[ هر شب من و اشک و عکس تار حرمت
تقدیر من این است: دچارِ حرمت!
یک قلب برای زندگی کافی بود
آن هم که شد آواره کنار حرمت . ]
- مجنونِعلی؏ -
پیامبر ص عاشق ِصداشه . حق علی مولا .
گوش اِستادهام از کودکیام نام تو را
زان اقامه ؛
که ز لب ریخت پدر در گوشم ..
#جانمعلی .
- مجنونِعلی؏ -
-
شلوغي ِ ضریح ِ تو عجب آشفته گیسویيست
سپیديها ، سیاهيها ، چه درهم برهم خوبي . .
تو ميآیي و از نزدیک ميبینم تورا آخر . .
همان وقتي که میمیرم ؛
عجب میمیرم ِخوبي . .
- مجنونِعلی؏ -
-
گوش اِستادهام از کودکیام نام تو را
زان اقامه ؛
که ز لب ریخت پدر در گوشم . .
مستم آنقدر که در سجده تورا میبینم ،
میخورم بر دَر و دیوار به جا میشینم .
- مجنونِعلی؏ -
مستم آنقدر که در سجده تورا میبینم ، میخورم بر دَر و دیوار به جا میشینم .
من مُوَحِّد به خداوندِ جهان افروزم ،
لیکن اندر به نجف ، من دو خدا میبینم .
- مجنونِعلی؏ -
من مُوَحِّد به خداوندِ جهان افروزم ، لیکن اندر به نجف ، من دو خدا میبینم .
زاهدا خُرده نگیر از منِ لایعقل و مست ،
فرطِ مستیست یکی را دو سه تا میبینم .
به همین مورِ تو بودن تا قیامت راضيام
هیچ محتاجِ مقاماتِ سلیمان نیستم . .
- مجنونِعلی؏ -
-
تو ميآیي و از نزدیک ميبینم تورا آخر . .
همان وقتي که میمیرم ؛
عجب میمیرم ِخوبي . .
شلوغي ِ ضریح ِ تو عجب آشفته گیسویيست
سپیديها ، سیاهيها ، چه درهم برهم خوبي . .
مردی خدمت حضرت ابوتراب آمد و خطاب نمود چرا به شما ابوتراب گویند؟
فرمودند:
چون در طفولیت خاکبازی می کردم.
مرد دیگری آمد عرضه داشت چرا شما را ابوتراب گویند؟
حضرت فرمودند:برای آنکه کره زمین و خاک به ید قدرت مناست.
شخصی حاضر بود هر دو سوال و جواب را شنید عرض کرد : سوال هر دو یکی بود ولی چرا به هر کدام یک جواب دادید؟
حضرت فرمودند: اگر به آن شخص اول جواب دوم را می گفتم قائل به خدایی من می شد.
|کتاب انیس الواعظین مجلس چهارم|
- مجنونِعلی؏ -
-
از تماشای تو ، چون خلق نیارند ایمان ؟
کافرست ، آنکه تو را بیند و بیدین نشود .
به زیرِ این همه غم ، گرچه خم شده کمرم
ز پا نميافتم ، چون علي - ع پناهِ من است .
در فضلِ علي-ع بس بود، این نکته که باید
اثبات کند شیعه، که این مرد خدا نیست .