🌴بسياري هنوز او را نمی شناسند که اگر می شناختند در کوره راه های گمراهی سرگردان نبودند... 🍁و اين گناه ماست برادر؛ گناهی كه ما را به خاطر آن نخواهند بخشيد، گناه روزی خوردن سر سفره پر فیض شهدا و لب فرو بستن...

﷽ـ #روز_سی_و_هفتم_چله_زیارت_عاشورا📖 هدیه میکنیم به روح مطهر #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی 📿۱۰۰ صلوات🌷هدیه به روح مطهر #شهید_گمنام_ابراهیم_هادی ۹ رجب 🌷 ۹ دی🌸 #‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌السَّلامُ_عَلَيْكِ #أَيَّتُهَا_الصِّدِّيقَةُ_الشَّهِيدَةُ.

اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا قاطِعَ الْبُرْهانِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلى آبائِکَ الطَّیِّبینَ ، وَأَجْدادِکَ الطَّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ

‍ 💟 #بهترین_وساطت... از سر کار بر میگشت خونه... تو کوچه... پسر همسایه رو دید،که با دختر جوونی گرم صحبت کردنه... تا چششون بهش افتاد... پا گذاشتن به فرار... روز بعد... باز همین قصه تکرار شد... دختره تا چشش به "ابراهیم"افتاد...در رفت... اومد سراغ پسر همسایه... . "این دخترو دوسش داری…؟! میخوایش…؟!" . سرشو انداخت پایین... "من به بابات میگم...!!!" . پسر همسایه که ترسیده بود... تا اینو شنید،حرفشو قطع کرد و با التماس گفت： ⬅غلط کردم.... ⬅تو رو خدا به بابام چیزی نگو... . "نگرفتی منظورمو...!!! تو بابات،خونه بزرگی داره... تو هم که تو مغازش مشغول کاری.... من امشب با بابات صحبت میکنم... تا اگه خدا بخواد... با دختر مورد علاقت ازدواج کنی...💕 " . شب بعد... تو مسجد... بعد نماز... ابراهیم گرم صحبت با پدر پسر همسایه.... . و.... یه ماه بعد.... با وساطت ابراهیم... آخر کوچه چراغونی شده بود و... بادا بادا مبارک بادا... عروسی پسر همسایه...💕 . #پهلوان_شهيد_ابراهيم_هادی…❤️ 🌷یادش با ذکر #صلوات https://eitaa.com/abrahimv🕊

دعای#فرج میخوانیم به نیابت از #شهید_ابراهیم_هادی 🌤الهی عظم البلاء..... 🎙استاد فانی اَللّهُـمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّـکَ الفَــرَج🤲 https://eitaa.com/abrahimv🕊

#ارسال_اعضای_کانال 🌸🌼🌸🌼🌸 سلام چندروز پیش باشوهرم رفته بودیم اراک موقع برگشتن ماشین نبود که بخواه برگردیم هوا هم سردبود چون اراک برف آومده بود شوهرم درحالی که مشغول گرفتن ماشین بود من عقب تر ایستاده بودم گفتم شهیدابراهیم ماشینی برایمان بفرست خدامی دونه چیزی نگذشت که یک نفر بروجردی باماشین مدل بالایی که هنوز صندلی هاش داخل پلاستیک بودن برایمان ایستاد وحتی تا بروجرد یک نفر را سوار نکرد شهدا زنده اند وما درخواب غفلت

#ارسال_اعضای_کانال🍃 🌸🌼🌸🌼🌸 سلام عزیزم این پیامم کانال بزار خیابون بودم که متوجه شدم نامحرمی دنبالم میاد و قصد مزاحمت داره ، هیچ اهمیت بهش ندادم ولی هی دنبالم بود و از جلوم رد میشد و حرف میزد.. تقریبا نزدیک به منزل بودم که ترسیدم تا در خونه بیاد توی راه داداش ابراهیم و صدا کردم که خودت مراقبم باش صلوات فرستادم این نامحرم راهشو بگیره و بره .من آبرو دارم😔( چند ثانیه نشد که آن جوان راهشو گرفت و رفت) و با آرامش امدم. ♡ به لطف داداش ابراهیم چادر سر میکنم انشاالله ازم راضی باشه♡ هرکجا صداش کنیم بفریادمون میرسه . پهلوان بی مزار شفاعتم کن