هدایت شده از باسواد رسانهای
✋
دو شهید در یک قاب
🔹شهید حسین امیر عبداللهیان و شهید اسماعیل هنیه. تهران ۷ فروردین ۱۴۰۳
هدایت شده از باسواد رسانهای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✋
بازخوانی یک سخنرانی اسماعیل هنیه به بهانه شهادت او
🔹این فلسطین است که در جای جای آن خون جاری است و شهدای زیادی تقدیم کرده، دلاورمردان و انسانهای بزرگ، زنان و مردان اسیر و آواره شدن هفت میلیون فلسطینی که از سال ۱۹۴۸ در غربت و در دیگر کشورها زندگی میکنند.
🔹ما سنگینی امانت و مسئولیت قضیه فلسطین را احساس میکنیم و این مسئولیت هزینههایی دارد و ما برای آن آماده هستیم؛ شهادت در راه خدا، شهادت در راه فلسطین و شهادت در راه عزت و سربلندی این امت.
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📢 پیام تسلیت رهبر انقلاب در پی شهادت مجاهد بزرگ آقای اسماعیل هنیه:
خونخواهی مهمان عزیزمان را وظیفه خود میدانیم
رژیم صهیونیستی زمینه مجازات سخت را برای خود فراهم ساخت
🔹️در پی شهادت مجاهد بزرگ آقای اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی ضمن تسلیت شهادت این رهبر شجاع و مجاهد برجسته به امت اسلامی و جبهه مقاومت و ملت سرافراز فلسطین تاکید کردند: رژیم صهیونی جنایتکار و تروریست با این اقدام زمینهی مجازات سختی را برای خود فراهم ساخت و خونخواهی او را که در حریم جمهوری اسلامی ایران به شهادت رسید، وظیفه خود میدانیم.
✏️ متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
✏️ بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
ملت عزیز ایران!
✏️ رهبر شجاع و مجاهد برجستهی فلسطینی جناب آقای اسماعیل هنیه در سحرگاه امروز به لقاءالله پیوست و جبههی عظیم مقاومت عزادار شد. رژیم صهیونی جنایتکار و تروریست، میهمان عزیز ما را در خانهی ما به شهادت رسانید و ما را داغدار کرد، ولی زمینهی مجازاتی سخت برای خود را نیز فراهم ساخت.
✏️ شهید هنیه سالها جان گرامیاش را در میدان مبارزهئی شرافتمندانه بر سردست گرفته و آمادهی شهادت بود، و فرزندان و کسان خود را در این راه تقدیم کرده بود. او از شهید شدن در راه خدا و نجات بندگان خدا باک نداشت، ولی ما در این حادثهی تلخ و سخت که در حریم جمهوری اسلامی اتفاق افتاده است، خونخواهی او را وظیفهی خود میدانیم.
✏️ اینجانب به امت اسلامی، به جبهه مقاومت، به ملت شجاع و سرافراز فلسطین و بالخصوص به خاندان و بازماندگان شهید هنیه و یکی از همراهانش که با وی به شهادت رسیده است، تسلیت عرض می کنم و علوّ درجات آنان را از خداوند متعال مسألت مینمایم.
سید علی خامنهای
۱۰ مرداد ۱۴۰۳ مصادف با ۲۵ محرم ۱۴۴۶
💻 Farsi.Khamenei.ir
هدایت شده از شهدای همدان
▪️تجمع خودجوش مردمی در حمایت از محور مقاومت در پی شهادت اسماعیل هنیه رییس دفتر سیاسی حماس و محکومیت این اقدام تروریستی
▫️زمان: چهارشنبه ۱۰ مردادماه؛ ساعت ۱۸
▫️مکان: همدان، آستان مقدس امامزاده عبدالله علیهالسلام
#شهدای_همدان
#اطلاع_رسانی_مراسم_ها
🆔 @shohadayehamedan
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📷 اشکهای دکتر پزشکیان رئیسجمهور کشورمان در مراسم اقامه نماز رهبر انقلاب بر پیکر مجاهد بزرگ فلسطینی شهید اسماعیل هنیه و محافظ ایشان. ۱۴۰۳/۵/۱۱
📥 عکس باکیفیت اصلی | #خونخواهی_هنیه_عزیز
💻 Farsi.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#انگیزشی
معنای تلاوت قرآن چیست 🌹
@abu_vahab
14.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥تقدیم به آذری زبان های عزیز
#من_ایرانم_و_تو_عراقی به زبان آذری
بقدری صحنه ها زیباست، که حتی فارس هم باشی و ترکی بلد نباشی ، با دیدن این مناظر و مداحی روی کلیپ ، حال خوبی پیدا میکنی .
