- مجنونِعلی؏ -
-
شلوغي ِ ضریح ِ تو عجب آشفته گیسویيست
سپیديها ، سیاهيها ، چه درهم برهم خوبي . .
تو ميآیي و از نزدیک ميبینم تورا آخر . .
همان وقتي که میمیرم ؛
عجب میمیرم ِخوبي . .
- مجنونِعلی؏ -
-
گوش اِستادهام از کودکیام نام تو را
زان اقامه ؛
که ز لب ریخت پدر در گوشم . .
مستم آنقدر که در سجده تورا میبینم ،
میخورم بر دَر و دیوار به جا میشینم .
- مجنونِعلی؏ -
مستم آنقدر که در سجده تورا میبینم ، میخورم بر دَر و دیوار به جا میشینم .
من مُوَحِّد به خداوندِ جهان افروزم ،
لیکن اندر به نجف ، من دو خدا میبینم .
- مجنونِعلی؏ -
من مُوَحِّد به خداوندِ جهان افروزم ، لیکن اندر به نجف ، من دو خدا میبینم .
زاهدا خُرده نگیر از منِ لایعقل و مست ،
فرطِ مستیست یکی را دو سه تا میبینم .
به همین مورِ تو بودن تا قیامت راضيام
هیچ محتاجِ مقاماتِ سلیمان نیستم . .
- مجنونِعلی؏ -
-
تو ميآیي و از نزدیک ميبینم تورا آخر . .
همان وقتي که میمیرم ؛
عجب میمیرم ِخوبي . .
شلوغي ِ ضریح ِ تو عجب آشفته گیسویيست
سپیديها ، سیاهيها ، چه درهم برهم خوبي . .