براى همگان بركت قرار داديم رسانديم. (71) و اسحاق و يعقوب را به عنوان عطيّه‌‏اى به او بخشيديم و همه را شايسته گردانيديم. (72) 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
و آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما مردم را به راه سعادت آورند و به مقصد برسانند، و آنان را با نيرويى الهى كه در درونشان نهاده و استوارشان ساختيم فراخوانده و به انجام كارهاى نيك و برپايى نماز و پرداخت زكات سوقشان داديم و آنان پيش از اين نيز پرستش‌گران ما بودند. (73) و به لوط حكمت و دانش عطا كرديم و او را از ديارى كه مردمش آن كارهاى پليد را مى‌‏كردند، رهايى بخشيديم. به راستى آنان بد مردمى بودند و از مرز فطرت خود تجاوز مى‌‏كردند. (74) و او را به رحمت خود درآورديم و تحت سرپرستى خويش قرار داديم، زيرا او از شايستگان بود. (75) و نوح را ياد كن، آن‌گاه كه پيش از ابراهيم ما را ندا داد و از ما يارى طلبيد، ما هم دعاى او را اجابت كرديم و وى و خاندانش را از آن اندوه بزرگ رهايى بخشيديم. (76) و او را بر مردمى كه آيات ما را دروغ مى‌‏انگاشتند، پيروز كرديم و از شرّ آنان رهايى‌‏اش بخشيديم. آنان چون بد مردمى بودند همگى‌‏شان را غرق كرديم. (77) و داود و سليمان را ياد كن، آن‌‏گاه كه درباره حكم كشتزارى كه شبانه گوسفندان مردم در آن چريده و تباهش كرده بودند، به مشورت پرداختند، و ما همواره بر داورى پيامبران گواه بوده‌‏ايم. (78) پس كيفيت اجراى آن حكم را به سليمان فهمانديم و به هر يك از آن دو، داورى درست و دانشى ژرف عطا كرديم، و كوه‏‌ها و پرندگان را رام ساختيم كه در تسبيح خدا با داود هم‌‏آوا مى‌‏شدند و پيش‌‏تر نيز ما عطا كننده اين مواهب بوده‌‏ايم. (79) و به او فنّ زره‏‌سازى را كه به سود شماست آموختيم، تا شما را در جنگ‏‌هايتان از ضربات سخت سلاح‏‌ها حفظ كند. پس آيا شما سپاس‌گزار نعمت‌‏هاى ما خواهيد بود؟ (80) و براى سليمان حتى تندباد را نيز رام ساختيم كه به فرمان او به سوى سرزمينى كه در آن بركت نهاده بوديم (سرزمين شام) روان مى‌‏شد، و ما به هرچيزى داناييم. (81) 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
 و ياد كن از آن بانويى كه دامن خود را پاك نگاه داشت و ما از روح خويش در او دميديم (او بدون علل طبيعى به فرزندى باردار شد) و او و پسرش مسيح را براى جهانيان نشانه‌‏اى قرار داديم. (91) اى مردم، به يقين اين است نوع شما كه همه يك امت هستيد و يك هدف را دنبال مى‌‏كنيد پس بيش از يك پروردگار نداريد و پروردگار شما منم و امورتان در اختيار من است؛ پس مرا بپرستيد. (92) آرى، انسان‏‌ها همه امّتى يگانه‌‏اند كه بايد با پيروى از پيامبران خدا يك دين مى‌‏داشتند و همه بر آيين توحيد بودند، ولى آنان دين را ميان خود قطعه‌‏قطعه كردند و هركدام بخشى از آن را گرفته و بخش‏‌هايى را وانهادند، امّا بدانند كه همگان براى حساب‌رسى اعمالشان به سوى ما بازمى‌‏گردند. (93) پس هر كس برخى از كارهاى شايسته را انجام دهد در حالى‌‏كه به خدا و پيامبران او ايمان داشته باشد، تلاشش پوشيده و بى‏‌سپاس نمى‌‏ماند و ما آن را ثبت مى‏‌كنيم. (94) و بازگشت مردم ديارى كه آن را نابود كرده‌‏ايم، به دنيا ناشدنى است. آنان هرگز نمى‌‏توانند بازگردند تا آن‌چه را از دست داده‌‏اند با ايمان و عمل