التماس دعا
قدم قدم با اربعینی ها با پای پیاده از عمود ۱ نجف تا عمود ۱۴۵۲ کربلا
@abu_vahab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 مهمان خیابان فلسطین
🔸 قابهای منتشرنشدهای از روزی که حاج قاسم سلیمانی، شهید هنیه را به دیدار رهبر انقلاب آورد.
🔸حضور یحیی سنوار پس از آزادی سال ۲۰۱۱ در دیدار با رهبر انقلاب و روایت اسماعیل هنیه از حکم ۴۳۰ ساله زندان توسط صهیونیستها برای او.
🔺این برنامه به زودی توسط پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری منتشر خواهد شد.
@abu_vahab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️بسیاری سوال می کنند در بحث #حجاب چگونه جهاد تبیین کنیم؟
👈رهبر انقلاب فرمودند اگر میخواهید مشکل #کشف_حجاب حل بشه این کار را انجام دهید
🎙حجت الاسلام راجی
@abu_vahab
هدایت شده از دارالقرآن بسیج کشور
🎁 هزاران جایزه نقدی و غیرنقدی در سی و یکمین دوره مسابقات سراسری قرآن و عترت بسیج
☺️ برای همه مردم عزیز ایران
برای تمامی سنین حتی زیر ۷ سالهها و یا شرکت به صورت خانوادگی و گروهی
👌با رفتن به نزدیکترین مسجد شهرتون در مسابقه جذاب قرآن شرکت کنید...
😉 خانوادگی، گروهی و فردی
💌 مشاهده آئیننامه و محتواها
🎊 سایت ثبتنام:
Quranbsj.ir
#مسابقات_قرآن_بسیج
#مسجد_پایگاه_قرآن
@quranbsj_ir
هدایت شده از گفتمان
لیست ۲۲ گانه مواکب استان همدان، اربعین ۱۴۰۳
۱ 📌 موکب اصحاب الحسین و امام حسین : حرم امام حسین، شارع الشهدا، میدان الجمعیه، طرق الحر جامع و الحسینه المصطفی
۲ 📌 موکب امام حسن مجتبی (ع) : پل حضرت عباس (ع) شارع الحولي مقابل شهر بازی ( مدینه العاب ) سند باد
۳ 📌 موکب امام رضا (ع) : ابتدای شارع الشهداء شارع الروضتين ، روبروی نیروگاه برق حرم امام حسین حسینیه امام رضا (ع)
۴ 📌 موکب خادم شهدای گیان : شارع باب القبله بعد از میدان التربیه ، بعد از پل الزهرا (س) حي الحسين ، مدرسه ابوالمعالی
۵ 📌 موکب زیارت عاشورای همدان : انتهای شارع السدره ، بعد از تقاطع شارع احمد وائلی و شارع بوبيات ، نزدیک پیچ کانال آب نهر الحسین
۶ 📌 موکب سردار همدانی : ۴۰۰ متر بعد از میدان باب البغداد ، کوچه منتهی به مقام امام صادق
۷ 📌 موکب شهدای جهاد : خیابان وائلی ، خیابان فرعی حداد ، حدود ۳۰۰ متر داخل خیابان ، بعد از ژنراتور برق (التبريد)
۸ 📌 موكب حضرت علی اکبر (ع) : ابتدای طريق الحر ، بعد از میدان الجمعيه ، اولین بلوار سمت چپ ،
۹ 📌 موكب فاطمه الزهرا (س) : خیابان سدره بعد از مقام امام زمان (عج) ، بوبيات ، بعد از شارع وائلی مجاور پیچ نهر الحسینیه گاراژ پاکستانیها یا گاراژ وائلی
۱۰ 📌 موکب حضرت صدیقه طاهره (س) : (قرارگاه اربعین ستاد توسعه و بازسازی عتبات عالیات استان همدان) بعد از مقام امام صادق (ع) کوچه سوم سمت راست حسینیه سید محمد النوري
۱۱ 📌 موكب ثامن الحجج (ع) شهر پالیز : زیر پل الزهراء ( الضربيه ) تقاطع شارع حى الحسين و شارع السناتر کوچه اول ( الفرع الاول ) ساحة ابو حجاب موكب الفاطمه الزهرا ( عراق ) موكب ثامن الحجج (ایران شهر پالیز)
