eitaa logo
موسسه اَبرار
2.2هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
371 ویدیو
60 فایل
💠 موسسه قرآنی فرهنگی ابرار ✅️ مشکات ابرار ( تدبر در قرآن نوجوان) @Meshkat_abrar ✅️مُحسنات (هنری) @mohsenat_abrar ✅️نسل توحیدی https://eitaa.com/nasletohidi_ahvaz ادمین پاسخ‌گو @abrar_313_admin 🔺آدرس : اهواز، پاداد‌شهر خیابان 11 غربی، پلاک 65
مشاهده در ایتا
دانلود
به راستی قلب چیست؟ بارها می‌شکند، می‌ایستد سپس حرکت می‌کند اما قلب و ماه چه سری باهم دارند؟ وقتی ماه می‌شود ذی‌الحجه قلب پر می‌شود از غم و شادی غمِ دوری و شاد از زیبایی هلال این ماه به‌راستی خداوند چقدر قشنگ تصویرش را می‌کشد؛ ماه طلایی در آسمان سرمه‌ای و اما ماه ذی‌الحجه چقدر با شکوه‌تر است شاید چون اولش با ترکیب دو دریای عشق شروع می‌شود این‌ طور خودنمایی می‌کند طلاقیِ دو دریای عشق دو دریای عشق! وقتی دو دریا بهم برسند چه می‌شود؟ جلل خالق تصور من که کم و کوتاه است. قلب هم که توانایی ندارد می‌شکند از این همه عظمت پیوندی از نور که تاریکی‌های چند سال‌ آینده‌ی بدون امام‌ را روشن می‌کند به‌راستی چه شد که خداوند خیلی ارادت دارد به علی و زهرا؟ و به راستی علی و زهرا چه کردند که خدا رویشان غیرت دارد؟ اول ذی‌الحجه است و لبخند پیامبر جاری شده بر روی عالم فرشتگان آمده‌اند روی زمین ذکر و نور همه جا پخش شده چشمانم توان دیدن ندارند اما چون قلب شکسته کمی درز دارد سوسویی می‌بیند وقتی قلب از دوری خانه خالق جاماند وقتی از لمس کاشی‌های مدینه و جا پای پیامبر جاماند وقتی از لمس کوچه پس کوچه‌های مکه جاماند وقتی از انطباق اعضایم بر نور و رحمت رفیق خدا جا ماند ذره نوری از دریچه انکسار قلبم وارد شد در وجودم ریشه زد‌ سپس جوانه و برگ داد و شد درختی آرام و میوه‌هایش شد طعم اشک این چند کلمه شکسته که کنار هم ردیف شد فقط خواست بگوید: الهی تشنه کعبه‌ هستم تا چند صباحی در خانه‌ات مهمان باشم ای‌رفیق! می‌پذیری؟ ۱/ ذی الحجه/ ۱۴۴۴ 💠 @abrar_313
موسسه اَبرار
#اقدام_چهلم 🔰اهتمام به ولایت و نماز 💠 @abrar_313
و واعدنا ثلاثین لیله و اتممناها... با موسی وعده گذاشتیم... دقیقا چهل روز پیش بود که باهم وعده گذاشتیم به اعمال‌مان بیشتر توجه کنیم. قرارمان هم شد خوانش کتاب در بین‌الطلوعین‌ها کتابی جاندار که اول صبح‌‌ها خواب را از کله می‌پراند و توی وجودمان جا خوش می‌کرد. همه‌اش کلام بود. آرام آرام را کنار می‌‌زد سوسوی نورش را از دریچه قلب داخل می‌فرستاد و طعم شیرین صبح‌گاهی‌اش را غلیظ‌تر می‌کرد. به خود می‌آمدیم نورخورشید از آسمان آبی خودنمایی می‌کرد. برایمان یک بود برای تمرین و توجه اعمال‌مان در آن روز با عید کتاب تمام شد ولی اعمال همچنان‌ باقی. امیدداریم خداوند به حق دوست عزیزش به ما عنایت کند تا با قربانی کردن خواهش‌های نفسانی و تعلقات دنیای‌ به صالح‌ترین اعمال برسیم.