✍ #آش_پشتپا
امروز رفتم توی آشپزخانه و برای ناهار دست به کار شدم. به قاعدهی هشت کاسه آبگوشتخوری بساط آش را به پا کردم. همانطور که نخود و لوبیا توی قابلمه بالا و پاییت میپرید همهی فکر و ذهنم رفت جایی غریب اما آشنا!
با خود فکر میکردم همین روزهاست که مهدی زهرا سلام الله عازم حج هستند و چه غریبانه راهی این سفر میشوند.
به رسم آش پشتپای خودمان،
آش را نذر قدمهایش کردم.
عجب روزی شد!
روز زیارتی امام رضا علیهالسلام و آشی با طعم نذر سلامتی امام زمانمان.
با کفگیر آش هم میزدم و زیر لب زمزمه میکردم:
الهی تو میدانی چقدر تشنه طواف کعبهات هستم.
میدانی چقدر دلم تنگ کوچه پس کوچههای مدینه و جای پای قدمهای محمدت هست.
چقدر تشنهی دیدار شاهکار دوست عزیزت ابراهیم خلیلالله هستم.
و خوشبحال کف پاهایم که خیلی تشنه قدم زدن روی خاکی هستند که فرستادگانت قدم زدهاند.
و اما چشمانم از همه اعضایم مظلومترند اینجا چه از غم فراق میسوزند یا وقتی قبرستان بقیع را تجسم میکنند.
و تو میدانی چه آههایی که از سوزسینه از درد دوریت بالا نیامده.
و میدانم میدانی که چقدر مشتاق دیدارت هستم
لقایی شیرین!
و چقدر این طعم غلیظ تر میشود اگر در جوانی رخ بدهد
آقا جان تو را به خالق مشترکمان قسم میدهم
هرکجا رفتی، نجف رفتی، کاظمین رفتی سر قبر مادرت رفتی یاد ماهم باش.
بههنگام طواف که دستانت را روبه آسمان بردی دستهای کوچکمان را پر از رزق برگردان.
ما خیلی محتاج نگاهت هستیم تا روزبه روز به شما نزدیکتر شویم.
📲متن ارسالی از مخاطبهای ابرار
💠 @abrar_313