۱۲ 📌 موکب انصار الحسین (ع) : جسر (پل) العباس (ع)، سمت راست عمود ۱۴۳۶، شارع شيخ النمر به طرف منطقه چایر، جنب كراج البيروت روبروى شارع ابوطالب نرسیده به شهربازی (مدینه العاب) سندباد داخل کوچه (جنب موکب آیت الله بهاری)
۱۳ 📌 موکب آیت الله بهاری : جسر (پل) العباس (ع)، سمت راست عمود ۱۴۳۶، شارع شيخ النمر به طرف منطقه چایر، جنب كراج البيروت روبروى شارع ابوطالب نرسیده به شهربازی (مدینه العاب) سندباد
۱۴ 📌 موکب شهدای شهرستان های رزن و درگزین و بخش سردرود : شارع جمهوری، جسر الحسین (پل )، جسرالعباس، شارع الحولی (۱۰۰ متر پایین تر از بیمارستان مستشفی العباس ) روبروی خیابان ابوطالب، ۵۰ متر داخل شارع شیخ نمر که این منطقه بنام خیابان امام رضا ع می شناسند. جنب حسینیه داخل باغ موکب شهداء
۱۵ 📌 موكب لواء الحسين (ع) : شارع العباس (خیابان سمت قبله حرم حضرت عباس) - عمود ۱۴۲۱
۱۶ 📌 موكب بقیه الله الا اعظم : ابتدای طریق الحر، بعد از میدان الجمعيه، اولین بلوار سمت چپ، کارخانه کنسرو سازی (صنایع التعليب) (روبروی مدیریت برق کربلا)
۱۷ 📌 موکب حضرت علی اصغر(ع) : کربلا باب قبله، شارع شهدا، شارع روضتین
۱۸ 📌 موکب خیمه الزهرا : میدان محافظة رو به روی شارع العباس
۱۹ 📌 حبیب ابن مظاهر : بعد از مقام امام صادق (ع) کوچه سوم سمت راست (جنب موکب حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها)
۲۰ 📌 موکب منتظران : ابتدای جاده نجف به کربلا، عمود ۷۶، جنب موکب (مختار ثقفی)
۲۱ 📌 موکب خادم الشهدای گیان نهاوند : کربلا، باب قبله امام حسین، میدان تربیه، بعد از پل حضرت زهرا، منطقه حي الحسين خیابان مصلحه جنب مدرسه ی (ابوالمعالی)
۲۲ 📌 موکب شهدای حسام آباد : جاده نجف به کربلا عمود ۳۲۸
(برای به دست آوردن لوکیشن دقیق موکب ها روی اسم آنها کلیک کنید...)
هدایت شده از کیهـــان آنلاین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 کریستیانو رونالدو: برای پسرم گوشی هوشمند نخریدم و اجازه نمیدهم از اینستاگرام استفاده کند
@Kayhan_online
🔷 ۲۶ مرداد سالروز آزادی اسرای قهرمان و نکتهای پند آموز برای آقای محمدجواد ظریف در خصوص آیات قرآن کریم و دشمن!
♦️خاطره زیر را که خواندم یاد روخوانی سهل اندیشانه آیاتی از قرآن کریم از سوی آقای ظریف در ایام انتخابات در خصوص دوستی با دشمنان افتادم! همان آیاتی که وی طوری با شور و هیجان آنها را میخواند که گویی این آیات تازه نازل شده و دین با همه منابعش هیچ محتوای دیگری به غیر از آنچه ایشان به اشتباه برداشت کرده بود نداشت! و حالا آن خاطره را بخوانیم👇
🔹صبح روز ۲۴ مردادماه نشسته بودیم که ناگهان تلویزیون عراق برنامههای عادی خود را قطع و نامه صدام به رئیس جمهور ایران را قرائت کرد! اشغال کویت و شاخ و شانه کشیدن آمریکا برای صدام برای ما اسرا خوش یُمن بود. صدام که حمله ائتلاف ضد عراقی را قریبالوقوع میدید مجبور شده بود تا مذاکرات صلح با ایران را به انجام رسانده و کلیه درخواستهای ایران از جمله مبادله و آزادی اسرای طرفین را پذیرفته و عملی کند.
