✍ #جهد_جهاد قرارمان شد ساعت ده منطقه گلدشت باشیم. خیلی خوابم می‌آمد. چشم‌هایم کم کم داشت گرم می شد که شماره یکی از خانم‌های موسسه افتاد روی گوشی‌‌ام. گفت: بچه‌ها جمع شدن. می‌خواهیم حرکت کنیم سمت گلدشت. بدو بدو خودم‌ را رساندم بهشان. خانم فنجانی داشت به بچه‌ها قرآن آموزش می‌داد. خیلی آرام سلام دادیم و یک گوشه نشستیم تا نظم کلاس به هم نریزد. بعد آموزش قرآن بچه‌ها به چند دسته تقسیم شدند. زیر نه سال، ده تا سیزده و سیزده سال به بالا. من مسیولیت بچه‌های زیر نه سال را به عهده داشتم (عااااشقشونم). سوره توحید را به صورت جمعی و بعد تک‌تک خواندیم. بچه‌ها را با معنی و مفهوم سوره آشنا کردیم و بعد درمورد رعایت بهداشت و نظافت حرف زدیم ( حدیث پیامبر: النظافة من الایمان ) بچه ها تک تک شروع کردند‌ شعر خواندن و دو انگشتی دست زدن که صدایشان مزاحم گروه‌های دیگه نشود. در آخر دعای سلامتی امام زمان را خواندیم. کمی وقت اضافه آمد همه‌ی گروه‌ها حلقه زدیم و در فضای بزرگ حسینیه عمو زنجیر باف بازی کردیم. بنظرم تا حالا حسینیه این همه شادی و صدای خنده به خودش ندیده بود. با این که شاغل هستم و تنها روز استراحتم جمعه‌هاست ولی هر طور شده خودم را در ظرف پر از رزق جهادی ابرار جا می‌دهم و جمعه‌ها همراشان می‌شوم. دیگر خستگی کل هفته به تنم نمی‌ماند. 📍پ.ن: حضور گروه جهادی ابرار در منطقه گلدشت. جمعه دوم تیرماه #جهادی_ابرار 💠 @abrar_313