eitaa logo
شهیدِگُمنام ابراهیم هادی
260 دنبال‌کننده
832 عکس
624 ویدیو
2 فایل
﷽ 🍃چقدر خوبه ڪه بندگان مخلص وخوب خدا، بدون اینڪه خودت بفهمی... توی زندگیت ظاهر میشن و زندگیت روتغییر میدن... اون وقته ڪه میفهمی خدا، خیلی وقته جواب دعاهات رو، بافرستادن بنده های بااخلاصش داده...🕊 مثل ابراهیم هادی 💚 خادم الشهدا 🕊 @hasbiyllah
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃ارسالی از کانال سلام یکی ازبچه ها درباره ابراهیم هادی نوشته بود عکسش هم خیلی جالب چسبانده بود به تحقیقش نشون بچه ها دادیم
ارسالی از خانوم معلم کانال🍃
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
سوره حج 🌸 آیه ۲۸
سلام و احترام💐 مادر محترمی .. اعضای کانال از همگیتون التماس دعا داره . که پسرش به راه راست هدایت بشه🤲 با نفسهای گرمتون ۳ صلوات بفرستین برای شهید ابراهیم هادی .. که این جوان هدایت بشن بزودی 🤲♥️ خیلی نگرانش هست و عرصه بهش تنگ شده.. 😔
انشاالله بزودی هدایت شدن این جوان و توی کانال میزارم🤲 چون یقین دارم شهید ابراهیم هادی ..دست این جوان و میگیره و هدایتش میکنه ..
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
3.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌ೋღ 💖 ღೋ بیهـوده نگردید به تکرار در این شهــــر او طرز نگاهـش به خـدا شُعبه ندارد..♥️
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔮 بوی ابراهیم را حس میکنم 🌹 پنج ماه از شهادت ابراهیم گذشت. هر چه مادر از ما پرسید: چرا ابراهیم مرخصی نمی آد؟ با بهانه های مختلف بحث رو عوض می کردیم و می گفتیم: الآن عملیاته، فعلاً نمی تونه بیاد تهران و... خلاصه هر روز چیزی می گفتیم.😔 تا اینکه یکبار دیدم مادر اومده داخل اتاق و روبروی عکس ابراهیم نشسته و اشک می ریزه.😭 اومدم جلو و گفتم: مادر چی شده؟ گفت:من بوی ابراهیم رو حس می کنم. ابراهیم الآن توی این اتاقه، همینجا و. وقتی گریه اش کمتر شد گفت: من مطمئن هستم که ابراهیم شهید شده.😭 مادر ادامه داد: ابراهیم دفعه آخر خیلی با دفعات دیگه فرق کرده بود، هر چی بهش گفتم: بیا بریم، برات خواستگاری، می گفت: نه مادر، من مطمئنم که بر نمی گردم. نمی خوام چشم گریانی گوشه خونه منتظر من باشه.😔 چند روز بعد مادر دوباره جلوی عکس ابراهیم ایستاده بود و گریه می کرد. ما هم بالاخره مجبور شدیم به دایی بگیم به مادر حقیقت رو بگه. آن روز حال مادر به هم خورد و ناراحتی قلبی او شدید شد و در سی سی یو بیمارستان بستری شد.😭 سال های بعد وقتی مادر را به بهشت زهرا می بردیم بیشتر دوست داشت به قطعه چهل و چهار بره و به یاد ابراهیم کنار قبر شهدای گمنام بشینه، هر چند گریه برای او بد بود. امّا عقده دلش رو اونجا باز می کرد و حرف دلش رو با شهدای گمنام می گفت😔 قهرمان من برادر شهیدم رفیق آسمانی من سرباز آقا امام زمان
2.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داش ابراهیم تو هنوز هستی... دنبال گره گشایی از کار مردم