🔹شنیدن این خبر آن هم در آن شرایط که دیگر کسی به آزادی فکر نمیکرد واقعاً خوشحال کننده بود. موجی از شادی در اردوگاه به پا خاست. اول سجده شکر به جا آوردیم و بعد همدیگر را در آغوش گرفتیم و تبریک گفتیم.
🔹از آن پس از روند مذاکرات صلح روی غلتک افتاد و قرار شد نخستین گروه اسرا در تاریخ ۲۶ مردادماه ۱۳۶۹ و از طریق مرز خسروی مبادله شوند. از آن تاریخ به بعد لحظه شماری میکردیم که چه زمانی نوبت به اردوگاه ما میرسد. در این مدت رفتار بعثیها هم کاملاً عوض شده بود. دیگر از کابل و کتک و تحقیر خبری نبود!
🔹بالاخره انتظارها به سر رسید و نوبت آزادی ما و همه اسرای اردوگاه دهِ الرمادی هم شد. شور و شوقی پیدا کردیم که قابل وصف نیست. هیئت صلیب سرخ برای ثبتنام و تکمیل فرمهای آزادی اسرا و یا درخواست پناهندگی، طرفهای عصر وارد اردوگاه شد. در حقیقت بعد از این مرحله سند آزادی اسرا صادر میشد و میتوانستیم نفسی به راحتی بکشیم.
🔹حدود ساعت پنج صبح اعلام کردند که به خط شویم. هوا هنوز تاریک بود که چند دستگاه اتوبوس که باید ما را تا مرز میرساند، جلوی دژبانی و ورودی اردوگاه توقف کرده بودند. سربازان عراقی فقط نگاه میکردند. یکی پرسید: پس تونل مرگتان کجاست!؟ یکی از اسرا به نام محمدعلی رضایی لباسش را بالا زد و در حالی که به آثار جراحت روی کمرش اشاره میکرد گفت: «صراط، صراط! یعنی وعده ما سَرِ پل صراط!»
🔹جلوی درب ورودی اردوگاه یک میز چوبی گذاشته بودند که روی آن قرآن بود. هر اسیری که عبور میکرد، افسر جوانی یک جلد قرآن با امضای صدام به او میداد. برای چندمین بار صدای سروان مفید توی گوشم پیچید: «شما مجوس، نجس و کثیف هستید. ما شما را مسلمان کردیم. ما در اینجا راه و رسم مسلمانی را به شما یاد خواهیم داد.» سپس به یاد آن روز فراموش نشدنی افتادم که پس از ماهها درخواست و التماس بیهوده بالاخره یک جلد کلامالله به آسایشگاه ما تحویل داده بودند و حالا چقدر دست و دلباز شدهاند!
🔹نکته مهم آخرین روز اسارتمان این بود که ما اسرا حاضر به تحویل گرفتن قرآنهایی که در اصل همان ورق پارههای بالا رفته از سر نیزههای مکر و فریب عمر و عاص بود، نشدیم و شاید بتوان گفت این حرکت در این واپسین لحظات بهترین و مؤثرترین پاسخی بود که به مزدوران بعثی داده شد. بالاخره اتوبوس در میان سیمهای خاردار به سنگینی جلو رفت و کم کم اردوگاه دهِ الرمادی دور و دورتر شد!
🔹رسیدیم! باورم نمیشود این مرز ایران است. صدای هِق هِق یکی از اسرا از انتهای اتوبوس بلند شد. تقریباً همه اسرا سرشان را از پنجره اتوبوسها به بیرون آورده بودند و محو تماشای تصاویری از امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب و رقص پرچمهای برافراشته شده ایران در نوار مرزی شده بودند.
🔹از اتوبوس پایین آمدیم. لحظهای چشمهایم را بستم و به سمت مرز چرخیدم! باد صدایِ مارش نظامی آشنایی را به گوشهایم میرساند! همان مارش آشنای شبهای عملیات! چشمهایم را باز کردم. در محلی که برای تبادل اسرا بود روی پلاکارد نوشته شده بود: «آزادگان سرافراز به میهن خوش آمدید.»