شايسته به دست آورند. (95) اين سنّت همچنان ادامه دارد تا اين‌‏كه راه بسته يأجوج و مأجوج گشوده شود و آنان از هر بلندى شتابان به سوى ساير مردم روانه شوند. (96) در اين هنگام آن وعده راست و درست نزديك شود، و به ناگاه ديدگان كسانى كه كفر ورزيده‏‌اند، خيره گردد و گويند: اى واى بر ما! به راستى ما از اين رويداد بى‏‌خبر بوديم و كسى ما را بدان آگاه نكرد، نه بلكه ما خود ستمكار بوديم كه به دنيا دل بستيم و اين حقيقت را به فراموشى سپرديم. (97) شما كفرپيشگان و آن‌چه جز خدا مى‌‏پرستيد، هيزم دوزخيد، شما در آن وارد خواهيد شد. (98) اگر اين‌ها خدايانى شايسته پرستش بودند وارد دوزخ نمى‌‏شدند معبودان و پرستش‌گرانشان همگى در آن‌‏جا ماندگارند. (99) آنان در آن‌‏جا نعره و فريادى دارند و در آن‏‌جا ناشنوا خواهند بود. (100) امّا كسانى كه پيش‏‌تر از جانب ما آن بهترين وعده (ورود در بهشت) به آنان داده شده‌است، اينانند كه از آتش دوزخ دور نگاه داشته مى‌‏شوند. (101) 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
 صداى آن را نمى‌‏شنوند، و آنان در آن‌چه دل‌خواهشان باشد جاودانه‌‏اند. (102) آن بزرگترين هراس كه با دميدن در صور پديد مى‏‌آيد آنان را غمگين نمى‌‏كند، و فرشتگان با اين نويد به ديدارشان مى‌‏آيند كه: اين همان روزى است كه آن را به شما وعده مى‌‏دادند. (103) روزى كه آسمان را درهم مى‏‌پيچيم و آن را از ديده‌‏ها نهان مى‏سازيم همچون صفحه‌‏اى كه با طومار شدنش نوشته‌‏هاى درونش را نهان مى‌‏سازد. همان‏‌گونه كه بار نخست آفريدگان را به سهولت پديد آورديم، دوباره آن‌ها را بازمى‏‌گردانيم. ما اين را وعده داده و وفاى به آن را بر خود لازم دانسته‏‌ايم و قطعا انجام‏‌دهنده آن خواهيم بود. (104) و به يقين، در زبور، كتاب آسمانى داود، پس از تورات، آن يادواره الهى نوشتيم كه زمين را از شرك و گناه پاك خواهيم ساخت و بندگان شايسته من آن را به ارث خواهند برد. (105) به راستى، در حقايقى كه در اين سوره بيان شده است، براى پرستشگران خدا وسيله‌‏اى براى وصول به هدف خواهد بود. (106) و ما تو را جز رحمتى براى همه گروه‏‌هاى بشرى نفرستاديم. (107) بگو: جز اين نيست كه به من وحى مى‌‏شود كه معبود شما معبودى يگانه است؛ پس آيا شما سر تسليم فرود مى‌‏آوريد؟ (108) پس اگر از گرايش به توحيد روى برتافتند و تسليم خدا نشدند بگو: من به همه شما به‏طور يكسان خطر شرك را اعلام كردم و نمى‌‏دانم آيا آن‌چه بدان تهديد شده‏‌ايد نزديك است يا دور. (109) به يقين او سخنى را كه آشكارا در استهزاى به دين بر زبان مى‌‏رانيد مى‏داند و از نيرنگ‏‌هايى كه بر ضد دين تدارك مى‌‏بينيد و آن‌ها را نهان مى‌‏داريد، باخبر است. پس اوست كه به نتيجه اعمال شما و نزديكى و دورى كيفرتان آگاه است. (110) و من نمى‌‏دانم، شايد آن تهديد وسيله آزمونى براى شما باشد تا آن‌چه را درباره دين در نهان خويش داريد آشكار گردد و نيز مهلتى باشد كه تا چندى از متاع دنيا بهره‌‏مند شويد و بدان خام گرديد. (111) پيامبر به خدا عرضه داشت: پروردگارا، ميان من و آنان به حق داورى كن، و به مشركان گفت: پروردگار ما همان خداى رحمان است كه بر آن‌چه به ناروا درباره دينش مى‏‌گوييد، از او يارى خواسته مى‏شود. (112) 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