eitaa logo
ابواب الرحمة « درهای رحمت الهی»
1.8هزار دنبال‌کننده
17.1هزار عکس
11.4هزار ویدیو
532 فایل
💠 محلی برای گفتگو درخصوص مهمترین اتفاق زندگی انسان می باشد ،اتفاقی که سرآغاز «سفری بی بازگشت» به جهان آخرت است. 💠 لطفا سوالات، پیشنهادات و دست نوشته های خود را به آیدی زیر ارسال نمایید. @ababorahmat @ntomid
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻حق‌الناسی که به شکل عقرب، زائر امام حسین را هر روز نیش میزد!! 🦂 🔸مسئله حق‌الناس با دیگر فرق دارد و برای پاک شدنش باید کسی که حق او ضایع شده رضایت دهد. البته بسیاری از کسانی که خالصانه و عاشقانه در مسیر اهل‌بیت برداشتند و مشکل حق‌الناس داشته‌اند، توانسته‌اند به اهل دنیا پیغام دهند تا مشکل حق الناس آنها برطرف شود. 🔸نمونه‌اش را بزرگوار مرحوم کاظمینی نقل کردند: زمان پهلوی ملعون، دو نفر از کارمندان اداره پست به قصد زیارت امام حسین (ع) از تهران حرکت کردند. چون به عتبات از طرف حکومت وقت ممنوع بود، مخفیانه و از بیراهه رفتند و در بیابانی خشک که شوره زار و باتلاق بود گیر افتادند. یکی از آنها از شدت جان داد دیگری هم با توسل و با لطف الهی نجات یافت و به سلامت توانست به خانه برگردد. 🔸پس از مدتی همسفرش را در رویایی صادقه مشاهده کرد. او زائر حسینی بود و در این راه جان خود را از دست داده بود. او دوست مرحومش را دید که با کمال آسایش در به سر می‌برد. از دوستش پرسید حالت چطور است؟ گفت بحمدالله از هر جهت راحت هستم جز اینکه هر روز یک عقرب می‌آید و انگشت پایم را میگزد او پای خود را داد و گفت درد شدیدی از این بابت احساس میکنم، بطوری که مثال زدنی نیست. بعد به من گفت این مجازات برای کاری بود که در کردم و حق‌الناس به گردنم آمد گفتم تو را میشناختم اهل عمل به دستورات دین بودی مگر چه کاری از تو سر زد؟! 🔸دوست من گفت یکروز در منزل دوستم رفتم و با هم کاهو می‌خوردیم من چاقویی را که در آنجا بود در دست گرفتم چاقوی زیبایی بود. آن را مخفیانه در جیبم گذاشتم و به آوردم و بالای طاقچه اطاق در سمت چپ پنهان کردم. از تو خواهش میکنم به خانه من برو و سلام مرا به زنم برسان و به او بگو شوهر تو در خواب اینگونه گفته که در سمت چپ طاقچه اتاق هست را به صاحبش که فلان قصاب است برگردان. از همسرم بخواه که از گناهان شوهرش در گذرد. شاید خدا بر من گذارد و مورد عفو و آمرزش قرار دهد. 🔸من از بیدار شدم به منزل دوستم رفتم. ماجرا را گفتم و همه تعجب کردند. به نشانی داده شده داخل اتاق رفتم و چاقویی زیبا را پیدا کردم آن را به رساندم. خلاصه هر چه گفته بود عمل کردم چندی بعد دوباره او را در خواب دیدم که در نهایت آسایش و آرامش بود و از من تشکر کرد. 📙کتاب تقاص ➥@ansuiemarg_ir