🔹داخل اتوبوس از جهانگیر یوسفی شنیده بودم که در ایران به اسرای جنگ تحمیلی لقب «آزاده» دادهاند و از این پس با این نام شناخته خواهیم شد. انشاالله که لایق این عنوان باشیم. کمی آن طرفتر و تقریبا به موازات ما صف اسرای عراقی بود که به خاک عراق وارد میشدند. در کنار هم قرار گرفتن آزادگان ایرانی و اسرای عراقی صحنهای تکان دهنده و شاید بشود گفت طنز تلخی را به وجود آورده بود، یک طرف مردان لاغر و نحیف و رنج دیده با حداقل وسایل یا حتی دست خالی و در طرف دیگر مردان فربه شکم گنده، شیک و اتوکشیده با انواع و اقسام سوغاتی اما با چهرههای نگران و ناامیدکننده!»
🔸منبع: خاطرات آزاده قهرمان آقای قاسم قناعتگر، کتاب «یک بعلاوه پنج»
@abu_vahab
🔷 ۲۶ مرداد سالروز آزادی اسرای قهرمان ایران و ذکر خاطره ای از اسرای شهید و حُرِّ ارتش بعث!
🔹یک جیپ عراقی از پشت به سمت ما آمد. آنقدر نزدیک بود که فرصتی برای تصمیمگیری باقی نگذاشت! بچهها سریع به سمت آن شلیک کردند. بعد از لحظاتی به سمت خودرو عراقی حرکت کردیم. یک افسر عالیرتبه و راننده او کشته شده بودند. فقط بیسیمچی آنها مجروح روی زمین افتاده بود. گلوله به پایش خورده بود و مرتب آه و ناله میکرد.
🔹یکی از بچهها با اسلحهاش به سمت او رفت. جوان عراقی مرتب میگفت: الامان الامان. شهید ابراهیم هادی ناخودآگاه داد زد: میخوای چیکار کنی؟! گفت: هیچی، میخوام راحتش کنم. ابراهیم جواب داد: رفیق، تا وقتی تیراندازی میکردیم او دشمن ما بود، اما حالا که اومدیم بالای سرش، اون اسیر ماست!
🔹بعد هم به سمت بیسیمچی عراقی آمد و او را از روی زمین برداشت و روی کولش گذاشت و حرکت کرد. همه با تعجب به رفتار ابراهیم نگاه میکردیم! یکی گفت: آقا ابرام، معلومه چیکار میکنی!؟ از اینجا تا مواضع خودی ۱۳ کیلومتر باید توی کوه راه بریم! ابراهیم هم برگشت و گفت: این بدن قوی رو خدا برای همین روزها گذاشته!
🔹در پایین کوه کمی استراحت کردیم و زخم پای مجروح عراقی را بستیم بعد دوباره به راهمون ادامه دادیم. پس از هفت ساعت کوهپیمایی به خط مقدم نبرد رسیدیم. در راه ابراهیم با اسیر عراقی حرف میزد. او هم مرتب از ابراهیم تشکر میکرد. موقع اذان صبح در یک محل امن نماز جماعت را خواندیم. اسیر عراقی هم با ما نمازش را به جماعت خواند و آنجا بود که فهمیدم او هم شیعه است!
🔹بعد از نماز،کمی غذا خوردیم. هرچه که داشتیم بین همه حتی اسیر عراقی به طور مساوی تقسیم کردیم. اسیر عراقی که توقع این برخورد خوب را نداشت، خودش را معرفی کرد و گفت: من ابوجعفر، شیعه و ساکن کربلا هستم و اصلاً فکر نمیکردم که شما اینگونه باشید!
🔹هنوز هوا روشن نشده بود که به غار«بانسیران» در همان نزدیکی رفتیم و استراحت کردیم. رضا گودینی برای آوردن کمک به سمت نیروها رفت. ساعتی بعد رضا با وسیله و نیروی کمکی برگشت و بچهها را صدا کرد. پرسیدم: رضا چه خبر!؟ گفت: وقتی به سمت غار بر میگشتم یکدفعه جا خوردم! جلوی غار یک نفر مسلح نشسته بود! اول فکر کردم یکی از شماست. ولی وقتی جلو آمدم با تعجب دیدم ابوجعفر، همان اسیر عراقی در حالی که اسلحه در دست دارد مشغول نگهبانی است!
🔹به محض اینکه او را دیدم رنگم پرید. اما ابوجعفر سلام کرد و اسلحه را به من داد. بعد به عربی گفت: رفقای شما خواب بودند. من متوجه یک گشتی عراقی شدم که از این جا رد میشد. برای همین آمدم مواظب باشم که اگر نزدیک شدند آنها را بزنم! با بچهها به مقر رفتیم. ابراهیم به خاطر فشاری که در مسیر به او وارد شده بود راهی بیمارستان شد. چند روز بعد ابراهیم برگشت. همه بچهها از دیدنش خوشحال شدند.
🔹ابراهیم را صدا زدم و گفتم: بچههای سپاه غرب آمدهاند از شما تشکر کنند!
با تعجب گفت: چطور مگه، چی شده؟! گفتم: تو بیا متوجه میشی! با ابراهیم رفتیم مقر سپاه، مسئول مربوطه شروع به صحبت کرد: ابوجعفر، اسیر عراقی که شما با خودتان آوردید، بیسیمچی قرارگاه لشکر چهارم عراق بوده! اطلاعاتی که او به ما از آرایش نیروها، مقر تیپها و راههای نفوذ داده بسیار بسیار ارزشمنده، تمام اطلاعاتش صحیح و درسته! از روز اول جنگ هم در این منطقه بوده و حتی تمام راههای عبور عراقیها، تمامی رمزهای بیسیم آنها را به ما اطلاع داده! برای همین اومدیم تا از کار مهم شما تشکر کنیم.
🔹ابراهیم لبخندی زد و گفت: ای بابا ما چی کارهایم، این کار خدا بود. فردای آن روز ابوجعفر را به اردوگاه اسیران فرستادند. ابراهیم هرچه تلاش کرد که ابوجعفر پیش ما بماند نشد. ابوجعفر گفته بود: خواهش میکنم من را اینجا نگه دارید. میخواهم با عراقیها بجنگم! اما موافقت نشده بود.
🔹مدتی بعد شنیدم جمعی از اسرای عراقی به نام گروه تَوّابین به جبهه آمدهاند و همراه رزمندگان تیپ بدر با بعثی ها میجنگند. عصر بود، یکی از بچههای قدیمی گروه به دیدن من آمد و با خوشحالی گفت: خبر جالبی برایت دارم! ابوجعفر همان اسیر عراقی در مقر تیپ بدر مشغول فعالیت است! بعد از عملیات به همراه رفقا به محل تیپ بدر رفتیم. گفتیم: هر طور شده ابوجعفر را پیدا میکنیم و به جمع بچههای گروه خودمان ملحق میکنیم.
🔹قبل از ورود به ساختمان تیپ، با صحنهای برخورد کردیم که باورکردنی نبود! تصاویر شهدای تیپ بر روی دیوار نصب شده بود و تصویر ابوجعفر هم در میان شهدای آخرین عملیات تیپ بدر مشاهده میشد! سرم داغ شد! حالت عجیبی داشتم! مات و مبهوت به چهره اش نگاه کردم! تمام خاطرات آن شب در ذهنم مرور میشد. حمله به دشمن، فداکاری ابراهیم، بیسیمچی عراقی، اردوگاه اسراء و تیپ بدر و بعد هم شهادت، خوشا به حالش!
🔸منبع: کتاب «سلام بر ابراهیم، صفحه ۱۱۲»
@abu_vahab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 ۲۶ مرداد سالروز ورود آزادگان غیور و قهرمان به میهن اسلامی گرامی باد.
🔹آهنگران نوحهای دارد که میگوید: «ای از سفر برگشتگان، کو شهیدان ما، کو شهیدان ما؟
🔸در سالروز ورود اسرا به کشور ما هم به همه آنها میگوییم، ای از سفر برگشتگان، کو شهیدان ما؟ کو حمید و مهدی باکری؟ کو ابراهیم هادی؟ کو پیکر غواصان کربلای ۴ و والفجر ۸؟ کو آن همه شهیدی که مادرانشان چشم انتظارشانند؟
🔸به گمانم در تاریخ تمدن ایران و از زمان اولین پادشاه آن تاکنون، هیچ روزی مانند امروز نوستالوژیکتر (شادی آغشته به غم) نبوده است، روزی که خانواده اسرا غرق شادی بودند و خانواده شهدا و مفقودین هم علاوه بر شادی، غرق غم و اندوه عزیزان خود بودند و چه کشیدند اسرایی که پس از آزادی مستقیم به حرم امام خمینی (ره) رفتند و در نبود پیشوای خود خون گریستند!
🔸صحنههایی زیبا از آن روز تاریخی را ببینیم.
@abu_vahab